نشست علمی قرآن و «مستشرقان»؛ مجلّه تخصصی قرآن پژوهی خاورشناسان، بهار و تابستان 1386، شماره 2.
نشست علمی قرآن و «مستشرقان»
جمعی از اساتید با حضور حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)
این نشست علمی با همکاری انجمن قرآن پژوهی حوزه و مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن در مدرسه امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) قم برگزار شد. در این جلسه برخی اساتید و طلاب مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن و مرکز جهانی علوم اسلامی و دانشجویان دانشگاههای مختلف و اعضای انجمن علمی قرآن پژوهی حضور داشتند در این نشست علمی رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مطرح و میزگردی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد. از جمله:
1. حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدحسن زمانی (عضو هیأت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی)؛
2. حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد جواد اسکندرلو (عضو هیأت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی)؛
3. حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی رضاییاصفهانی (عضو هیأت علمی مرکز جهانی و عضو هیأت مدیره انجمن قرآنپژوهی)؛
4. استاد تقی صادقی (عضو هیأت علمی پژوهشکده سپاه)؛
اساتید در این نشست بر ضرورت پژوهش در مورد «مستشرقان» و تاریخچه و اهداف و روشهای آنها مطالبی مطرح کردند.
در این جلسه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صلی الله علی سیدنا محمد(صلی الله علیه واله وسلم) و علی آله الطیبین الطاهرین لا سیما بقیة الله المنتظر ـ اروحنا فداه ـ و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
از دیدار شما عزیزان قرآنپژوه که برای مسأله مهمی تشکیل جلسه دادهاید، بسیار خوشبختم، و احساس من در چنین جلسهای واقعاً احساس استفاده از فضای بهترین محیط ها است. اساساً «مَجلِسُ العِلمِ روضَةٌ مِن ریاضِ الجَنَّة»، به ویژه اگر علم قرآنی باشد که «احسن الحدیث» و «احسن الکلام» است. از بیاناتی هم که برادر عزیزمان حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر رضایی مطرح کردند خیلی خوشبخت شدم، جلسه بسیار پربار و پیشنهادها، پیشنهادهای بسیار خوب و عالی بود. اگر این پیشنهادها عملی شود، به یقین کار برای اسلام و مسلمین و عالم تشیع شده است. مطرح کردن این پیشنهادها، نشانه آگاهی شما برادران عزیز از وضع زمان، مکان، نیازها و کاستیهای مختلف است؛ و نشان میدهد ـ بحمدالله ـ حوزهی علمیهی ما استعدادهای بسیار خوب و عالی دارد، در هر قسمتی که وارد شوند، به خصوص دربارهی قرآن مجید، خلاقیت خودشان را نشان میدهند و آثار گرانباری را عرضه میکنند.
ضمن تقدیر و تشکر از برنامههای شما، لازم میدانم یکی دو نکته هم در کنار بحثهای شما، مطرح کنم؛ مسألهی مستشرقان از مسائل بسیار مهمی است که همیشه در محیطهای علمی در کنار و حاشیه بوده است و کمتر به صورت یک مسألهی متنی، مثل برنامههای شما، مطرح شده، در حالی که همیشه مهم بوده، به ویژه در زمان ما که دنیا همه به هم پیوسته و ارتباط تنگاتنگی با هم دارند؛ در زمان ما اهمیت بیشتری دارد. من مستشرقان را در یک مطالعهی ذهنی به پنج گروه تقسیم میکنم:
اول: «مأموران معذور»، عدهای هستند به عنوان مستشرق وارد شرق شناسی و اسلام شناسی و قرآن شناسی میشوند برای این که جاده را برای استعمار و حتی برای ریشهکنی اسلام هموار کنند. اینها یک گروه هستند و نمونههایی هم داریم؛ مانند کسی که مذهب باب و بهاء را راه انداخت؛ از تاریخچهی آن استفاده میشود که یک مستشرق بود ـ عمدتاً ـ و شاید شیخیگری هم در محیط کشور ما به وسیلهی مستشرقان به وجود آمده و همچنین مذاهب ساختگی دیگر. بنابراین، گروه اول حالشان معلوم است و خطرشان هم بسیار جدی است. برای اینها باید یک برنامه داشته باشیم.
