استعمار 40 مطلب

عدل الهی و تضمین روزی بندگان، با وجود فقر و غنای بندگان؟!

چرا بعضی ها باید در ناز و نعمت باشند، در حالی که بعضی در خفّت و خواری زندگی می کنند؛ این چه عدالتی است که خدا دارد مگر خدا روزی همه را تضمن نکرده است؟!

منظور از تضيمن رزق از سوى خداوند و تكفل و تعهد و تقسيم آن، فراهم آوردن زمينه ها است که برخی از این زمينه ها در خارج از وجود انسان و برخی دیگر در درون وجود او است كه هرگاه دست به دست هم دهند انسان سهم خود را از روزى دريافت مى كند.
بعد از فراهم آمدن آن زمینه ها، تلاش و كوشش انسان شرط تحقق و به فعليت رسیدن آن زمينه ها است؛ بنابراين حكمت خدا ايجاب مى كند كه هركس تلاش و كوشش و اخلاص و فداكارى بيشترى داشته باشد روزى اش گسترده تر گردد. چرا که خداوند متعال اراده اش را - از جمله اراده اش را در روزی دادن مخلوقات - در قالب نظام متشکل از شبکه های گسترده علت و معلولی عملی می کند.
مواردى نیز از فقر و بی عدالتی در طول تاریخ وجود دارند که سبب آن نه تنبلی و تن پروری و عدم نشاط شخص و جامعه، بلکه نتیجه ظلم و تحمیل استعمارگران و استثمارکنندگان فردی یا گروهی بوده است. به تعبير ديگر علاوه بر مسأله تلاش و كوشش، وجود عدالت اجتماعى نيز شرط تقسيم عادلانه روزى ها است.

ظالمین مرفّه و مظلومین محروم، و مسئله عدل الهی؟!

آیا اینکه برخی از ظالمان تا آخر عمر در ناز و خوشبختی زندگی می کنند و در مقابل مظلومین تا آخر عمر تنها رنج و بدبختی دیده اند، در تضاد با عدل الهی نیست؟!

اولین پاسخهای این سوال این است که اولا نیل به سعادت مادّی با معیار ظالم و مظلوم یا کافر و مؤمن پذیرفته نیست؛ بلکه هر انسان و هر ملّتی با هر نوع منش و تفکری با توجّه به مدیریت صحیح و تلاش و علم گستری می تواند به سعادت مادی برسد. ثانیا بخش مهمّی از دارایی ظالمان حاصل استعمار، دزدی، کم فروشی، احتکار، اختلاس و خیانت است که این روش از کسب مادّیات در آئین و مرام مؤمنان و مظلومان جایز نیست.
با وجود این پاسخ ها باید توجه داشت که گاهی انسان در عین فقر، مورد رحمت و بهره مند از نعمت الهی است. و گاهی نیز در عین ثروتمندی، مورد غضب پروردگار است. مثلا خداوند عده ای از ستمگران را با بهره مندی از ثروت به عذاب استدراج دچار می سازد، و یا با اعطای امکانات دنیوی و ثروت در دنیا، پاداش اعمال نیک اندک ایشان را در همین دنیا می دهد تا در آخرت تکلیفشان مشخّص باشد و ادّعایی نداشته باشند.
رنج و مشكلات مومن در دنیا مي تواند از جمله نعمت‌ ها و الطاف خداوند بر انسان ‌ها باشد و با عدل الهی منافات ندارد؛ چون آثار مثبت دنيايی و آخرتی بسيار به ارمغان مي ‌آورد، از قبيل بيداري از خواب غفلت، رشد و شكوفايي استعدادها و توانايی های بالقوه، پاك شدن از بعضي گناهان و رسيدن به درجات و ثواب ‌هاي بزرگ و... .

نقش «اقتصاد» در اخلاق و رفتار جامعه

آیا «اقتصاد» در اخلاق و رفتار جامعه اثرگذار است؟

«مسائل اخلاقى» به مقدار قابل ملاحظه اى تحت تأثير «عوامل اقتصادى» قرار دارند؛ زیرا تجربه و حسّ نشان داده که نگهداری مبانى اخلاقى همچون شهامت، مناعت طبع، راستگوئى، امانت و ... براى يك انسان گرسنه، كار بسيار دشوارى است، از این رو جاى هيچ گونه شکی باقى نمى ماند كه نيازهاى مادى و فقر اقتصادى، انسان را به كارهاى زشت تشويق مى كند. در واقع يك ملت گرسنه خيلى آسان تر به دام استعمار می افتد، و راحت تر مى توان زنجير هاى بردگى را بر دست و پايش نهاد؛ زیرا بر اثر گرسنگى توانائى فرياد كشيدن را ندارد!

معرفی مکتب اقتصادی «کاپیتالیسم»؛ (سرمایه داری)

مکتب اقتصادی «کاپیتالیسم»؛ (سرمایه داری) چه مکتبی است و بر چه اصول و پایه هایی بنا شده است؟

منظور از «کاپیتالیسم»، مالکیّت شخصی و سرمایه داری خصوصی در شکل صنعتی و آمیخته با تکنولوژی مدرن، مبتنی بر نظام کارخانه داری و کارگر و کارفرما است. به تعبیر دیگر با گسترش صنایع تولیدی، جامعه به دو گروه صاحبان کارخانه و کارگر تقسیم می شوند. بررسی ریشه های این مکتب نشان می دهد که اصول اساسی این مکتب عبارتند از: 1. مالکیت شخصی نامحدود و بی هیچ قید و شرط. 2. شناخت سرمايه به عنوان عامل درجه اوّل ارزش. 3. آزادى بهره كشى از سرمايه به هر شكل و به هر كيفيت. 4. آزادى مصرف در هر راه و هر اندازه و بدون قيد و شرط.

