مدرسه «ری» و نقش آن در نشر حدیث
دکتر زهره نریمانی؛ استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم (zohrehnarimani92@yahoo.com).
دکتر جعفر فیروزمندی بندپی؛ استادیار گروه زبان و ادبیات عرب، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی (j.firoozmandi@gmail.com).
مقدمه
ری، شهری معروف(1) و بزرگ است که قدمت آن را به قرن هشتم قبل از میلاد، تخمین میزنند.(2) ولی قدمت این شهر باید بیش از این باشد؛ چرا که با کاوشهای باستانشناسان در سال 1935م، ظرفهایی سفالین مربوط به حدود شش تا چهار هزار سال قبل از میلاد، کشفشده است که این امر بیانگر حضور مردمی دارای تمدن در ری، در آن مقطع زمانی است. ری به امّالبلاد ایران و بهسبب پیشینه تاریخی آن، به شیخالبلاد نیز مشهور بوده است.(3) مردم ری تا قبل از میلاد، مجوس بودند و آتشکدههایی داشتند که در آنجا به آتشپرستی مشغول بودند و آنها را تقدیس میکردند.(4)
با نگاهی به حاکمان و فاتحان ری و سال فتح ری در دوران خلافت عمر، میتوان بهمقدار گرایش و کشش مردم به تشیع در اوایل فتح پی برد. در اوایل، مردم ری نهتنها به تشیع و اهلبیت(علیهم السلام) گرایشی نداشته، بلکه حتی کنیهورزیهای عمیقی نیز داشتهاند. شواهد و قراینی وجود دارد، دال بر اینکه مردم ری تا مدتزمانی نهچندان کوتاه، ناصبی بودهاند و به سبّ و دشنام امیرالمؤمنین(علیه السلام) پرداختهاند. از جمله آن قراین چنین است: وجود حاکمان ناصبی در ری؛(5) وجود گزارشهایی مبنی بر ناصبیگری مردم ری؛ احادیث مذمت اهل ری؛(6) و مخفیبودن حضرت عبدالعظیم در ری و سکونت شیعیان در ساربانان.(7)
الف) ورود تشیع به ری
پس از چندی، جریان ناصبیگری در ری و دیگر شهرها تغییر کرد و بسیاری از اهل ری در شمار پیروان اهلبیت(علیهم السلام) و شیعیان و دوستداران آنان درآمدند.(8) وجود قراینی چند، این مدعا را ثابت مینماید:
وجود برخی رازیون در شمار اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظم(علیهم السلام)؛ در میان اصحاب امام باقر(علیه السلام) نام یحییبن ابیالعلاء الرازی بهچشم میخورد.(9) از دیگر صحابیون رازی امام باقر(علیه السلام) ، اعین رازی است که به أبامعاذ مکنی است.(10) همچنین در این میان نام حجاجبن أرطاة، أبو أرطاة نخعی کوفی، بهچشم میخورد که گفتهشده است او در ری، در زمان امام باقر(علیه السلام) وفات یافت.(11) در میان اصحاب امام صادق(علیه السلام) نیز وجود تعدادی از رازیون را مشاهده میکنیم. از آن جمله: عبدالرحیمبن سلیمان رازی کوفی (م 187ق)؛(12) عطیةبن نجیح رازی، عیسیبن ماهان رازی، ابوجعفر (م 161ق)؛ نعمان رازی، هشامبن مثنی رازی، عبداللّهبن نجیح رازی، جعفربن یحییبن علاء رازی. از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) ، بکربن صالح رازی(13) و حسینبن جهمبن بکیربن أعین رازی، بهچشم میخورد. همینطور در میان اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی(علیهم السلام) نام افرادی که رازی هستند، بهچشم میخورد.(14) علاوه بر وجود صحابیون رازی اهلبیت(علیهم السلام) ، گزارشی مبنی بر حاکمشدن یکی از شیعیان امام کاظم(علیه السلام) در ری، در مجموعههای روایی آمده است.(15)
قرینه دیگر آن که یحییبن زید (م 125ق)، پس از قیام پدرش بههمراه گروهی به ری رفت و از آنجا به قومس، سمنان و حوالی آن مهاجرت کرد. وی مدتی را در آنجا نزد زیادبن ابیزیاد قشیری ماند.(16) حضور او در ری بهعنوان یک مبارز علوی در نزد ابن أبیزیاد، نشاندهنده حضور شیعیان هرچند بهصورت اندک و غیرمحسوس در ری است. ورود تعدادی از شیعیان ری، به محضر امام جواد(علیه السلام) نیز از دیگر قرائن وجود تشیع در ری، در اوایل قرن سوم است.(17)
ب) تأسیس مکتب حدیثی ری
بهطور دقیق نمیتوان آغاز ورود حدیث به ری را مشخص کرد، ولی با قراینی چند میتوان این آغاز را با عصر ائمه(علیهم السلام) متقارن ساخت. چنانکه گذشت، وجود تعدادی از رازیون در شمار اصحاب اهلبیت(علیهم السلام) و آمد و شد آنها نزد خاندان نبوت، و زیارتگاهبودن مقبره طاهربن زینالعابدین قبل از حضرت عبدالعظیم و ورود حضرت عبدالعظیم به ری و سپس مزار حمزةبن موسیالکاظم، خود بهترین قراینی هستند که میتوانند نشانهای بر شکلگیری ریشههای مکتب حدیثی ری در عصر ائمه(علیهم السلام) باشند.(18)