دوم: مستشرقانی که مأمور استثمار نیستند، اما افرادی متعصب و لجوج هستند. با پیش داوریهای ذهنی وارد مسأله میشوند و سعی دارند همه جا، به گمان خودشان، کاستیها را ببینند و حتی محاسن را معایب ببینند. خاصیت تعصب و لجاجت همین است. یکی از حجابهای معرفت و شناخت، تعصب و لجاجت است که مسائل را در نظر انسان وارونه نشان میدهد.
سوم: مستشرقانی هستند که نه مأمورند و نه متعصب لجوج، اما ناآگاه هستند و مایهی علمی ندارند. اینها نمونههای فراوانی دارند و به خاطر جهلی که دارند، بسیار تخریب میکنند. یکی از مستشرقان نوشته بود پیغمبر اسلام با خدیجه در سن پنج سالگی خدیجه ازدواج کرد و در سن نه سالگی با او عروسی کرد. کجا را به کجا اشتباه میکند و اصلش هم درست نیست. یا پس از عثمان، حضرت علی(علیه السلام) به خلافت رسید و پایتخت اسلام را از مدینه به شام منتقل کرد. یک هم چون افراد ناآگاهی وارد میشوند و بر اثر جهل و ناآگاهی، کارشان خرابکاری است.
چهارم: مستشرقانی که مأمور نیستند، متعصب لجوج هم نیستند، ناآگاه هم نیستند، امّا یک سویهاند؛ یعنی منابعشان همه منابع اهل سنت است. اصلاً از منابع شیعه خبری ندارند، خوب اینها ممکن است به نفع اهل سنت کار کنند، ولی باز به زیان ما تمام میشود.
پنجم: مستشرقانی که نه مأمورند، نه متعصب لجوج، نه ناآگاه، نه یکسویه، بلکه انسانهایی تابع واقعیتها هستند، همه منابع را میبینند. این افراد در میان مستشرقان بسیار کماند. خوبهای آن ها قسم چهارم هستند؛ علتش را در آنها جستجو نکنید، در ما جستجو کنید؛ [چرا که] ما منابع خودمان را در اختیار آنها نگذاشتیم، اطلاع رسانی نکردیم، رقبای ما وارد میدان شدند و افکار اینها را به سوی خودشان جلب کردند. اگر افراد آنها را به سوی خودشان جلب کنند و آنها دربارهی اسلام یک قضاوت صحیح کنند، ما خوشحالیم، اما متأسفانه همیشه چنین نیست. خوب اینها گروههای مختلفی هستند. باید همه را شناخت و در برابر هر گروه با روشی وارد شد و برنامهها را نشان داد.
خوشبختانه امروز وسایل اطلاعرسانی نسبت به گذشته خیلی بیسشتر شده است. اگر ما سایتهای قوی داشته باشیم و اطلاعرسانی منطقی خوب، صحیح و دقیق، به نام شیعه انجام دهیم، بسیار مؤثر است. من بر آن پیشنهادهایی که برادر عزیزمان گفتند، اضافه میکنم: استفاده کردن از سایت قوی قرآنی که بتواند واقعاً بهترین و آخرین اطلاعات را در سطح گستردهای به همه جا برساند. پیشنهاد دیگرم این است که اگر بتوانیم مجموعههای فشرده از اطلاعات صحیح و دست اول در اختیار مستشرقان قرار دهیم، آنها را بشناسیم و این اطلاعات را برای آنها بفرستیم، خیلی عوض میشوند.
