بی عدالتی در نادیده گرفتن «حقّ خودکشی»!

چرا خدا «حقّ خودکشی» را از انسان سلب کرده است؟!

انسان ذاتا عاشق کمال است و کسی که خودکشی می کند به یک اختلال روانی دچار است و راه كمال را گم كرده است؛ لذا باید درمان شود نه اینکه کار او حق محسوب شود و جلوگیری از آن سلب حق باشد. ضمن اینکه خودکشی تنها یک مسئله فردی نیست و صدمات جدی روحی، عاطفی، اقتصادی و... به بستگان، نزدیکان و اجتماع انسانی وارد می نماید؛ لذا بجای اعتراض به حکم خودکشی باید عوامل آن مثل مشکلات اقتصادی و عدم ایمان و... را شناسایی و برطرف کرد.

نقض گستره علم انحصاری خداوند!

آيه شريفه 34 سوره لقمان، علم و آگاهى در مورد پنج چيز را مختص خدا مى داند: «انَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِى الاْرْحَامِ وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛ (آگاهى از [زمان قيام] قيامت مخصوص خداست، و او باران را نازل مى كند، [و از نزول دقيق آن آگاه است] و آنچه را كه در رحمها [ى مادران] است مى داند، و هيچ كس نمى داند فردا چه به دست مى آورد، و هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى مى ميرد؟ خداوند [نسبت به همه اين امور] دانا و آگاه است). امّا در عصر کنونی هنگام بارش باران پیش بینی می شود و پزشکان از مراحل رشد جنین آگاهی دارند؛ حتی زمان مرگ بیمار را پیش بینی می کنند. با این حال چگونه در آیه فوق علم به این موارد از علوم انحصاری خداوند بیان شده است؟!

اولا: برخی از مفسرین اعتقاد دارند دو موضوع اطلاع از ویژگی های جنین و بارش باران، در این آیه جمله معترضه هستند و بنابراین نمی تواند آنها را حوزه علم اختصاصی خداوند دانست.

ثانیا: علم بشر به چنین اموری «علم با واسطه و ابزار» است و این واقعیت لطمه ای بر اختصاص «علم غیبی و بی واسطه» برای خداوند در این امور نمی زند.

ثالثا: اطلاعات به دست آمده بشر راجع به این موضوعات بسیار محدود است و صدها راز ناگشوده که فقط خداوند از آنها اطلاع دارد، در این امور باقی مانده است.

نشانه های محدوديت «علم انسان»

گستره علم انسان تا چه حد است؟

بعد از اين که جمعي از مشرکان از پيامبر(ص) درباره موضوع «روح» سوال کردند، قرآن بهره آن ها را از علم و دانش بسيار کم مي داند و در سوره «لقمان» از برخي علومى كه خاصّ خداوند است پرده بر مى دارد و در آن اشاره به پنج علم مي نمايد: قيام قيامت، نزول باران، جنين هايى كه در رحم مادرانند، حوادث آينده مربوط به اعمال آدمى، و محل مرگ هركس. علاوه بر اين در سوره «اسراء» سخن از تسبيح و حمد عمومى موجودات است كه ما توانايى فهم زبان آن ها را نداريم و اين خود دليل روشنى است بر محدوديت علم و دانش ما.

چرایی محدودیت «علم بشر»

چرا «علم بشر» محدود است؟

برای تبیین محدودیت علم بشر باید چند نکته را در نظر گرفت. 1- قدرت حواس انسان محدود است. 2- ادراك و تفكر ما نيز قدرت محدودى دارد و ماوراى آن نه تنها از نظر ما که از نظر ژرف اندیش ترین دانشمندان نیز پوشیده است. 3- عالم هستى به قدرى پهناور است كه هر قدر دامنه علم و دانش بشرى وسيع تر مى شود عظمت اين جهان در نظر او بيشتر و غیرقابل شناخت تر مى گردد. 4- عالمى كه ما در آن زندگى مى كنيم گذشته و آينده اى دارد و تمام آگاهى ما فقط مربوط به زمان حال است.