محورهاي اقتصادی «کمونیسم»

مکتب اقتصادی «کمونیسم» بر چه محورهايي استوار شده و چه نقدهايي بر آن وارد است؟

«كمونيسم» بر سه محورِ محو «مالكيّت فردى»، محو رابطه «كار» و «درآمد» و محو «دولت» استوار گشته است. در بررسی این اصول، قطعا محو مالکیّت فردی، نه منطقی است و نه مفید به حال جامعه؛ زیرا مالکیّت هر فرد نسبت به محصول کارش فطری و ذاتی است. از سویی این مالكيّتِ شخصى، يك انگيزه نيرومند براى كار بيشتر و بهتر است، از این رو با قطع پیوند «كار» و «درآمد»، چگونه می توان حرکت اقتصادی توأم با نشاط را در جامعه تضمین کرد. همانند تجربه تلخ زراعت اشتراکی در روسیه. هم چنین محو دولت وقتي ممكن است که زندگی گروهی و دسته جمعی به کلی برچیده شود.

«مالکیّت ابزار کار» از نگاه مکاتب اقتصادی

مکاتب اقتصادی درباره «مالکیّت ابزار کار» چه نظریه هایی را مطرح کرده اند؟

در مکتب اقتصادی اسلام هر گونه «مالكيّت» محصول كار و تلاش است. حال آيا انسان حقّ دارد محصول كار خود را به صورت ابزار كار در اختيار ديگرى بگذارد يا نه؟ پاسخ ماركسيستها منفى است، و مى گويند ابزار كار هر چه باشد، هيچ حقّى را براى مالك ابزار به همراه ندارد؛ زیرا آنان هر گونه حقّ مالکیّت شخصی را بر ابزار تولید نفی می کنند؛ اما از نگاه اسلام مانعى ندارد سهم عادلانه اى كه منتهى به ضرر و زيان كارگر نشود براى ابزار قائل شويم، و اين موضوع يك عامل مؤثر در حركت و رشد اقتصادى و توسعه و افزايش درآمد است.

«استعمار» و فلسفه ساختگی آن

واژه «استعمار» به چه معنی است و استعمارگران چه فلسفه ای را برای کار خود می تراشند؟

«استعمار» در لغت به معنی آباد کردن است؛ اما در عمل، ویرانگری است و پدیده نوظهوری نیست که مخصوص به عصر و یا قرن ما باشد. «استعمار» یک جریان انحرافی در زندگی اجتماعی است؛ زیرا اصل عدالت را حذف کرده و برتری جویی و سلطه گری را جایگزین آن کرده است. با این حال اندیشمندانِ استعماری آن را جزئی از مسئله انتخاب اصلح دانسته و می گویند: روح تسخیر با سرشت انسانها آمیخته شده همان گونه که انسان برای تکامل خود و حتی زنده ماندن به تسخیر نیروهای گوناگون طبیعت می پردازد، طبیعی است که در مورد همنوعان خود نیز این روش را به کار گیرد.

عصر كنوني، عصر پایان «استعمار»!!

با وجود سازمان های جهانی و بین المللی آیا هنوز چیزی به عنوان «استعمار» وجود دارد؟

با تمام هیاهوئی که سازمان های جهانی در رابطه با پایان گرفتن دوران استعمار و آزاد شدن مستعمرات به راه انداخته اند، هنوز ردّ پای استعمار در سراسر جهان دیده می شود که روشنگر حضور افکار استعماری در فرهنگ، اقتصاد، مسائل نظامی و اجتماعی در سرتاسر دنیاست، گوئی نه پایان، که آغازِ کار است؛ اما نکته مهمی که غفلت از آن موجب پشیمانی است، تنوع فوق العاده و روز افزون چهره های استعماری است، به گونه ای که هر روز در لباسی ظاهر می شوند.

نگاهي به ویژگي هاي «استعمار»

ویژگي هاي «استعمار» چیست و چگونه می توان آن را شناسایی کرد؟

«استعمار» را با ویژگی های سه گانه می توان شناخت: 1. فلج کردن و کشتن تفکر و اندیشه، نخستین گام در برنامه استعماری است. از این رو اندیشمندان راستین و اصیل در جوامع استعمار زده جایی ندارند. 2. تقویت و توسعه روز افزون وابستگی ها؛ خواه در زمینه صنایع، کشاورزی و دامداری باشد، خواه در عالم سیاست و دسته بندی های بلوکی. 3. دامن زدن به نفاق، دعوت به تفرقه و تضادّ و اختلاف طبقاتی.

استفاده قرآن از واژه «استضعاف» به جاي «استعمار»

قرآن با چه تعبیری از واژه «استعمار» یاد نموده است؟

قرآن واژه ای زیبا برای «استعمار» انتخاب کرده که بیانگر همه محتوای آن در تمام اشکالش و با تمام ریزه کاری هایش است. واژه پرمعنی «استضعاف» را انتخاب کرده که هر گونه «استثمار»، تضعیف فکری، سیاسی، اقتصادی و... را به منظور بهره کشی از فرد یا گروهی در بر می گیرد. از سوي ديگر قرآن به «مستضعفان» وعده پیروزی داده؛ زیرا آنان بالقوه نیرومندند، هرچند موقتا تحت فشار دشمن قرار دارند؛ اما دائما در تلاش و تکاپو هستند. از این رو می فرماید: «ما اراده کرده ایم تا ... آنان را پیشوایان و وارثانِ روى زمین قرار دهیم».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

غايةُ الآخِرةِ البَقاءُ

پايان آخرت، هستى و بقاست

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 54