«قرآن» شاهکار بزرگ عالم
گفت و گو با آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله گلستان قرآن، آذر 1379، شماره 39.
«قرآن» شاهکار بزرگ عالم (گفت و گو با آیت الله العظمی مکارم شیرازی)
«قرآن چنانچه در روایات منقوله از ائمه اطهار(علیهم السلام) آمده است، ظاهر آن بطنی، و بطن آن تا هفتاد بطن دارد. این ویژگی قرآن ایجاب کرده است که از روز اول، مسلمانان دغدغه رسیدن به کنه مفاهیم قرآنی را داشته باشند. در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) و به دنبال آن ائمه اطهار(علیهم السلام) که قرآنِ گویا بودند، چندان حساسیت این نیاز احساس نمیشد؛ اما به دنبال شروع عصر غیبت و در دسترس نبودن آن منابع الهی، فرهنگ تفسیر نویسی در میان مسلمین آغاز گشت؛ شاید به این سبب گوشهای از این نیاز مرتفع گردد. اما تا کنون هیچ زمانی نبوده است که مسلمانان این احساس را داشته باشند که مثلا تعداد ده یا بیست تفسیر یا بیشتر نوشته شده و دیگر نیازی به نوشتن تفسیر جدیدی نمیباشد؛ بلکه هر روز بیشتر از دیروز نیاز به نوشتن تفسیری جدید احساس میگردد. در این زمینه گفتوگویی با آیت الله العظمی مکارم شیرازی داشتهایم که محصول آن را به شما عزیزان ارائه مینماییم»
سوال: با توجه به تفسیرهای بیشماری که موجود است آیا ما نیازی به تفاسیر نو و جدید داریم؟
جواب: همه می دانیم قرآن کتابی است که برای هدایت و تکامل بشر نازل شده؛ و در خود این کتاب نیز تصریح شده است که قرآن کتابی جاویدان است که همه نیازهای انسان در آن پیش بینی شده است. بالتبع چنین کتابی دارای ابعاد زیادی است که هرچه بیشتر در آن غور و اندیشه شود مسائل تازهتری کشف میگردد؛ به همین دلیل از همان آغاز اسلام، گروهی به عنوان «مفسر قرآن» پیدا شدند که در قرآن میاندیشیدند تا حقایق بیشتری کشف کنند و در اختیار مردم بگذارند. خود قرآن نیز ما را به تدبّر و کشف حقایق بیشتر تشویق نموده است. از این رو، تفاسیر قرآن از همان سالهای نخست اسلام شروع شد، و تفسیرها به تدریج متنوع شدند؛ هر یک از مفسران در یکی از علوم دارای تخصص بودند و اغلب قرآن را از دریچه دانش خود مینگریستند، به عنوان مثال یک فیلسوف، قرآن را از دریچه فلسفه مینگرد و یک عارف قرآن را از دریچه، عرفان و یک ادیب از دریچهی ادبیات و ... و هم از این روست که تفسیرهای قرآن شکلهای مختلفی پیدا کردهاند. از آنجا که بشر بهطور طبیعی نمیتواند در تمام علوم متخصص باشد، بنابراین ما هیچ تفسیری نداریم که تمام ابعاد قرآن را مورد توجه قرار داده باشد. برخی از تفاسیر جنبهی عرفانی و برخی جنبهی فلسفی و روایی و برخی دیگر جنبهی اجتماعی دارند. باید به این نکته هم توجه داشت که هر چقدر تفسیر دربارهی قرآن نوشته شود باز هم مطالب ناگفته بسیار زیاد است و منافاتی ندارد که دیگران نیز تفسیرهای دیگری راجع به قرآن بنویسند.
سوال: به نظر حضرتعالی آیا تفسیرهای امروزی کاملتر از تفسیرهای کهن هستند؟
جواب: با گذشت زمان مسائل تازه، سؤالات تازه و نیازها و اشکالات جدیدی مطرح میشود که بدیهی است تفسیرهای هر عصری باید جوابگوی آنها باشند. از جمله انگیزههایی که باعث نوشتن «تفسیر نمونه» بود همین مسأله بود که عدهای از دانشجویان میپرسیدند که چه تفسیری را مطالعه کنند؟ و به همین دلیل «تفسیر نمونه» که مطابق با نیازهای روز بود نوشته شد؛ و به خاطر همین ویژگی نیز از آن استقبال زیادی شد. به طور حتم مسایل تازهای پیدا میشوند که مفسران آن زمان باید پاسخگوی آن نیازها و مسائل باشند، چون قرآن برای همهی نسلها و همه زمانها و جوامع بشری است، بنابراین باید پاسخگوی نیازهای همه و مسائل همه باشد و این وظیفهی مفسران است که در هر عصر و زمان این امور را از اعماق قرآن بیرون بیاورند.