دلایل فلاسفه و دانشمندان برای اثبات «محدودیت علم بشر»

فلاسفه و دانشمندان برای اثبات «محدودیت علم بشر» چه دلایلی را بیان کرده اند؟

برخی از دانشمندان مانند: كرسى موريسن، الكسيس كارل، ويليام جيمس، فلاماريون و انشتين با یادآوری مجهولات انسان درباره فضا، کهکشانها، زمان، اتم، جاذبه زمین، قوانین طبیعت، ماهیت تفکر، ارتباط پدیده های مادی و غیر مادی و هزاران مجهول دیگر به این نتیجه رسیده اند که علم بشر در مقایسه با مجهولات وی بسیار بسیار محدود است. شاید به این خاطر است که علی(ع) فرموده اند: «خداوند کسانی را كه ... به ناتوانى خود اعتراف دارند ستوده است».

آثار توجه به «محدودیت علم بشر»

توجه به «محدودیت علم بشری» چه آثاری را به دنبال دارد؟

آثار توجه به محدودیت های علم بشر عبارت اند از: 1- جلوگيرى از غرور علمى و احساس تسلط بر همه اسرار هستی که منجر به نفی ماورای الطبیعه می شود. 2- احساس نقص علمی و حركت علمى سريعتر و جهاد مخلصانه تر براى گشودن رازهاى عالم هستى. 3- توجّه به مبدأ والاتر.

قرآن و بیان ضعف انسان

قرآن چگونه ناتوانى انسان را بیان مى کند؟

خداوند در سوره «روم» می فرماید: «خداوند همان کسى است که شما را در حالى که ضعیف و ناتوان بودید، آفرید، سپس بعد از این ضعف و ناتوانى، قوت و قدرت بخشید، و دوران جوانى و شکوفایى نیروها آمد، و بعد از آن بار دیگر ضعف و پیرى را جانشین قوت کرد». این دگرگونى و فراز و نشیب ها، بهترین دلیل بر این حقیقت است که نه آن قوت از خود انسان است و نه آن ضعف، بلکه هر دو از ناحیه دیگرى بود، و این خود نشانه آن است که چرخ وجود انسان را دیگرى مى گرداند.

توصیف دوران پیرى، در قرآن

قرآن کریم در مورد پیران کهنسال چه توصیفى دارد؟

در آیه 5 سوره «حج» از دوران پیری به «ارذل العمر» تعبیر شده؛ «ارذل» از ماده «رذل» به معنى چیز پست و نامطلوب است و ارذل العمر نامطلوب ترین دوران هاى عمر انسان مى باشد که به نهایت پیرى مى رسد و به گفته قرآن علوم و دانش هاى خود را به کلى فراموش مى کند و درست همانند یک کودک، بی حوصله و زودرنج مى شود.

عجز انسان از شکر خداوند

چرا قرآن مى فرماید که شکر گزاران واقعى کم اند؟

شکر به سه شعبه تقسیم می شود؛ 1- شکر قلب: یعنى اندیشه درباره نعمت، 2- شکر زبان: یعنى ثنا گفتن بر منعم، 3- شکر سایر اعضا: که همان قدردانى و پاسخگوئى در برابر نعمت است. بر اساس آیات قرآن، شکر بیشتر از مقوله عمل است، به همین دلیل، قرآن شکرگزاران واقعى را اندک می شمارد، زیرا یکى از راه های شکر الهى، همان اظهار عجز از اداى شکر اوست، از سوی دیگر، نعمت هاى الهی به قدری زیاد است که قابل شمارش نیست و همین که انسان در مقام شکر بر مى آید، خود نعمت تازه اى است که نیاز به شکرگزاری مجدّد دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):

يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَحُجُّ أغنِياءُ أمَّتي لِلنُّزهَةِ، وأوْساطُهُمْ لِلتِجارةِ، وقُرّاؤُهُمْ للريّاءِ والسُّمْعَةِ وفُقَرائُهُم لِلمسألةِ.

زمانى بر مردم خواهد آمد که: ثروتمندان امت من براى تفريح و خوشگذرانى، و قشر ميانه براى داد و ستد و قاريان براى ريا و شهرت و فقيران براى درخواست به حج مى روند.

الحجّ والعمرة في الکتابوالسنّة: 244/672