این آقای «تیجانی» که این قدر اثر گذاشت و گروههایی را دنبال خود کشاند، منابع خوبی از شیعه در اختیارش گذاشته شد و این منابع تکانش داد. ما باید کار کنیم، گام برداریم. میتوانیم با کار کردن به جایی برسیم، الآن اشاره کردند که مستشرقان کم کم باور میکنند شیعه به تحریف قائل نیست، چرا؟ ما همه جا فریاد زدیم که ما قائل به تحریف نیستیم، ما از شما شدیدتریم، شما میخواهید ما را خراب کنید، به ما نسبت تحریف میدهید، توجه ندارید که با این کار قرآن را خراب میکنید، اسلام را خراب میکنید. دشمنی شما با ما سبب میشود که اسلام خراب شود. همه جا پخش میکنند گروهی از مسلمانان قائل به تحریفاند؛ بنابراین، قرآن تحریف نایافته نیست. حرکت احمقانهای که بعضی متعصبان دارند، خیال میکنند که ما را تضعیف میکنند، همه چیز را خراب میکنند. وقتی اطلاعرسانی کردیم، میگویند شیعه قائل به تحریف نیست؛ از این رو، مسألهی اطلاع رسانی از وظایف مهم ما است و ما باید این کار را با ادبیات روز و به صورت فشرده و عصاره و آمیخته با مدرک انجام دهیم.
در ضمن باید مراکز آنها را هم شناسایی کرد؛ چون اینها دانشگاههایی به نام دانشگاههای اسلامی ـ دینی دارند، میخواهند اسلام را بشناسند، حالا چه قصد و غرضی دارند؟ کاری نداریم، ولی مراکز اسلامشناسی دارند. یک داستانی که کمتر جایی آن را نقل کردهام و برای من مایهی تعجب بود، برای شما میگویم: من برای تحصیل یک سال و نیم به نجف اشرف مشرف شده بودم، تابستان هوا گرم شده بود، به سامرا که هوای بهتری داشت، آمده بودیم. یک وقت دیدم که یک جوانی خیلی خوش ظاهر و خوشقیافه به مدرسهی میرزای شیرازی که تنها مدرسهی علمیه شیعه در آن جا بود آمده است و ما ماه رمضان هم در آنجا بودیم. دیدم جوان سرگردان است، گفت: من امشب آمدهام عسکریین را زیارت کنم و به تهران بروم، گفتیم: شب مهمان ما باش، آمد و مهمان ما شد، گفتیم چه کار میکنی؟ گفت: من در پاریس درس میخوانم. موضوع درسی او هم ظاهراً کاری با مسائل اسلامی نداشتف ولی گفت من گاهی با اساتیدی که خارجی هستند و دربارهی اسلام بحث میکنند، تماس دارم. من یک دانشکدهی اسلامشناسی در پاریس دیدم که بهترین مفسران قرآنی را دارد. گفتم: چهطور بهترین مفسران قرآنی را در دانشکدهی اسلامشناسی پاریس دیدی؟ گفت: حروف مقطعه قرآن ـ جوان اهل مطالعهای بود ـ برای من تفسیرش روشن نشده، جوابی که استاد آن دانشکده داد برای من قانع کننده بود. گفتیم: پاسخ چه بود؟ گفت: پاسخ این بود که این تفسیرهایی که علمای اسلام برای حروف مقطعه کردهاند، ما نمیپذیریم. ما معتقدیم اینها ـ من نمیخواهم بگویم این درست است یا نه، میخواهم عرض کنم آنها دارند چه کار میکنند و ما باید آگاه باشیم ـ یک کلماتی بوده که امروزه ما میبینیم که معنا ندارد، ولی در آن زمان معنا داشته است، «یس» یک معنا داشته، «حم» یک معنا داشته است، گفتیم: دلیلش چه بوده؟ گفت دلیل آن این است که اگر حروف مقطعه بی معنا بود، حتماً عرب جاهلی و مشرکان این را به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ایراد میگرفتند (الم ـ حم ـ عسق). ما در هیچ تاریخی ندیدیم مشرکان این ایراد را به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) گرفته باشند، و این نشان میدهد که برای آنها یک معنا و مفهومی داشته است و ما داریم در منابع قدیمی ادبیات عرب جستجو میکنیم که معانی این کلمات متروک را پیدا کنیم.