شاخصشدن مکتب حدیثی بهعنوان یک مکتب صاحبنظر که دارای وجوه متعدد حدیثی و نیز چهرههای برجسته و محل رجوع محدثان بزرگ باشد، از قرن چهارم به بعد، یعنی پس از مکتب حدیثگرای قم است. در قرن چهارم هجری مکتب حدیثگرای قم که در اوج قدرت قرار گرفته بود، موفق شده بود نوابغ و فرهیختگانی در خود پرورش دهد که هریک از آنها بهتنهایی میتوانستند نماینده فکری یک مکتب ویژه باشند. البته آنان در وهله اول نماینده افکار مکتب قم بودند. از جمله این مفاخر و نوابغ، ابنقولویه (م 368 یا 369ق) ابنولید (م 343ق)، علیبن حسینبن بابویه (م 328ق) و شیخ صدوق (م 381ق) که خود از دانشآموختگان مکتب قم است، بعدها بهعنوان نماینده فکری و حدیثی مکتب ری در جهان تشیع مطرح میشود که بهنوعی نماینده مکتب حدیثی قم نیز بهشمار میآید.(19)
صدوق پس از وفات استاد بسیار مهمش، یعنی ابنولید که از چهرههای برجسته مکتب قم بود، بهدلایل متعدد یا بهدعوت رکنالدوله یا خواست شیعیان یا اهمیت حوزه ری، از قم به ری هجرت میکند. پیش از صدوق، سعدبن عبداللّه اشعری قمی که از جمله قمیین متبحر در فن حدیث است، سفرهای حدیثپژوهی بسیاری، از جمله به ری داشته است. او در ری به ملاقات ابوحاتم رازی دست مییابد.(20) افزون بر وی، افراد متعدد دیگری نیز از قم به ری مسافرت داشتهاند که در قسمتهای بعد به ذکر نام آنان خواهیم پرداخت.
ثقةالاسلام کلینی نیز که از مهمترین مفاخر ری بهشمار میآید، بهنوعی نماینده افکار قمیین است. بسیاری از اساتید و مشایخ کلینی از محدثان حوزه قم بهشمار میروند. از اساتید مهم کلینی علیبن ابراهیمبن هاشم قمی، محمدبن یحیی العطار قمی، علیبن محمدبن سعد اشعری قمی، علیبن محمدبن بندار قمی و علیبن محمدبن ابیالقاسم ماجیلویه و علیبن حسین سعد آبادی قمی است.(21) از آنجاکه مهمترین اساتید کلینی از بزرگان مکتب قم هستند، بههمیندلیل میتوان کلینی را علاوه بر نماینده مکتب، منتقلکننده آرای مکتب قم نیز بهحساب آورد. به این دلیل و دلایل گوناگون دیگر، برخی حوزه و مکتب ری را امتداد حوزه قم دانسته و از آن دو در کنار یکدیگر نام میبرند.(22)
ج) فعالیتهای محدثان ری
محدثان در ری که شمار آنان نیز کم نیست، فعالیتهای حدیثی گستردهای در این حوزه داشتهاند. از مهمترین فعالیتهای ایشان میتوان بهموارد زیر اشاره کرد:
1. تألیف کتاب
یکی از مهمترین امتیازهای حوزه حدیثی ری، کثرت کتبی است که از سوی محدثان این مکتب، تألیفیافته است. اولین و مهمترین کتاب از کتب اربعه یعنی الکافی، تألیف محدثی برجسته از این حوزه و دومین آنها یعنی من لایحضرهالفقیه نیز تألیف صدوق نماینده مکتب ری است. بنابه گفته صدوق، او خود دارای بیش از سیصد کتاب بوده است. صاحببن عباد بیان داشته که او برای حمل کتبش به بیش از 400 شتر نیاز دارد.(23) و فقط فهرست مجلدات کتب کتابخانه 10 جلد بود. افزون بر کثرت تألیف در این حوزه، تألیف و تبویب کتب حدیثی به سبک و سیاق اعتقادی و کلامی آغاز میشود، که این مسئله خود کتب این حوزه را درخشندگی خاص میبخشد. گفتنی است که این نظمدهی چنان سیاق منطقی و عقلانی محکمی دارد که تاکنون پس از گذشت قرنها، هنوز بهترین کتب اعتقادی و کلامی بهشمار میرود.
2. تشکیل جلسات مناظره
مناظره با مخالفان با هدف هدایت آنان و تبیین و اثبات حقانیت مذهب، از جمله روشهایی است که از زمان اهلبیت(علیهم السلام) برای شیعیان، متداول بوده است. با نگاهی به تاریخ و سرگذشت اهلبیت(علیهم السلام) شاهد برگزاری جلسات مناظره با حضور آنان، خصوصاً در زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) هستیم که صریحاً پیروان خویش را به مناظره با مخالفان دعوت نمودهاند. روش مناظره که بیشترین تأثیر را در مخاطب دارد، در مکتب ری رونق بسیار داشته است. این شکوفایی بهسبب وجود اندیشههای متعدد در این حوزه بوده است و این دقیقاً برخلاف حوزه قم است که به جهت یکپارچگی اعتقادی و فکری در آن، ما شاهد تشکیل جلسات مناظره به گستردگی حوزه ری و بغداد نیستیم، بلکه حتی برخی محدثان قم برای انجام مناظره به ری آمده و در آنجا با مخالفان به مناظره میپرداختهاند.(24)
گویی منطقه جغرافیایی ری بهسبب بهرهمندی از جغرافیای سیاسی و مذهبی آمادگی برای انجام مناظرات متعدد از سوی علما و مشایخ حدیثی حوزههای دیگر داشته است. علیبن الحسین در سفر خویش به ری با محمدبن مقاتل رازی در اثبات امامت امیرمؤمنان(علیه السلام) مناظره میکرد که این مناظره به شیعهشدن محمدبن مقاتل میانجامد(25) این مناظره بعدها به کتابت درآمد و آن را الکرّ و الفرّ نامیدند.(26) ابنقبّه رازی نیز که یک معتزلی شیعهشده است، تشیع خود را مدیون برپایی همین جلسات مناظره در ری میدیده است. همو پس از رویآوردن به تشیع کتابی در امامت نوشت.(27) مناظرههای مهم و معروف صدوق در مجلس رکنالدوله بویهی برگزار میشد. این مناظرهها که تعداد آنها نیز کم نیست، معمولاً با موفقیت صدوق پایان مییافت که این خود بهترین شاهد بر تشکیل فعالانه جلسات مناظره در ری است.
