مردگان 49 مطلب

زبان حال «مردگان»؟!

امام علی(علیه السلام) زبان حال مردگان را چگونه به تصویر می کشد؟

امام علی(ع) می فرماید: «با چشم دل و گوش عقل می توان حال مردگان را مشاهده کرد و سخنانشان را شنید. آنها مى گويند: چهره هاى زيباى ما زشت و پژمرده شد و بدنهاى نرم و نازك مان از هم متلاشى شد؛ تنگى قبر، ما را در فشار قرار داد؛ ترس را از یکدیگر به ارث برديم و خانه هاى خاموش قبر بر ما فرو ريخته است؛ زيباييهاى بدن ما محو شده و نشانه هاى شناسايى چهره ما دگرگون گشته؛ اقامت ما در اين خانه هاى وحشت طولانى شده است؛ نه از اين درد و رنج فرجى يافته ايم و نه از تنگى قبر گشايشى».

سرنوشت «مردگان» در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) در خطبه 221 نهج البلاغه، سرنوشت جسم و روح انسان را پس از مرگ چگونه به تصویر کشیده است؟

ایشان در مورد اموات می فرماید: جسم آنها هیچ احساسی ندارد و تمام رابطه هایش با محیط اطراف گسسته شده است. وضعیت شان نسبت به سرای دیگر اینگونه است که خطرات آن را وحشتناك تر از آنچه مى ترسيدند، يافتند و نشانه هاى پاداش را بزرگ تر از آنچه مى پنداشتند مشاهده كردند. مهلتی که برای رسیدن به جایگاهشان داده شده است، عالَمى از بيم و اميد براى آنها فراهم ساخته كه اگر قادر بر سخن گفتن بودند از وصف آنچه در آنجا مشاهده كرده اند عاجز مى ماندند.

«دوران جنینی» دلیلی برای اثبات «معاد»

چگونه قرآن کریم «دوران جنینی» را شاهدی بر حقانیت «معاد» و رستاخیز می داند؟

قرآن «دوران جنینی» را شبحی از معاد دانسته و می فرماید: «اگر در رستاخيز ترديد داريد، ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و از آن پس از خون بسته و ...»، تعبير به «بعث» اشاره به جهش های پی در پی جنین دارد كه در رستاخيز، همانند دنياى رحم صورت مى گيرد. از سویی محيط رحم دورانی کوتاه برای آمادگی برای قدم گذاشتن در محیطی وسیع تر است و نه یک دوران زندگی ایده آل. از سویی زندگى براى جنين آميخته با انواع مشكلات است همانطور كه زندگى اين جهان در برابر زندگى جهان ديگر توأم با ناراحتي هاى مختلف است.

عشق انسان به «بقاء» دلیلی بر حقانیت معاد

چگونه می توان با استناد به عشق و علاقه انسان به بقاء و جاودانگی، معاد و رستاخیز را اثبات نمود؟

اگر انسان براى فنا و نيستى آفريده شده، بايد عاشق فنا باشد، در حالى كه قيافه مرگ در هيچ زمانى براى انسان خوشايند نبوده؛ بلكه با تمام وجود عاشق بقاء و جاودانگی است و اين عشق و علاقه، در اعمال و رفتار انسان ها قابل مشاهده است. در واقع اگر براى فنا آفريده شده ايم، علاقه ی به بقا، علاقه ای مزاحم، و يا لااقل بيهوده و بى مصرف است. امام علی(ع) اين حقيقت را در جمله كوتاهی بیان فرموده: «شما براى بقا آفريده شده ايد نه براى فنا».

منظور از «ولايت تكوينى» و «ولایت تشريعى»

«ولايت تكوينى» و «ولایت تشريعى» چه تفاوتی با هم دارند؟

ولايت تشريعى، همان حاكميت و سرپرستى قانونى و الهى است كه گاه در مقياس محدود مانند ولايت پدر و جد بر طفل صغير است و گاه در مقياس بسيار وسيع و گسترده مانند ولايت حاكم اسلامى بر تمام مسائل «حكومت» و «اداره كشور اسلامى»؛ امّا ولايت تكوينى آن است كه كسى بتواند به فرمان و اذن خداوند در جهان آفرينش و تكوين تصرف كند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى عالم اسباب، حوادثى را به وجود آورد، مانند زنده كردن مردگان و شفاي مريض به اذن خدا و با سلطه اى كه خداوند در اختيارش گذارده است.