سوال: منظور از «تفسیر به رأی» که در احادیث آمده است چیست؟
جواب: موضوع مهمی را مطرح کردید، زیرا این موضوع همواره یکی از مشکلات فراروی مفسران قرآن بوده است. همانطور که میدانید تفسیر به رأی در روایات اسلامی به شدت مذمت شده است. حدیث داریم: «کسی که قرآن را به رأی خودش تفسیر کند مثل این که از آسمان به زمین سقوط کرده است» یا در حدیث قدسی دیگری داریم: «کسی که کلام مرا تفسیر به رأی میکند به من ایمان نیاورده است». معنی تفسیر به رأی در یک عبارت ساده این است که ما قرآن را با خواستههای خودمان تطبیق بدهیم. به عنوان مثال بعضیها در محیطهای اسلامی تفکرهای خاصّ «سوسیالیستی» و «کاپیتالیستی» و امثال اینها را داشتند و دنبال این بودند که آیاتی از قرآن را دستآویز کنند و آن را با اینگونه تفکرات تطبیق دهند. قرآن راهنما و استاد و پیشواست نه پیرو! تفسیر واقعی این است که ما پیرو قرآن باشیم و به تعبیر دیگر ما شاگرد قرآن باشیم نه استاد قرآن. یعنی باید ببینیم قرآن چه میگوید نه این که رأی و فکر خودمان را بر قرآن تحمیل کنیم و به قرآن بگوییم تو این طور بگو که ما میپسندیم. به همین دلیل باید به هنگام تفسیر، پیشداوریها را کنار بگذاریم و با ذهن صاف و خالی در محضر قرآن بنشینیم و بگوییم ای کتاب بزرگ آسمانی، ای قانون اساسی اسلام تو چه میگویی؟ که ما همان را میخواهیم.
سوال: شیوههای «تدبر در قرآن» چگونه است؟
جواب: یک نوع شیوه تدبر در قرآن این است که در محضر قرآن با ذهن خالی زانو بزنیم و بیندیشیم. فهم معانی از طریق الفاظ، سلسله قواعدی دارد که باید شناخته شوند. ما قواعدی در صرف، نحو و معانی بیان و لغت داریم که برای تدبر در قرآن باید این قواعد را بدانیم. الفاظ را حمل بر معانی حقیقی و قرینه مجاز و کنایه را حمل بر معانی مجازی و کنایهای کنیم؛ و اگر در تفسیر قرآن احادیث معتبری از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه(علیهم السلام) رسیده بود بیاوریم و برای فهم آیات قرینه قرار دهیم و قرائن عقلی و نقلی را به کار گیریم تا حقیقت را از محتوای قرآن دریابیم. این شیوه صحیحی برای تدبر در قرآن است.
یک تعبیر دیگر این است که در قرآن دو گونه آیات هست؛ «آیات محکم» آیاتی است که دلایلش خیلی واضح و روشن است و در فهم آن مشکلی نیست و ما ظاهر قرآن را میگیریم و دنبال میکنیم. اما «آیات متشابه» آیاتی هستند چند پهلو که احتمالات مختلفی را دارا هستند. در این موارد شیوههای مختلفی به کار میرود؛ گاه آیات متشابه را بر محکم عرضه کرده و تفسیر می کنییم. مثلاً در «یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» و یا «إلَى رَ بِّهَا نَاظِرَةٌ» که آیات متشابه هستند، آیا به کار بردن کلمه «ید» (به معنای دست) دربارهی خداوند مفهومش این است که خداوند دستی جسمانی مانند دست ما دارد؟! اما وقتی به سراغ آیات محکم قرآن میرویم میفهمیم که خدا جسم نیست و مکان و زمان ندارد و درمییابیم که در اینجا دست کنایه از «قدرت» است. در متشابهات گاهی هم سراغ روایات معصومین(علیهم السلام) میرویم همانگونه که در تفسیرهای روایی نیز انجام میشود. یک وقت هم به میل خودمان برای آیات متشابه معنایی درست میکنیم که البته شیوه نادرستی است.