3. رحلات حدیثی
بهسبب اهمیت و رونق حدیث در مکتب ری، بهویژه در قرن چهارم و پنجم، شاهد سفرهای حدیثی بسیاری از سوی دانشمندان این حوزه به دیگر شهرها و نیز پذیرش محدثان حوزههای دیگر در ری هستیم. حوزه ری بهدلیل شکوفایی حدیثی، پذیرای چهرههای شاخص و بنامی بوده است که برای کسب حدیث به این شهر سفر کردهاند. علیبن الحسین در ری به مناظره با محمدبن مقاتل میپردازد.(28) برپایی این مناظره در ری، میتواند قرینهای بر سفر ابنبابویه به ری (که خود شخصیتی معروف و بهنام از حوزه قم است)، برای کسب حدیث و استماع آن باشد.
قرینه دیگر دال بر سفر محدثان بزرگ ری، روایت نجاشی درباره محمدبن عبداللّهبن جعفر حمیری قمی است که خبر از جستوجوی او درباره کتاب المساحة است. نجاشی آورده است که حمیری کتاب المساحة را نزد محدثان قمیین و بغدادیون و رازیون جستوجو کرده، ولی آن را نیافته است.(29) این نقل میتواند خبر از مسافرت حمیری به ری، در جستوجوی یک کتاب حدیثی باشد. از قراین دیگر سکونت محمدبن جعفربن محمدبن عون اسدی کوفی در ری است که او را ثقه و صحیحالحدیث توصیف کردهاند.(30)
لازم به یادآوری است که هرچند حوزه ری از نظر حدیث، برجستگیهای خاص دارد، اما هیچگاه نتوانست بسان بغداد شاهد حضور گسترده محدثان دیگر شهرها در خود باشد. همانگونه که میدانیم در بغداد به دلایلی، سفرهای حدیثی از این شهر به شهرهای دیگر کمتر صورت میگرفت و بسیاری از محدثان دیگر حوزهها برای اخذ و شنیدن حدیث به این شهر میآمدند، ولی در حوزه ری خلاف آن است. محدثان برجسته حوزه ری همچون صدوق و کلینی سفرهای حدیثی بسیاری به دیگر شهرها داشتهاند.
در این قسمت محدثانی که به دیگر شهرها مسافرت کردهاند را نام میبریم:(31)
- ابوهلال رازی (قرن 2)، از امام صادق(علیه السلام) و عبداللّهبن سکان از او روایت میکند؛(32)
- ابویحیی رازی (قرن 2)، از امام صادق(علیه السلام) و ابواسماعیل صیقل از وی روایت میکند؛(33)
- احمدبن اسحاق رازی (قرن 3-4)، از اصحاب امام هادی(علیه السلام) است، او را به وثاقت ستودهاند؛(34)
- اسماعیل صیقل رازی (قرن 2)، از امام صادق(علیه السلام) روایت میکرد؛(35)
- اعین، ابومعاذ رازی (قرن 2)، از او در شمار اصحاب امام باقر(علیه السلام) نام میبرند؛(36)
- بکربن صالح رازی (قرن 2-3)، از موالی بنو ضبّه و از اصحاب امام موسی کاظم(علیه السلام) است و از آن حضرت روایت میکند. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام رضا(علیه السلام) و نیز در شمار کسانی که از امامان(علیهم السلام) روایت نکردهاند، عنوان میکند؛(37)
- حسنبن احمدبن محمدبن هیثم (ابومحمد عجلی رازی، قرن 4)، از علمای شیعه است. وی در پایان عمر خود در کوفه اقامت گزید. نجاشی (متولد 372ق) او را در کوفه دیده است؛(38)
- حسینبن احمدبن محمدبن احمد ابوعبداللّه اشنانی رازی (قرن 4)، از علیبن مهرویه قزوینی روایت میکرده و شیخ صدوق در بلخ از وی حدیث شنید؛(39)
- حسینبن محمد رازی (قرن 3)، او از ابوالحسین و جعفربن محمدبن نوح از او روایت کرده است؛(40)
- سهلبن زیاد - ابوسعید آدمی رازی (زنده 255ق)، او محضر امام جواد و امام هادی و امام عسکری(علیهم السلام) را درک کرد؛(41)
- صالحبن مسلم (ابوحماد) ابوالخیر رازی (قرن 3)، نام او در شمار اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری(علیهم السلام) عنوان شده است؛(42)
- عبدالرحیمبن سلیمان، ابوعلی رازی (م 183/187ق)، حافظ و محدث و ساکن کوفه، نام او در شمار اصحاب امام صادق(علیه السلام) آمده است؛(43)
- عبداللّهبن محمدبن حماد رازی (قرن 3)، از اصحاب امام جواد(علیه السلام) بود؛(44)
- عطیةبن نجیح/ابوالمظفر رازی (قرن 2)، در شمار اصحاب امام صادق(علیه السلام) عنوانشده است؛(45)
