عقاب 16 مطلب

عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار؟!

اینکه در روایات وارد شده: «أَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ آبَائِهِمْ فِي النَّار»؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند)، چگونه با عدل الهی تطابق دارد، در حالی که اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند؟ چرا اینان به گناه پدارن شان مجازات می شوند؟!

این روایت از لحاظ سندی اعتباری ندارد و علمای رجال حدیث «وهب بن وهب» را که در سند حدیث قرار دارد، كذّاب می دانند. سایر ادله هم  - اعم از آیات و روایات - که مسئولیت گناه هر کسی را مربوط به خودش می دانند، مضمون این روایت را نفی و رد می کنند. ضمن اینکه طبق برخی روایات، كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند و فقط اگر از فرمان خدا سرپیچی کردند وارد جهنم خواهند شد. از طرفی بنابر دلالت ادلّه متقن دینی، همه کودکان فطرتا پاک هستند و از اوّل كافر متولد نمی شوند تا به خاطر چنین کفری مستوجب عقاب باشند! بر فرض اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، دلالت آن شامل اولادی است که مکلّف شده و راه پدران خود را ادامه و در آزمایشات الهی کفر خود را نشان داده اند، نه کودکان غیر مکلّف؛ چرا که تعذيب غير مكلّف قبيح شمرده می شود و خدا از انجام چنین قبیحی منزّه است. در آخر و با وجود همه این پاسخ ها، به نظر می رسد بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خداست و او هرگز به بندگانش ظلم نمی کند.

منظور از جاهل قاصر و مقصّر

«جاهل قاصر» و «جاهل مقصر» به چه کسی می گویند و حکم اعمال آنها چیست؟

جهل انسان به حكم شرعی، گاهی به خاطر دور بودن شخص از مراکز علم و عدم امکان دسترسی به منابع تحقیقاتی یا به خاطر فرو رفتن در غفلت و سهو و خطاست به طوری که احتمال اشتباه بودن کارهایش را نمى دهد. به این شخص «جاهل قاصر» گفته می شود.
جاهل قاصر عقاب نمی گردد و هر کدام از اعمالش که با واقع موافق باشد یا با فتوای صحیح مجتهدی که باید از او تقلید می کرد مطابق باشد، صحیح است و هر آنچه با آن مخالف باشد، فاسد است.

در مقابل کسی که امكان آموختن مسائل و دسترسی به منابع و اسباب علم را داشته ولى در فراگيرى آن كوتاهى كرده است و در جهل و بى خبرى مانده، «جاهل مقصر» است.
جهل چنین جاهلی به هیچ وجه معذور و موجه نیست و عمل برآمده از چنین جهلی در صورت عدم موافقت با واقع، عقاب آور است. حتی برخی فقها حکم به معصیت کار بودن او به سبب عدم فراگیری احکام داده اند.

طلب شفاعت از غير خدا و مساله «شرک»؟

آيا شفاعت خواستن از غير خداوند، شرك نیست؟!

موضوع شفاعت اولیاء و انبیای الهی هیچ منافاتی با توحید ندارد و موجب شرک نمی گردد؛ زیرا اولا شفیع فقط واسطه ای در طلب بخشش است نه اینکه خودش گناهکاری را ببخشد و ثانیا به تصریح آیات قرآن این شفاعت به اذن و رضایت خداوند صورت می گیرد. انکارهایی هم که در آیات قرآن درباره موضوع شفاعت ذکر شده، مربوط به ادّعاهای بت پرستان در شفیع شدن بتها می باشد و ارتباطی با شفاعت انبیاء و اولیای الهی ندارد.

اهمیت «یاد مرگ»

«یاد مرگ» در بین آموزه های دیني از چه جایگاهی برخوردار است؟

یاد مرگ حقیقتی عبرت انگیز و بیدارگر در زندگی انسان است، از این رو پيامبر(ص) می فرماید: «با هوش ترين مؤمنان كسى است كه بيش از همه به ياد مرگ باشد». هم چنین امام علی(ع) می فرماید: «در آخرين روز دنيا و نخستين روز آخرت، اموال، فرزندان و اعمال در برابر انسان مجسم شده و از آنها می پرسد سهم من نزد شما چيست؟ اموال مى گويد: فقط به اندازه كفن، فرزندان مى گويند: ما تو را زير خاك دفن می کنیم، به اعمالش مى گويد: من نسبت به تو بى رغبت بودم، اكنون بهره من چیست؟ مى گويد: من در قبر و قيامت با تو هستم».

منظور از خشم و غضب خداوند

منظور از خشم و غضب خداوند چيست؟

در بسیاری از آیات قرآن، به خشم و غضب الهی اشاره می شود، به ویژه خشم خداوند نسبت به «بنی اسرائیل». به یقیین غضب به معنى هيجان درونى توأم با انتقام جويى، برای خداوند مفهومى ندارد. زیرا او فراتر از جسمانیت و تغییر و تغیّر است. از این رو، مفسران غضب الهى را به كيفر عادلانه گنهكاران تفسير كرده اند. امام باقر(ع) می فرماید: «منظور از غضب خداوند متعال، عقاب و كيفر او است. كسى كه گمان كند چيزى خداوند را دگرگون مى سازد [و تغيير حالت مى دهد] كافر شده است».