سوال: تدبر و تفکر در قرآن برای جوانان چگونه است؟ و آیا با خواندن قرآن میتوانند به تدبر و تفکر در آن بپردازند؟
جواب: به عقیده من خواندن قرآن بسیار خوب است ولی نباید فراموش کرد که خواندن، مقدمهای برای اندیشیدن است. البته خود اندیشیدن هم هدف نهایی نیست و مقدمهای است برای عمل کردن. چون قرآن کتاب عمل است به همین دلیل بحثی دربارهی ثواب تلاوت سورههای قرآن وجود دارد که اول هر سوره در کتاب های تفسیری آمده که اگر کسی این سوره را خواند این ثواب را میبرد و ما وقتی دقت میکنیم درمییابیم این ثواب خواندنی است که مقدمه اندیشیدن باشد و اندیشیدنی که مقدمه عمل شود. مثلا درباره سوره «نوح» آمده است که: «هر کس قرآن را مرتب بخواند خداوند او و خانوادهاش را از آلوده شدن به بیعفتی و انحراف جنسی حفظ میکند». بعد میبینیم سوره «نوح» از اول تا آخرش تعلیماتی است برای عفت، مسألهی ازدواج، حجاب و مناسبات بین زن و مرد و این بدان معناست که این آیات خوانده شود و سپس این خواندن با اندیشه و عمل آمیخته شود. ما باید افراد و جوانان را تشویق کنیم که قرآن بخوانند، به آن بیندیشند و عمل کنند. این روزها «تجوید قرآن» معمول شده است، این کار خوب است؛ ولی من از این میترسم یک وقت برای عدهای این تصور پیش بیاید که هدف نهایی همان تجوید و صوت خوب است و فراموش شود که همه اینها مقدمهای است برای عمل کردن.
بنابراین باید در قرآن اندیشید و بهتر است این اندیشه زیر نظر مربیان و استادان باشد.
سوال: آیا به قرآن فقط میتوان به عنوان کتاب هدایت نگریست یا این که قرآن یک کتاب علمی نیز هست؟
جواب: هر دوی اینهاست، قرآن هم کتاب هدایت است و هم کتاب علمی. قرآن کتاب علمی است؛ علمی که مسیر و هدف آن هدایتگری است. قرآن در واقع کتاب هدایت است که علم را هم در استخدام خود گرفته است. در بحثهایی که در تفسیر موضوعی قرآن داشتیم وقتی به مسأله خداشناسی رسیدیم، دیدیم بحثهای علوم طبیعی فراوانی شده است. از زمین و آسمان و بشر و گیاهان و نباتات و بادها و آبها و ستارگان و ساختمان روح و جسم بشر و حیوانات و میوههای مختلف که به لطائف و دقایقی دربارهی مسائل مختلف اشاره دارند. یعنی قرآن همهی اینها را برای آموزش توحید و هدایت به سوی الله در استخدام خود در میآورد و کتابی علمی است که علم آن هم در مسیر و استخدام هدایت است.
سوال: به عنوان سؤال آخر، بفرمایید با توجه به این که کتابهای تفسیری و ترجمههای قرآن در قرنهای گذشته به صورت مسجّع و موزون و با آهنگ بود چرا ترجمههای امروزی معمولی و سادهاند، این برگشت به چه علت بوده است؟
جواب: ببینید قرآن یک شاهکار بزرگ عالم است و یکی از نکات اعجاز قرآن این است که توانسته آن سجع و آهنگ موزون مخصوص را با آن محتوای روشن و قوی و هدایتگر جمع کند. این قدرت خداست که میتواند این دو را جمع کند ولی ما افراد بشر اغلب نمیتوانیم چنین کاری کنیم. وقتی میخواهیم آهنگ موزونی را حفظ کنیم ناچاریم یک مقدار از محتوا را فدا کنیم و بالعکس، اغلب بر سر دو راهی هستیم. در گذشته، گروهی روش اول را میپسندیدند که آن آهنگ موزون را حفظ کنند هرچند الفاظ تا حدی از معانی و محتوا فاصله میگرفت و در این اواخر برخی ترجیح دادند که محتوا را حفظ کنند. ما در ترجمهای که نوشتیم سعی کردیم تا جایی که میتوانیم محتوا را حفظ کنیم و زبان، زبان ساده و فارسی مبین باشد تا همه مردم بتوانند از آن استفاده کنند هرچند نتوانیم سجع و آهنگ موزون را حفظ کنیم. خلاصه مترجمان بر سر دوراهی هستند و باید بگویم جمع بین این دو برای بشر تقریبا غیر ممکن است.
پایان
گفت وگو: حیدر ضیغمی
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.