- علیبن عثمان رازی (قرن 2)، وی از ابوالحسن اول، امام کاظم(علیه السلام) ، و محمدبنمهران از او روایت میکند؛(46)
- عمروبن عثمان رازی (قرن 3)، او از امام موسیبن جعفر(علیه السلام) و محمدبن حسینبن خطاب (م 262ق) از او روایت کرده است؛(47)
- محمدبن بکرانبن عمران ابوجعفر رازی (قرن 4)، ساکن کوفه بود و روایات وی مورد اعتماد است؛(48)
- محمدبن خالد/ابوالعباس رازی (قرن 3)، او از اصحاب امام هادی(علیه السلام) بود؛(49)
- محمدبن سهل بحلی رازی (قرن 2-3)، از اصحاب امام رضا(علیه السلام) بود؛(50)
- محمدبن یزداد رازی (قرن 3)، از او در شمار اصحاب امام عسکری(علیه السلام) و نیز از کسانی که از امامان(علیهم السلام) روایت نکردهاند، یاد شده است؛(51)
- محمدبن یعقوببن اسحاق ابوجعفر کلینی رازی (م 329)، در قم از مشایخ بزرگ آن دیار حدیث شنید؛ سپس به نیشابور و پس از آن به کوفه کوچ کرد، آنگاه به بغداد رفت و در دربالسلسله سکنی گزید؛(52)
- منصوربن عباس ابوالحسین رازی (قرن 3)، ساکن بغداد، نام او را در شمار اصحاب امام جواد و امام هادی(علیهما السلام)عنوان کردهاند؛(53)
- نعمان رازی (قرن 2)، از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بود؛(54)
- ولیدبن ابان جنی رازی (قرن 3)، از اصحاب امام رضا(علیه السلام) بود؛(55)
- هشامبن مثنی رازی (قرن 2)، از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بود؛(56)
- یحییبن ابیبکر ضریر رازی (قرن 3)، نام او در شمار اصحاب امام هادی(علیه السلام) عنوان شده است؛(57)
- یحییبن علاء ابوعمرو (ابوسلمه) (ابوجعفر) بجلی رازی (م 161-170ق) وی از امام صادق(علیه السلام) و از معروفبن خربوذ و دیگران روایت کرده و نجاشی او را کوفی و موثق میداند.(58)
آنچه که آمد، بهیقین استقصای کامل راویان رازی که در شرححال آنان قراینی دال بر حضور و مسافرت به دیگر شهرها وجود دارد، نیست، بلکه گزارشی از مهمترین و شاخصترین چهرههای رازی است که احتمال مسافرت حدیثی و کسب و سماع حدیث آنان در دیگر شهرها داشته است. آنگونه که ملاحظه میشود، در میان این راویان، بسیاری از آنان اصحاب اهلبیت(علیهم السلام) هستند. محدثان ری در زمان حضور ائمه(علیهم السلام) برای شنیدن حدیث از لسان آنان به دیگر شهرها چون کوفه و بغداد که مکان اهلبیت(علیهم السلام) و شیعیان هستند، مسافرت کردند. نکته دیگر آنکه بسیاری از آنان در همان شهرها نیز ساکن شدند.
د) شاخصههای حدیثی ری
ری ویژگیهای منحصربهفردی در زمینه حدیثپژوهی دارد که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
1. کثرت محدثان شیعی و سنی
راویان و محدثان شیعه بسیاری، از حوزه ری برخاستهاند که در امر حدیث اهتمام و تلاش بسزایی داشتهاند. در ذیل با استفاده از کتب اصلی علم رجال نام آندسته از محدثان شیعه که یا در ری سکونت داشتهاند یا اصالتاً رازی هستند، را میآوریم:
ابوالطیب رازی؛(59) ابوعبداللّه جامورانی رازی؛(60) احمدبن ابراهیم، معروف به علان کلینی، اهل ری؛(61) احمدبن اسحاق رازی؛(62) احمدبن حسن رازی؛(63) احمدبن علی، ابوالعباس رازی؛(64) اعین رازی؛(65) بکربن صالح رازی؛(66) بکربن عبداللّهبن جنیب، ساکن ری؛(67) حسنبن عباسبن حویش رازی؛(68) حسنبن جهم رازی؛(69) حسنبن احمدبن محمدبن هیثم عجلی، اهل ری؛(70) حسینبن حسن حسینی اسود رازی؛(71) حسنبن علی خیاط، رازی؛(72) حسینبن یزیدبن محمد عبدالملک نوفلی، ساکن ری؛(73) حسین جهم رازی؛(74) جعفربن احمدبن وندک رازی؛(75) جعفربن علیبن احمد قمی، معروف به ابنرازی؛(76) جعفربن یحییبن العلاء ابومحمد رازی؛(77) جدیربن عبدالحمید ضبی کوفی، نزیل ری؛(78) سهلبن زیاد ابوسعید آدمی رازی؛(79) سلمةبن خطاب ابوالفضل براوستانی ازدورقانی، روستایی از سواد ری؛(80) شعیببن خالد بحلی؛(81) صالحبن ابیحمّاد ابوالخیر رازی؛(82) عبدالجبار