واجب 20 مطلب

پیشینه و تاریخچه تقلید مصطلح فقهی در نزد شیعه

تقلید مصطلح فقهی در تاریخ شیعه چه پیشینه و تاریخچه ای داشته است؟

پیشینه تقلید در امور شرعی که به معنای مراجعه افراد غیرمتخصص به دین شناسان متخصص برای شناخت وظایف و احکام شرعی است، به زمان خود ائمه معصومین(ع) برمی گردد. روایات و بیانات متعددی از آن حضرات درباره جواز مراجعه مردم عادی به دین شناسان و پیروی از آنها در مقام تحصیل احکام شرعی وجود دارد و به دست ما رسیده است. حتی برخی از این روایات به جواز مراجعه به برخی از شاگردان و اصحاب حدیث شناس ائمه(ع) در زمان حضور خود آنها دلالت دارد و منحصرا مربوط به زمان غیبت نیست. بدیهی است كه اين تبعيّت فقط براى اين است كه آنها به حلال و حرام خداوند آگاهى دارند و اين همان تقليد است. به تدریج این مراجعه به راویان حدیث ائمه و مجتهدین در آن احادیث تبدیل به سیره ای غیرقابل تردید در میان متدینان شد و هم اینک نیز با تدوین رساله های عملیه توضیح المسائل، ادامه دارد.

منظور از «اقرب»، «اقوی» و «جواز»؟

منظور از «اقرب»، «اقوی» و «جواز» در متون فقهی چیست؟

اقوی: در اصطلاح فقهی این واژه به معنای نظر و عقیده قوی تر به لحاظ دلیل است. هنگامی که مجتهد در نوشته یا بیان خود درباره مساله ایی نظرات مختلف فقهی را بررسی و از میان آنها، نظری را «اقوی» معرفی می کند، در واقع فتوای خود را درباره آن موضوع بیان کرده است.
اقرب: این واژه در اصطلاح فقهی بیانگر فتوای فقیه و نشان دهنده این است که به نظر او حکم مورد فتوا به جهت قوّت دلیل از جهت سند یا متن و قراین و شواهد، از حکم مخالف آن به واقع نزدیک ‏تر است.
جواز: ‌رایج ترین‌ معنای اصطلاحی جواز در منابع ‌فقهی ‌و اصولی، روابودنِ یک ‌کار از نظر شرعی ‌و به ‌بیان ‌دیگر ممنوع‌ نبودن ‌آن است‌. جواز شرعی بدین معنا احکام تکلیفی، یعنی وجوب‌، استحباب‌، کراهت‌ و اباحه را در برمی گیرد.

علت روي گرداني از «بهشت» و رغبت به «جهنم»

از ديدگاه امام علي(ع) چرا مردم از بهشت روي گردانند و به سوي جهنّم رغبت زيادي دارند؟

ایشان مي فرمايد: «[اينكه مي بينيم اطاعت امر و نهى خدا مشكلاتى دارد، جاى تعجب نيست] زيرا رسول خدا(ص) مى فرمود: بهشت در ميان ناراحتى ها و دوزخ در ميان شهوات پيچيده شده، بدانيد هيچ طاعتى نيست جز اينكه انسان آن را با ناراحتى انجام مى دهد و هيچ معصيتى نيست جز اينكه با شهوت مرتكب آن مى شود؛ رحمت خدا بر كسى كه خود را از شهوات جدا سازد و هواى نفس را مهار كند؛ چرا كه جلوگيرى از نفس سركش از مشكل ترين كارهاست و اين نفس، همواره به گناه و هوی پرستى ميل دارد».

نجات و بهشت رفتن انسان گنهکار به صرف گریه بر امام حسین(ع)!؟

چه توجیهی دارد که یک نفر تمام عمر گناه و معصیت کند و با گریستن برای امام حسین(ع) و یک اشک به بهشت برود؟!

