دشنام 21 مطلب

تفاوت معنای «دشنام و سب» با «برائت»

چرا حضرت علی(عليه السلام) به اصحاب خود فرمود: «اگر مجبورتان کنند که به من دشنام دهید و برائت بجویید، دشنام بدهید ولی برائت نجویید»؟

امام علی(ع) اجازه سبّ خود را در حال اجبار و ناچاری، به یارانش داد، ولی برائت از خود را به سه دليل نهی می كند: 1- تولّد [خود] بر فطرت اسلام و ايمان. 2-پيشگام بودن در پذيرش اسلام و ايمان. 3- پيشگام شدن در هجرت به مدينه و يارى كردن پيغمبر خدا(ص). بديهى است قصد سبّ بسيار بد و قصد برائت بسيار بدتر از آن است؛ زيرا مفهوم اوّلى نفى احترام يك انسان است و مفهوم دومى ابراز بيزارى از مكتب و آئين او يعنى اسلام است. امام(ع) با این کار در واقع اجازه اهانت به شخص خود را داد، ولى اجازه اهانت به مكتبش را نداد.

امام علی(ع) و پیش بینی وضعیت مردم در زمان «معاویه»

امام علی(عليه السلام) وضعیت مردم در زمان «معاویه» را چگونه پیش بینی می کند؟

امام علی(ع) درباره حاكم شدن معاويه بر امت چنين پيشگويى مى كند كه: «بعد از من مردى گشاده گلو و شكم بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد كه هر چه بيابد مى خورد و آنچه را نمى يابد جستجو مى كند. او را بكشيد [چون مفسد و بدعت گذار است] اگرچه [می دانم] نخواهيد كشت! او فرمان مى دهد كه مرا دشنام دهيد! و از من بيزارى جوييد. بدگويى را به شما اجازه مى دهم؛ چرا كه اين موجب فزونى مقامات معنوى من و باعث نجات شماست؛ ولى هرگز از من بيزارى مجوييد؛ چون من بر فطرت پاك توحيد تولّد يافته ام و در ايمان بر ديگران پيشى گرفته ام».

مختصری از ويژگی های امام حسن(ع)

امام حسن(ع) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟

امام حسن(ع)، از چهره‌های برجسته اخلاقی است که رفتار و کردارش روشنگر راه هدایت است. انجام بيست و پنج سفر حج به صورت پیاده از ويژگی های مهم رفتاری اوست. بذل و بخشش در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی آن امام بزرگوار است؛ بطوری كه در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از دارای خود را در راه خدا بخشیده است. ارتباط امام با كوفیانی كه براي حج به حجاز می آمدند، نشانه پذيرش امامت آن حضرت، از سوی آنان است. همچنین پيامبر(ص) در سخنانی ضمن اظهار علاقه به آن حضرت، دیگران را به دوست داشتن ايشان ترغيب می کند.

توصیه به «اخلاق» در جنگ توسط امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) چه آداب اخلاقی و انساني را در نبرد با دشمن به یاران خود توصيه می نمودند؟

ایشان به یاران خود می فرمایند: «با آنها نجنگيد تا آنها جنگ را آغاز كنند؛ زيرا شما داراى حجتيد، اگر آنها آغازگر جنگ باشند حجت ديگرى براى شما بر ضد آنهاست، و هنگام شكست دشمن، فراريان را نكشيد و بر ناتوان ها ضربه نزنيد و مجروحان را نكشيد؛ زنان را با اذيت و آزار به هيجان نياوريد، هرچند به شما دشنام دهند و به سران شما بدگويى كنند؛ زيرا آنها از نظر قوا ناتوان و از نظر روحيّه و عقل ضعيفند».

روش مواجهه با دشمن در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) چه روشی را برای مواجهه با دشمن پیشنهاد می کند؟

امام علی(ع) زمانى كه ديد بعضى از يارانش به دشمن بدگويى مى كنند. فرمود: «من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد، به گفتار صحيح نزديك تر و براى اتمام حجّت رساتر است. شما بايد به جاى دشنام چنين مى گفتيد: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ كن! ميان ما و آنها را اصلاح فرما! و آنان را هدايت نما تا كسانى كه جاهلند حق را بشناسند و آنها كه گمراهند و بر دشمنى با حق اصرار می ورزند از آن دست بردارند و [به راه راست] بازگردند».