رازی؛(83) عبداللّهبن محمدبن علیبن عباسبن هارون تمیمی رازی؛(84) عبداللّهبن محمدبن حماد رازی؛(85) عبداللّهبن محمد رازی؛(86) عبدالعظیمبن عبداللّهبن علیبن حسنبن زیدبن حسنبن علی(علیه السلام) ؛(87) علیبن احمدبن علی خزاز، نزیل ری؛(88) علیبن عباس جراذینی رازی؛(89) علیبن سلیمان داود رازی؛(90) علیبن محمدبن ابراهیمبن أبان رازی کلینی؛(91) عطیهبن نجیح ابوالمطهر رازی؛(92) عمروبن جمیع ازدی بصری،... قاضی ری؛(93) عیسیبن ماهان، ابوجعفر رازی؛(94) محمدبن احمدبن محمد سنان زاهری، نزیل ری؛(95) محمدبن ابیزید رازی؛(96) محمدبن حسان رازی، ابوعبداللّه زینبی؛(97) محمدبن جعفربن محمدبن عون اسدی ابوالحسین کوفی، ساکن ری؛(98) محمدبن عبدالرحمنبن قبه رازی؛(99) محمدبن یزداد رازی؛(100) محمدبن یعقوببن اسحاق ابوجعفر کلینی؛(101) محمدبن خالد رازی زینبی؛(102) محمدبن خلف ابوبکر رازی؛(103) محمدبن علیبن حسینبن موسیبن بابویه قمی ابوجعفر، نزیل ری؛(104) محمدبن بکرانبن عمران ابوجعفر رازی، ساکن کوفه؛(105) محمدبن یحیی احمدی کوفی...، نزیل ری؛(106) منصوربن عباس ابوالحسین رازی، ساکن بغداد؛(107) یحییبن ابیبکر رازی ضریر؛(108) نعیمبن مسیره...، ساکن ری؛(109) یحییبن علاء بجلی رازی ابوجعفر؛(110) هشامبن مثنی رازی؛(111) ولیدبن أبان ضبی رازی.(112)
حضور محدثان اهلتسنن نیز در ری بهصورت گسترده و فعال در قالب فرقههای مختلف، خود موضوعی در خور توجه است. ری افزون بر آنکه پایگاهی مهم برای شیعه بهشمار میآمد، بهسبب قدرت گرایشهای عامی، در نزد محدثان اهل تسنن نیز اهمیت و اعتبار زیادی داشت. محدثان بزرگ سنی، به شهر ری مسافرتهای حدیثی بسیاری داشتند و برخی نیز در همانجا سکونت مییافتند. افرادی چون:
- ابوجعفر رازی، عیسیبن ماهان که اصالتاً اهل مرو بود که به ری آمده و در آنجا ماند و لقب رازی گرفت. او به بغداد و کوفه نیز رفته است؛(113)
- یحییبن ضرریس که در ری قاضی بود و در همانجا وفات یافت؛(114)
- سعیدبن سنان شیبانی که اصلش از کوفه بود، ولی در ری ساکن شد؛
- جریربن عبدالحمید متولد کوفه است؛ ولی در ری ساکن شده و در آنجا نیز وفات یافت؛(115)
- اسحاقبن سلیمان، او دو سال در کوفه بود؛ ولی سپس به ری رفت و در آنجا در سال 199ق وفات یافت؛
- اسحاقبن اسماعیل رازی که در ری وفات یافته است.(116)
این موضوع افزون بر ظهور برخی محدثان و راویان برجسته عامی؛ چون ابوزعمه رازی،(117) ابنقبّه (قبل از تشیّع)، هشامبن عبداللّه رازی (ت 211ق)(118) و ابراهیمبن موسیبن یزیدبن زاذان رازی است که ابوزرعه هزار حدیث از او نوشته است.(119)
نکته قابلتأمل در نام افرادی که بهچشم میخورد آن است که برخی از آنان پس از رفتن به کوفه و حتی سکونتی موقت در آنجا، به ری آمده و در آنجا اقامت مینمایند. این نکته افزون بر مشخصکردن شیعیگری محض کوفه، نمایانگر مساعد و هماهنگبودن فضای فرهنگی مذهبی یا حتی سیاسی ری برای اهل تسنن است که علمای بزرگ آنها پس از گذراندن دورانی کوتاه، گویی تاب تحمل در کوفه را نداشته و محلی را برای سکونت و فعالیتهای علمی خویش برمیگزینند که از جهاتی با کوفه متفاوت شده باشد و آن ری است.
حضور محدثان عامی با گرایشها و اندیشههای گوناگون(120) در ری و زندگی مسالمتآمیز شیعیان با آنها در دورههای بعد و در زمان حکومت بویهیان سبب رشد و ترقی و شکوفایی علم حدیث در حوزه ری، چه برای اهل تسنن و چه برای شیعه بود. چنانکه ذکر شد، در جلسات مناظرهای که برپا میشد، افرادی چون ابنقبه و دیگران به تشیع گرایش یافتند. برخی نیز در رد بر آثار شیعه کتاب مینوشتند. افزون بر آن، بسیاری از آنها برخی نگرشهای فکری شیعیان تأثیر میپذیرفتند و خود از معتقدان بدان رأی میشدند. نمونه برجسته اینان بخاری است که هنگام ورود به ری، قائل به خلق قرآن شد.