اینکه آدمی مشمول شفاعت و درک ثواب عزاداری امام حسین(ع) باشد، شرایط و ضوابطی دارد که مهم ترین آنها رعایت «تقوای الهی» است. یعنی حدود الهی را که چیزی جز «انجام واجبات و ترک محرمات» نیست، رعایت کند. هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیاد، نمی تواند خسران ترک واجب یا ارتکاب حرام را جبران کند؛ به خصوص اگر در این بین «حق الناس» ضایع شود.
اصولا ثواب هاى‏ عظيم و پاداش‏هاى فوق العاده ای که در احادیث برای عزاداری امام حسین(ع) بیان شده، از آن كسانى است كه عارف به حق ایشان باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قيام كرد و در چه راهى شربت شهادت نوشيد و در مسير اهداف آن بزرگوار قرار گيرند.
ضمن اینکه «مداومت» بر گناه به امید واهی جبران آن در عزاداری و امید واهی به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است «توفیق عزاداری» را نیز از او سلب کند. بسیاری از گناهان انسان را از جاده مستقیم الهی خارج می سازند و به کوره راه های كفر و عناد با اهل بیت(ع) می کشانند.

تکرار «قتل» با «حکم قصاص» و مسئله حکمت الهی و عطوفت اسلامی؟!

آیا تکرار «قتل» با اجرای حکم «قصاص»، با حکمت الهی و رأفت اسلامی سازگار است؟!

اولا: نوع بشر قصاص را با توجّه به حس تظّلم جویی و آرامش طلبی، عاقلانه و عادلانه می دانند؛ چرا که قتل نفس مهمترین عامل تهدید کننده حیات و اجتماعات انسانی است. در اسلام نیز مسأله قصاص يك مسأله احساساتى و انتقامجويى نيست، بلكه قانونى است كه با تكيه بر عقل وضع شده است.
ثانیا: فلسفه قصاص در اسلام، حيات، آرامش و حمايت از زندگى است؛ ضرورت حفظ جامعه انسانی ایجاب می ‌کند که اقدامات بازدارنده‌ و متناسب با جنایت و در جهت حفظ حق اولیاء دم، علیه قاتلین در نظر گرفته شود و چه بسا که اگر این حق برای اولیاء دم لحاظ نشود، آنان بدون مجوز اقدام به انتقام نمایند؛ در این صورت، پایانی برای قتل های ناشی از انتقام جویی های پی در پی نخواهد بود.
ثالثا: در اسلام قصاص واجب یا مستحب نمى باشد، بلکه امری مباح است. ضمن اینکه در سراسر قرآن مجيد چهار بار كلمه «قصاص» تكرار شده است، در حالى كه كلمه «رحمت» هفتاد و نه بار، و كلمه «رحمان» صد و شصت مرتبه، و كلمه «رحيم» صد و نود و هشت مرتبه، تكرار شده است؛ اينها همه دلالت روشنى دارد كه قصاص يك استثناء است، و اصل بر رحمت و رأفت و عطوفت اسلامى است.

اهمیت حجاب و عدم درج آن در فروع دین!

آیا درج نشدن حجاب ذیل فروع دین ، نشانه کم اهمیّت بودن آن نیست؟!

اولا: منظور از فروع دین احکام شرعی اسلام در موضوعات و زمینه های مختلف است؛ به دیگر سخن، فروع دین مجموعه تکالیفی است که یک مسلمان باید به آنها عمل نماید. فروع دين بسيار زياد است و هر شخصى نمى تواند آنها را از منابع دینی استخراج كند. شمارش آنها به هشت یا ده، از باب اهمیت اینها در بخش عبادات است و گرنه آن چنان که برخی از علما گفته اند، هر آنچه در برابر اصول قرار دارد و جزء احکام عملی است، یعنی همه واجبات و محرمات و احکام معاملات از فروع دین شمرده می شوند.

ثانیا: نگاهی به آیات قرآن و بیان حکم حجاب در آنها، احادیث معصومین(ع) در بیان حدود و ثغور آن، تأکیدات آنها بر مسأله عفاف و حیا، دستورات و اقدامات عملی شان در محکوم کردن بی حجابی و بی عفتی و سیره بانوان اهل بیت(ع) مانند حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در حفظ حجاب و پوشش عفیفانه، کم ترین تردیدی را باقی نمی گذارد که حجاب هم سنگ و هم وزن بسیاری دیگر از فروع فقهی است و اگر از آنها بیشتر نباشد، بی شک کم تر از آنها هم نیست.