من کار ندارم که این نظریه درست است یا نه، بسیار هم بعید است، ولی میخواهم بگویم آنها هم یک مراکزی دارند که مشغولاند و بررسی میکنند. ما باید با آن مراکز تماس داشته باشیم تا بتوانیم باخبر شویم. دست کم اطلاع رسانی کنیم. آخرین اطلاعات را دربارهی حروف مقطعه، دربارهی دیگر مسائل قرآنی، پیدا کنند.
آخرین سخنی که خدمت شما عرض کنم این است که برادران عزیز، خدا توفیق بزرگی به شما داده است و این پژوهشهای قرآنی و کار قرآنی تاج افتخاری است و بدانید قرآن تمام شدنی نیست. خوب ما مطابق وظیفهای که داریم هر روز یک مقدار باید قرآن بخوانیم و من یا پیش از نماز صبح یا پس از نماز صبح، و همه روزه تقریباً یک چیز تازهای از آن آیاتی که میخوانم، میفهمم که تا به حال متوجه نشده بودم و این برای من خیلی جالب است، سعی کنید همیشه یک چیز تازهای از قرآن متوجه شوید.
حالا یک دوره تفسیر نمونه نوشتهام، خیلی خوب ولی باز هم «لاَ تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَى غَرَائِبُهُ». با این هوش و استعداد خدادادی که دارید، شما هم بیندیشید و اندیشیدههایتان را مورد دقت قرار دهید. گاهی میشود یک جملهای در این قرآن هست که یک مشکل مهم فقهی را حل میکند. ما در این چند روز در درس فقه به همین مسأله نیاز پیدا کردیم. بحثی در باب «مهریه» است که اگر در موقع عقد، مهر را تعیین نکنند آیا بعداً زوج و زوجه میتوانند بنشینند و توافق بر چیزی کنند؟ آیا این توافق بعدی کار ذکر حین العقد را میکند یا نه؟ فقها میگویند: کار حین العقد را میکند، منتها دنبال دلیلش بودهاند، ما از گوشه یک مطلبی پیدا کردیم که در هیچ کتابی ندیدیم، نه تفاسیر نه غیر تفاسیر. قرآن مجید در آیه 236 سوره «بقره» میفرماید: «لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً» این آیه میفرماید: «مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ» یعنی مادامی که دخول انجام نشده است، «ما»؛ (مادام) استمرار را میرساند، یعنی پس از عقد مادامی که دخول حاصل نشده تعیین مهر هم نشده و شما وظیفهای در مقابل زوجه نداری. «اوتفرضوا» به «ما لم تمسوا» عطف است، یعنی «ما لم» بر سر «تفرضوا» هم میآید، یعنی «ما لم تفرضوا». این امر مستمری است، یعنی بعد، خیلیها این را به حین العقد زدهاند، در حالی که «ما لم تمسوا» مای آن مادام است. «أَوْ تَفْرِضُوا» عطف بر آن است، یعنی «ما لم یفرضوا»، یعنی امر مستمری است، به این معنا که پس از عقد هم میتوانید بنشینید و توافق کنید و «تفرضوا لمن فریضه» شوید. نگاه میکنید یک باریک بینی در یک آیه، یک مسألهی مهم فقهی را برای ما حل میکند «لاَ تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَى غَرَائِبُهُ».
من از همهی آنها که زحمت کشیدند و از برادر محترم و عزیزمان و برادرانی که برنامههای پژوهش و بخش تفسیری قرآن را سرپرستی میکنند، تشکر و قدردانی میکنم. خداوند به همه شما توفیق بدهد و مشمول عنایات خاص امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ باشید.
تنظیم: نصرالله سلیمانی
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.