در کنار تأثیرات و بهرههایی که آنان از محدثان شیعی، در ری میگرفتند، حضور و فعالیت آنان نیز سبب آمادهکردن زمینه برای گرایش و رویآوردن به عقلگرایی و اهتمام به مباحث اصولی شیعیان ری شد.
2. اسناد عالی احادیث
بسیاری از احادیث مکتب ری به دلایل متعدد، از امتیاز «عالیالسند» بودن، برخوردار است و به این مسئله شهرت دارند.(121) اصطلاح «عالی» در سند بهمعنای قلّت واسطه، ضمن اتصال است که خلاف آن «نازل» است.(122) آنچه که در سند حدیث عالی اهمیت دارد، قید آن، یعنی اتصال است. احادیث عالی به دلایلی چون کاهش ضریب خطا در آن، کمتربودن واسطهها در نقل، فراهمکردن آسودگی بیشتر و مشقت کمتر در جهت تشخیص درجه صحت و اعتبار آن،(123) اهمیت و اعتبار بیشتری نسبت به احادیث نازل دارند.
دلایل عالیبودن اسناد احادیث مکتب ری را در چند مسئله میتوان مطرح کرد:
یکم. سفرهای بسیار و تتبع کثیر محدثان
در مبحث سفرهای حدیثی و نیز مفاخر حدیثی آمد که محدثان ری برای کسب و سماع حدیث بیواسطه از مشایخ حدیثی تلاش بسیاری داشتند. پر سفرترین محدث شیعه، صدوق، نماینده مکتب ری است.کلینی در مدت 20 سال تألیف الکافی با انجام سفرهای گوناگون در سماع احادیث از مشایخ بزرگ، جَهد بسیار نمود. خلاصه آنکه دانشمندان حدیث، یکی از اهداف مهم سفرهای حدیثی را کمترکردن واسطههای سندی و عالینمودن اسناد حدیث میدانند(124) که احادیث محدثان از این شاخصه مهم برخوردار بودهاند.
از دیگر شواهد کمبودن واسطه در اسناد حدیث، وجود ثلاثیات در مکتب ری است. در بحث الکافی و کلینی آمد که یکی از وجوه مختص کلینی، ثلاثیات آن است. در آن مبحث ثلاثیات را تعریف و شرح کیفیت آن در الکافی آمد. گفته شد که از مهمترین دلایل اهمیت ثلاثیات، علوّ اسناد آن است و از آنجاکه در میان شیعیان این مسئله فقط به مجموعه عظیم الکافی اختصاص دارد که آن نیز از تألیفات محدث بزرگ مکتب ری است. ازاینرو، میتوان گفت که این مسئله نیز در اشتهار علو اسناد احادیث مکتب ری تأثیر داشته است.
دوم. نزدیکی محدثان ری با عصر صدور حدیث
احادیثی که هماکنون از مکتب ری در قالب کتب حدیثی چون الکافی و من لایحضرهالفقیه و... در دسترس ماست، هم مؤلفان آن و هم منابع مستفاد برای نگارش آنها، از جهت فاصله زمانی در مقایسه با دیگران، به عصر صدور حدیث نزدیکتر بودهاند. یکی از مهمترین منابع کلینی، اصول پراکنده اربعمائه بود. اصول اربعمائه که تا زمان کلینی هنوز در دست بود و فاصله چندانی با عصر حضور معصومین(علیهم السلام) نداشتند، سبب شد که اسناد روایات احادیث این مکتب به علو اسناد مشهور شود. هرچند که کلینی در استفاده از این اصول، طریق و جاده را داشته است، ولی چون در انتساب آنها به مؤلفان یقین داشته، ازآنرو اهمیت و اعتبار روایی آن نیز در درجه بالایی قرار گرفته است. پس از کلینی مرحوم شیخ صدوق و نیز پدر و اساتید وی به نسبت دیگر مفاخر شیعه که کتب آنها در دست است، به عصر صدور حدیث و عصر غیبت صغری قرابت زمانی بیشتری داشتند و همین عوامل سبب دسترسی به احادیث از منابع اصلی آن یا قریب بهآنها را بیشتر فراهم مینمود.
سوم. حضور برخی از اصحاب اهلبیت(علیهم السلام) بهعنوان رازی
در قسمتهای گذشته آمد که در میان صحابیان اهلبیت(علیهم السلام) افراد زیادی از ری برخاسته بودند. افزون بر آن حضور برخی چهرهها و راویان و صحابیون ویژه اهلبیت(علیهم السلام) همچون حضرت عبدالعظیم حسنی و طاهربن زین العابدین و حمزةبن موسی الکاظم (مدفون در جوار حرم ملکوتی حضرت عبدالعظیم) در ری و هجرت آنها از پایگاههای اصلی اهلبیت(علیهم السلام) به ری و شنیدن حدیث از زبان مبارک آنان، سبب کمترکردن واسطهها و عالینمودن اسناد است؛ زیرا دیگر یک محدث رازی به هنگام نقل روایت از امام با واسطه حضرت عبدالعظیم و بزرگان دیگر، از واسطههایی که ممکن بود در این مسیر قرار گیرند، صرفنظر مینماید و با واسطه کمتری از امام معصوم(علیه السلام) نقل مینماید و این خود سبب علوّ سند است.