حکمت آزمایش انسان کامل؟!

آزمايش الهى براى پرورش و تکامل روحی انسان است؛ با این حال، چرا پیامبران الهی که انسانهاى کاملی هستند، آزمايش مى شوند؟

گرچه پدید آمدن آزمایش های الهی برای نوع بشر موجب رشد و تکامل او می شود، اما فلسفه آزمایش های الهی که برای انبیاء پدید می آید منحصر در موضوع تکامل نیست و می توان اهداف دیگری را نیز برای آن جست.
اهدافی چون تکامل برخی از ابعاد شخصیّتی و کسب برخی كمالات فردى، بروز استعدادها و توانایی های پیامبران برای مردم در همه اعصار، شناخت وضعیت مردم محروم به عنوان یکی از ضرورت های رهبری جامعه و معنا یافتن پاداش و جزا به واسطه امتحانات و آزمایش های الهی.

اوصاف «دنیا» در خطبه 82 نهج البلاغه

امام علی(علیه السلام) در خطبه 82 نهج البلاغه «دنیا» را چگونه توصیف می نماید؟

امام علی(ع) در خطبه 82 نهج البلاغه، دنيا را چنين توصيف كرده است: «سرايى كه آغاز آن سختى و مشقّت است و پايانش نيستى و فناست. در حلال آن حساب و در حرامش عقاب است. كسى كه در دنيا ثروتمند شود، مورد انواع آزمايش ها و فتنه ها قرار مى گيرد و كسى كه فقير گردد محزون مى شود. كسى كه به سرعت به دنبال دنيا بدود، به آن نمى رسد و كسى كه آن را رها سازد، به او روى مى آورد و از وى اطاعت مى كند. آن كس كه با دنيا بنگرد، به او بصيرت و بينايى مى بخشد و آن كس كه به دنيا بنگرد، نابينايش مى سازد».

صفات خشم و رضای الهی، و انفعال در ذات خدا!

آیا خشم و رضای الهی باعث انفعال و تغییر در ذات خدا نمی شوند؟!

صفاتی همچون رضا و غضب الهی از «صفات فعل» خداوند محسوب می شوند و در واقع «حادث»‏ هستند و از آنجائی که عين ذات خدا نيستند، به هيچ وجه موجب تغيير در ذات پاك الهى نمى ‏شوند. این صفات درباره خدا به معنی آثار خارجى (ثواب و عقاب) است. امام صادق(ع) می فرماید: «رضاى او پاداش دادن او است و خشمش كيفر كردن او، بى ‏آنكه چيزى در او تأثير كند و او را به هيجان آرد و از حالى به حالى بگرداند».

تناسب عذاب اخروی با حکمت و عدل الهی؟!

از منظر منتقدان غربی و متکلمان اسلامی چه نسبتی بین وجود جهنم و عذاب اخروی با حکمت و عدل الهی برقرار است؟

برخی از منتقدان غربی، جهنم و عذاب اخروی را ناسازگار با حکمت، عدالت و رحمت الهی تلقی کرده و حتی بعضی در صحت استناد عذاب اخروی به پیامبران، تردید کرده اند. مانند راسل که می گوید: «فکر می کنم این عقیده که آتش جهنم، یک نوع مجازات برای گناهکاران است عقیده ای ظالمانه باشد...». اما دانشمندان اسلام در پاسخ به عدم تنافی عذاب با عدل الهی می گویند: کیفر مقتضی عدل و ضامن اجرای تکلیف است. از سویی عقاب، لطف الهی است زیرا موجب پالایش نفس از آلودگی، اطاعت و تقرب الهی می شود. از این رو عقاب لطف الهی است....

انگیزه های خداوند از کیفر اخروی

انگیزه های خداوند از کیفر اخروی مجرمان چیست؟

متکلمان مسلمان در تبیین انگیزه های خداوند از کیفر و عذاب اخروی به جهات مختلفی اشاره کرده اند؛ از جمله: کیفر، مقتضی عدل الهی است. از این رو خداوند می فرماید: «ما ترازوی عدل را در روز قیامت بر پا می کنیم، پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی شود». از سویی کیفر، غایت تکلیف است. زیرا پاداش شخص مطیع و کیفر فرد مجرم، هدف خداوند از جعل تکالیف و ضامن اجرای اوامر و نواهی پروردگار است. همچنین متکلمان، عقاب را لطف الهی می دانند؛ زیرا موجب اطاعت و تقرّب الهی می شود، از این رو عذاب الهی، مصداق لطف الهی است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

مَنْ مَاتَ فِي طَرِيقِ مَکَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِياً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الاَْکْبَرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

کسى که در راه رفتن يا بازگشتن از مکه بدرود حيات گويد، از ترس و هراس روز قيامت ايمن گردد.

تهذيب الاحکام: 5/23/68