«رجعت» از ديدگاه قرآن

آیا قرآن به مسئله «رجعت» پرداخته است؟

قرآن در چند جا به مسئله «رجعت» پرداخته است. در يك جا به زنده شدن هفتاد هزار خانوار اشاره كرده که بر اثر طاعون از دنيا رفته بودند و در جاي ديگر به درخواست قوم حضرت موسي‏(ع) مبني بر رؤيت خدا به وسيله چشم اشاره كرده كه اين خواسته، سبب نزول عذاب و مرگ آنان شد ولي بار ديگر به دستور خداوند زنده شدند.

احساس انسان در لحظه «مرگ»

لحظه «مرگ» چه احساسی به انسان دست می دهد؟

هيچ كس نمى‌داند در لحظه مرگ چه احساسى به انسان دست مى‌دهد، چون كسى از اين راه برنگشته تا احساس خود را بیان کند. وداع با این زندگی در آرامش کامل است و یا به همراه عذابی دردناک که زبان از توصیف آن عاجز است، و یا بستگی به اعمال و صفات انسان دارد؛ براى بعضى به آسانى بوئيدن يك گل، و براى بعضى به اندازه كشيدن بار سنگينى به عظمت يك كوه؟ هر چه هست برای ما قابل درک نیست.

گردش روزگار و رستاخیز طبیعت نشانه ای بر «معاد»

قرآن کریم چگونه رستاخیز طبیعت را به عنوان دلیل بر معاد و قیامت مطرح نموده است؟

جهان هستی تابلوی زیبا و اسرارآمیزی است که در آن بارها تصویر مرگ و زنده شدن گیاهان را مشاهده کرده ایم. حیات و مرگی که نمونه زنده از رستاخيز آدميان و زندگى آنان پس از مرگ است. حال اگر زندگى پس از مرگ غير ممكن باشد، نباید زمين هاى مرده نيز از اين قانون مستثنا باشند. قرآن می فرماید: «ما ابرها را بسوى زمين مرده اى رانديم و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده مى كنيم، رستاخيز نيز چنين است». در واقع این آیه رستاخیز انسان ها را با گیاهان مقایسه کرده و رستاخیز را به صورت حسى و ملموس بیان می کند.

قانون «تبدیل و تغییر انرژی» دلیل دیگری بر «معاد»

چگونه می توان قانون «تبدیل و تغییر انرژی» را دلیلی بر رستاخیز و معاد دانست؟

از شعله كبريت تا كوره هاى عظيمى كه با چوب يا ذغال سنگ مى سوزند هر كدام صحنه اى از رستاخيز انرژيهاست. قرآن در بیان اين حقيقت می فرماید: «آن خدايى كه از درخت سبز براى شما آتش آفريد و شما از آن براى آتش افروختن استفاده مى كنيد». کلمه «وقود» در لغت عرب به معنى آتشگيره است نه آتش زنه، در فارسی نیز چوب را آتش گيره و كبريت را آتش زنه مى نامند، از این رو قرآن مى گويد آن خدايى كه درختان سبز را آتش گيره قرار داد، همان خدا قادر است مردگان را به زندگى باز گرداند و اين سخن منطبق با رستاخيز انرژيها است.

قدرت لایزال الهی دلیلی بر حقانیت «معاد»

قرآن چگونه قدرت لایزال الهی را دلیلی بر وجود و حقانیت «معاد» و رستاخیز می داند؟

قرآن قدرت الهی را دلیلی محکم بر وجود «معاد» دانسته و می فرماید: «كسى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان و خسته نشده چگونه نمى تواند مردگان را زنده كند؟ آرى او بر همه چيز تواناست». بر اساس این آیه، زنده کردن مردگان پیچیده تر از آفرینش این جهان نیست. هم چنین در آیه دیگر می فرماید: «او هر گاه چيزى را اراده كند مى گويد: موجود باش، آن هم بلافاصله موجود مى شود، پس منزه است آن خدایی که همه جهان به سوى او بازگشت مى كند». اين آيات امكان رستاخيز را از طريق قدرت خداوند اثبات مى كند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338