3. پالایش و تبویب احادیث
از مهمترین شاخصههای حدیثی در مکتب ری، پالایش و برگزیدن احادیث مطابق معیار و موازین لحاظشده همراه با تبویب آنهاست. کلینی و صدوق در انتخاب و اختیار اخبار برای دو مجموعه بزرگ حدیثی خود، موازین و معیارهایی وضع نمودند که احادیث را در صورت تطابق با آنها میپذیرفتند. اولین نکته مشترک در هردو این است که آنها با در اختیار داشتن کتب و روایات بسیار، این روایات را برگزیدهاند و هر دو، این روایات را از کتب مشهور انتخاب کردهاند(125) و احادیثی را که مورد پذیرش آنان واقع شده، در کتاب خود آوردهاند. صدوق بهصراحت این مطلب را در مقدمه کتاب من لایحضرهالفقیه آورده است.(126)
اگر آنان میخواستند هرآنچه را که بهعنوان روایت در دست دارند، اعم از اصول و کتب و تصنیفات متقدمین یا معاصران در مجموعههای خویش بدون هیچگونه تنزیه و گزینش نقل نماید، بهیقین کتب آنان بسیار گستردهتر از آنچه که هماکنون در دست است، میشد، ولی اعتبار کنونی را نداشتند؛ زیرا در آنصورت، آنان صرفاً موسوعههایی حدیثی بودند که احادیث صحیح و غیرصحیح را شامل میشد، درحالیکه اکنون چنین نیست.
یکی از وجوه اعتبار کتابهای الکافی و من لایحضرهالفقیه اعمال اجتهاد در گزینش اخباری است که از سوی مؤلفان آنها صورت گرفته است. در کنار این پالایش و گزینش، تبویب و سیاق خاص و ویژه، این کتب نیز بهعنوان ثمره مهم مکتب ری قابلتوجه است. در میان کتب حدیثی پیش از اینان، هیچ کتاب حدیثیای یافت نمیشود که در ضمن گستردگی و شمولیت از سیاق، ترکیببندی، تبویب و ترتیب ابواب و بخشها، بهصورت منظم و اصولی برخوردار باشد. به جرئت میتوان گفت، ترتیب و تبویب روایات، با معیار متن، که ناشی از اعمال اجتهاد و فهم عمیق احادیث و احاطه و اشراف کلی بر احادیث است، از مکتب ری آغاز شد.
گویی که در دورههای پیش از اینان علوم مختلف و ابواب متعدد حدیثی هریک بهتنهایی و بهصورت مستقل نضج گرفته بود، ولی آنان با احاطه علمی خود ارتباط وثیق این علوم را نمایانده و آنان را بهصورت سلسلهوار و مرتبط با هم گردآورنده، بهگونهای که هر باب مقدمهای برای باب دیگر محسوب میشود. هماکنون با گذشت سالیانی دراز از تدوین آن کتب، هنوز سیاق و ترتیببندی آنها بهترین الگو برای نگارش کتابهای فقهی و اصولی و عقیدتی بهحساب میآید.
4. حدیثگرایی
باتوجه به تاریخچه حدیث ری، اینگونه تصور میشود که چون زمینههای عقلگرایی و پیادهشدن اصول اجتهادی در ری آماده بوده است، پس عنصر فکری غالب بر این مکتب، اجتهاد و عقلگرایی است. هرچند که حضور فرقهها و نحلههای مختلف کلامی - فقهی در ری و در زمان کلینی و صدوق و نیز تقارن آن سده با غیبت صغری و دوران بهت و حیرت مردم و وجود پرسشهای فراوان در زمینههای مختلف بر مکتب ری حاکم بود، ولی جریان غالب بر این مکتب توجه جدی به حدیث بود، و معمولاً بزرگان و دانشمندان حدیث، مکتب ری را در کنار مفاخر مکتب قم و در ذیل محدثان و نصگرایان بهشمار میآورند.
ما در اینجا حاکمیت حدیثگرایی را بر مکتب ری با دلایل زیر اثبات مینماییم.
یکم. تأثیرپذیری شدید ری از مکتب قم
مشخص شد که بیشترین اثرپذیری ری، از مکتب قم است. این اثرپذیری که در ابعاد مختلف بود، تا بدانجا پیش رفت که برخی این دو مدرسه را بهعنوان یک مکتب و یا به تقریر دیگر، مکتب ری را ادامه و دنباله مکتب قم میدانند. محدثان ری در جرح و تعدیل و اختیار نظر علمی، از آراء اساتید و مشایخ قم بهره میبردند. برای نمونه، شیخ صدوق از آراء استاد خود ابنولید بهره بسیار برده است. صدوق بهصراحت میگوید: هرچه را که ابنولید به صحت آنها حکم نداده است، در نزد ما ناصحیح است.(127) علیبن ابراهیمبن هاشم قمی، از مهمترین اساتید کلینی است که خود رویکرد حدیثی دارد. وقتی که تأثیرپذیری عمیق در جنبههای گوناگون اینچنین صورت گرفته باشد، کاملاً بدیهی است که مسلک اهل ری همچون قمیون نصگرایانه باشد. وجود برخی گزارشها مبنی بر حدیثگرایی صدوق و کلینی خود این ادعا را اثبات میکند. سیدمرتضی هنگام نقد آرای مخالفان خویش، صدوق و ابنولید، آنها را «اصحاب الحدیث من اصحابنا» مخاطب میسازد(128) و مبانی عمل آنها را که مبتنی بر رویکرد نصگرایانه است، طرح نموده و به آنها انتقاد میکند.(129)
دوم. شیوه نگارش کتب فقهی
نحوه نگارش کتب فقهی رازیون به کتب اصولی و اجتهادی شباهتی ندارد. الفقیه صدوق و فروع کافی که مشتمل بر ابواب فقه هستند، بهصورت اساسی به حدیث تکیه دارند. در فروع کافی شیوه کاملاً حدیثی است؛ یعنی ذکر سند و سپس متن حدیث بدون هیچ توضیحی یا تبصره و شرحی. در الکافی بهطور معمول کلینی آراء مقبول خویش را که به رأی خود قوت بیشتری دارد، در ابتدا میآورد. در الفقیه نیز کتاب به سبک حدیثی ولی با محتوای فقهی است. صدوق احادیث را آورده است و با لفظ احادیث یا معنای آنها به حکم فقهی میپردازد و این دقیقاً برخلاف مکتب اهل اجتهاد و اصولیان بغداد است، اما کتابهای المقنعة و الإستبصار و تهذیب در مکتب بغداد، متفاوت از کتب فقهی مکتب ری است.