جایگاه و حکمت سفر و جهانگردی در اسلام

سفر و جهانگردی از دید اسلام چه جایگاه و حکمتی دارد؟

سفر و مسافرت در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. چنانکه سفر در مواردی «واجب» یا «مستحب» دانسته شده است. مسافرت از دید اسلام حکمت و آثاری داشته و یا با اهداف خاصی توصیه شده است؛ بعضی از این حکمتها عبارتند از: عبرت آموزی درسفر به اماکن تاریخی، تدّبر در آیات و نشانه های خداوند در سفر به دامن طبیعت، صله رحم، زیارت اولیای الهی، کسب دانش و تجربه، تفریح سالم و کسب تندرستی، کسب روزی، آموختن دین و... .

درجات و مراتب «بُخل»

از منظر روايات اسلامي چه مراحل و درجاتی برای «بُخل» وجود دارد؟

«بُخل» مانند تمام صفات رذيله، داراى درجاتى است. بعضى نسبت به اموال خود بخيلند؛ بعضى از آن هم فراتر رفته، نسبت به اموال مردم بخيلند؛ يعنى اگر ببينند كسى به ديگرى احسان قابل ملاحظه اى مى كند، ناراحت مى شوند و ... بنابراين «بخل» شاخه هاى متعدد و اشكال گوناگون دارد که در روايات اسلامى نیز به آنها اشاره شده است از جمله: «بُخل در مورد پرداختن آنچه كه خدا بر انسان از اموال واجب كرده است، زشت ترين نوع آن است» یا «بخيل ترين مردم كسى است كه حتّى در سلام كردن بُخل مى ورزد!» و ... .

حکمت و شرایط ثواب فراوان برای زیارات؟!

حکمت ثواب های زیاد برای یک عمل مستحبّی در روایات چیست؟ مثلا برای زیارت امام رضا(ع) گفته شده ثواب یک میلیون حج را دارد! با این اوصاف آیا کسی به حج می رود؟!

اولا: ثواب عمل «واجب» به مراتب بیشتر از ثوابهایی است که به اعمال «مستحب» تعلق می گیرد و اگر کسی به جای واجبات مشغول عمل مستحبی شود، مشمول ثواب های آن نمی گردد.
ثانیا: همه اعمال واجب و مستحب، با هر مقدار از ثواب و فضیلت، مشروط به رعایت «تقوا» شده و قرآن کریم می فرماید: «انَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقين»؛ ترک واجبات نیز بی تقوایی است.
ثالثا: در بسیاری از روایات بیان کننده چنین ثوابی صریحا ذکر شده که این ثواب منوط به «معرفت» داشتن زائر از شأن و مقام امام(ع) است تا بدینوسیله معلمین واقعی دین شناخته شوند.
رابعا: بر ثواب زیارت امام حسین(ع) و امام رضا(ع) تاکید ویژه شده است؛ چون آنها جایگاه بی بدیلی در احیای اسلام و حفظ هویت دینی و مذهبی شیعیان بواسطه اتفاقات تاریخی معاصرشان دارند.
خامسا: امامان اهل بیت(ع) جایگاه ویژه ای در کسب فیوضات الهی دارند و ایشان مجرای وصول و جریان عنایات الهی هستند؛ از این جهت زیارت آنان یکی از ضروریات ارتباط با خداست.

منظور از تکلیف و مکلّف؟

منظور از تکلیف و مکلّف چیست؟

در اصطلاح فقهی، «تکلیف» به عمل و وظیفه ای گفته می شود که از سوی شارع مقدس بر عهده بنده گذاشته شده است؛ شخصی که مورد خطاب این تکالیف قرار می گیرد نیز «مُکلَّف» گفته می شود.
تکلیف به پنج نوع «واجب»، «مستحب»، «مباح»، «مکروه» و «حرام» تقسیم می شود. البته برخی «مباح» را حکم تکلیفی نمی دانند، زیرا حقيقت «حكم تكليفى» آن است كه وظیفه ای را براى مخاطب بياورد.
طبق معنای اصطلاحی، سنّ شروعِ وظایف شرعی را «سنّ تکلیف» می گویند و دنیا را «دار تکلیف» می گویند، چون انسان تا زمانی که در این دنیا هست، موظّف به انجام وظایف شرعی خود می باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

ما مِنْ عَيْنٍ بَکَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ.

هيچ چشمى نيست که براى ما بگريد، مگر اينکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سيرابش مى کنند.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554