حکم «دشنام» و «لعن»

آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟

به يقين هيچ مؤمنى را نبايد دشنام داد و یا لعن كرد و درباره كافران و مخالفان حق نيز اصل بر ترك آن است، زیرا این کار غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، مقابله به مثل كند و به مقدّسات توهين نمايد و ديگر اينكه ممكن است موجب لجاجت آنها بر كفر و ضلالت گردد. لکن اين قاعده استثنائاتى دارد و می توان بعضی افراد را لعن کرد، مانند: ظالمان، مرتدان، پيمان شكنان، قاطعان رحم، مفسدان و تمام افراد بى ايمان و منافق و كسانى كه گناهان بزرگ مرتكب مى شوند.

گناهان زبان

آفات و گناهان زبان کدامند؟

گناهان مربوط به زبان و آثار مخرّبى كه در فرد و جامعه دارد بسيار زياد مى باشد، از جمله: 1- جدال و مراء. 2ـ خصومت و نزاع و لجاج در كلام. 3- بد زبانى و دشنام. 4- استهزاى ديگران. 5- فاش كردن اسرار مردم. 6- دروغ. 7- غیبت. 8- تهمت. 9- شهادت به باطل. 10- ايذاء ديگران با گفتار. 11- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف. 12- سخن چينى. 13- كفران و ناسپاسى با زبان. 14- نشر شايعات بى اساس و اكاذيب و اشاعه فحشاء. 15- غنا. و موارد بسیار دیگر.

خویشتن داری «خواجه نصيرالدين طوسي» در مقابل دشنام دهنده

نمونه ای از صبر و بردباری علما و بزرگان دین در مواجهه با دشمنان و مخالفان خود را بیان نمایید؟

گفته اند روزی نوشته اى را به «خواجه نصيرالدين طوسى» دادند كه در آن خواجه را «كلب بن كلب» خوانده بودند. وی در پاسخ گفت: «اين مطلب درست نيست؛ زيرا سگ از چهارپايان است، عوعو می کند، ناخن دراز دارد و... اما من ناخنم پهن، راست قامت، ناطق و خندان هستم» و بدين گونه با زبان نرم، بى آن كه كلمه درشتى بر زبان براند يا فرستاده او را برنجاند او را پاسخ گفت.

توصيه‌هاي امام صادق(ع) به سالکان راه خدا

امام صادق(ع) چه توصيه ها و سفارش هايي براي سالکان راه خداوند بيان فرمودند؟

امام صادق(ع) به عنوان بصری فرمود: «ترا به 9 چيز وصيت مى كنم: نخور مگر در موقع گرسنگى و كسى كه ترا دشنام داد، به او بگو اگر راست مى گوئى خدا مرا ببخشد و اگر دروغ مى گوئى، خدا ترا ببخشد و آنچه به آن جاهلى از علماء سؤال كن و بپرهيز از اين كه سؤال كنى از آنها از روى اعتراض و آزمايش و بپرهيز از اين كه به رأى خود عمل كنى و از فتوا دادن فرار كن».

آثار و پیامدهای «بُخل» از منظر روايات

از منظر روايات اسلامي «بُخل» چه آثار و پیامدهائی به دنبال دارد؟

صفت رذیله «بخل» دارای آثار زیانباری است؛ از جمله اين كه بخيل زود دوستانش را از دست مى دهد و در زندگى در برابر انبوه مشكلات غريب و تنها مى ماند. بخيل، هميشه زحمت مى كشد اما ثمره كارش را وارثانش مى برند؛ در دنيا بر خود سخت مى گيرد و در آخرت نيز گرفتاريش به خاطر اندوختن اموال فراوان زياد است؛ بخيل زندگى فقيرانه اى دارد؛ زيرا، هنگامى كه «بُخل» انسان شدت مى يابد، نسبت به خويشتن هم بخيل مى شود و آسايش زندگى اش از بين مى رود و هميشه در فكر حفظ اموال خويش و افزودن آن است و ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

... رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَکَ، اَما اِنَّکَ مِنَ الَّذينَ يُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّکَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبائى لَکَ... .

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 397