صدوق حتی در کتاب فقهی - فتوایی خود، الهدایة، نص حدیث را بهعنوان فتوا ذکر میکند؛ یعنی در بیان فتوا و رأی برگزیده خویش از نص معصوم فراتر نمیرود. درحالیکه در کتبی چون المقنعة مفید، اگرچه در بیان فتوا ممکن است از عبارات احادیث نیز استفاده گردد، ولی هیچ اشارهای به آن نمیشود و در خلال کلام و رأی توضیح مؤلف عبارت حدیث گنجانده شده است.
سوم. شیوه نگارش کتب کلامی
شیوه نگارش کتب کلامی اهل ری نیز غالباً بسان نصگرایان است و صدوق در مقدمه کتاب إکمالالدین خود که هدف از نگارش آن را تألیف کتابی در باب غیبت بیان میدارد، به تردید و انکار غیبت امام از سوی یکی از دوستانش بهسبب شبههها و ایرادات اشاره مینماید. صدوق میگوید: «من همانجا با احادیث از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) او را به این مسئله مجاب ساختم».(130)
هرچند که مسئله طرحشده در اینجا کلامی است، و اینگونه تصور میشود که صدوق نیز در اینجا باید با ادله و شواهد عقلی مخاطب خود را متقاعد سازد، ولی صدوق چون به سنت و اخبار اعتنای تام دارد، ازاینرو در همین موضع هم از احادیث و روایات استفاده میکند و این مسئله در دیگر استدلالات او نیز دیده میشود. مجتهدین هنگام تعارض دو دلیل عقلی و نقلی یا دلیل نقلی را طرح مینماید یا آن را با دلیل عقلی توجیه میکنند.(131) مثلا مفید و سیدمرتضی در پاسخ به سهوالنبی به بیان ادله عقلی و استدلالی میپردازند؛ درحالیکه استنادات صدوق به این مسئله با محور ادله نقلی و روایات است(132) و بهسبب این استناد برخی دلایل عقلی را نادیده میگیرد.
چهارم. اشاره شیخ طوسی به حدیثگرایی متقدمان
در مقدمه شیخ طوسی بر مبسوط، قراینی وجود دارد که حاکی از مسبوقنبودن اجتهاد و مأنوسنبودن شیعیان به این امر است. شیخ در ابتدا گفته است که مخالفان ما پیوسته بر ما طعن میزنند که اینان دچار کمی فروع مسائل هستند. در ادامه میگوید: «و یقولون إنّهم أهل حشو و مناقضة وإنّ من ینفی القیاس و الإجتهاد، لا طریق له إلی کثرة المسائل ولا التفریع علی الأصول».(133) براساس بیان طوسی، اعتراض مخالفان (اهلسنت)، نفی قیاس و اجتهاد و تفریع اصول است. شیخ در ادامه بیان میدارد که من سالها اشتیاق بسیار داشتم که کتابی تفریعی، در فقه بنگارم، ولی بیرغبتی و بیتوجهی شیعیان در این مسئله پیوسته مرا سست میکرد. شیخ در ادامه میگوید: «قبل از مبسوط من به هنگام نگارش نهایه، هر آنچه را که اصحاب در اصول و روایت آورده بودند، با الفاظ منقوله از اهلبیت(علیهم السلام) آوردم، تا شیعیان از آن دچار وحشت نشوند».(134) این سه مطلب در مقدمه مبسوط طوسی که پس از کلینی و صدوق است و درواقع نماینده مکتب بغداد و مخالف رویکرد حدیثگرایی است، حکایت از کاستی نگرش اصولی و اجتهادی در میان علمای پیش از طوسی؛ یعنی در زمان صدوق و کلینی است.
نتیجهگیری
شهر ری بهعنوان یکی از مناطق مهم حوزه حدیث شیعه اهمیت بسیاری دارد. ورود اسلام به این شهر از زمان خلیفه دوم شروع شده است، بههمینسبب ناصبیگری شاخصه اولیه این شهر است و برخی روایات به این مطلب اشاره دارند، اما از زمان صادقین(علیهما السلام) برخی یاران ایشان که اهل ری بودند، تفکر شیعی وارد این شهر شد.
مکتب حدیثی شیعی ری از قرن چهارم بعد از مکتب حدیثی قم، تأسیس شد و با ظهور بزرگانی مانند کلینی و صدوق این شهر، درشمار یکی از مهمترین مراکز حدیثی شیعه قرار گرفت.
مهمترین فعالیتهای محدثان ری عبارت است از: تألیف کتاب، تشکیل جلسات مناظره، رحلات حدیثی.
ویژگیهای مهم حدیثی ری عبارت است از: کثرت محدثان شیعی و سنی، اسناد عالی احادیث، پالایش و تبویب احادیث و حدیثگرایی.(135)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.