عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار؟!

اینکه در روایات وارد شده: «أَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ آبَائِهِمْ فِي النَّار»؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند)، چگونه با عدل الهی تطابق دارد، در حالی که اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند؟ چرا اینان به گناه پدارن شان مجازات می شوند؟!

این روایت از لحاظ سندی اعتباری ندارد و علمای رجال حدیث «وهب بن وهب» را که در سند حدیث قرار دارد، كذّاب می دانند. سایر ادله هم  - اعم از آیات و روایات - که مسئولیت گناه هر کسی را مربوط به خودش می دانند، مضمون این روایت را نفی و رد می کنند. ضمن اینکه طبق برخی روایات، كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند و فقط اگر از فرمان خدا سرپیچی کردند وارد جهنم خواهند شد. از طرفی بنابر دلالت ادلّه متقن دینی، همه کودکان فطرتا پاک هستند و از اوّل كافر متولد نمی شوند تا به خاطر چنین کفری مستوجب عقاب باشند! بر فرض اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، دلالت آن شامل اولادی است که مکلّف شده و راه پدران خود را ادامه و در آزمایشات الهی کفر خود را نشان داده اند، نه کودکان غیر مکلّف؛ چرا که تعذيب غير مكلّف قبيح شمرده می شود و خدا از انجام چنین قبیحی منزّه است. در آخر و با وجود همه این پاسخ ها، به نظر می رسد بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خداست و او هرگز به بندگانش ظلم نمی کند.

عدم تناسب ميان گناه و كيفر در مسئله «خلود»!

چرا در مسئله «خلود» ميان گناه و كيفر تناسب برقرار نمی باشد؟

مهمترين اشكالى كه در مسئله «خلود» مطرح مى شود و در حقيقت اشكال اصلى است مسئله «عدم تناسب گناه و كيفر» است. گفته مى شود چگونه مى توان پذيرفت كه انسانى تمام عمر خود را - كه حدّاكثر صد سال بوده - كار بد كرده و در كفر و گناه غوطه ور بوده؛ ولى در برابر يكصد سال گناه بايستي هزاران ميليون سال كيفر ببيند؟! در حالی که حكمت و عدالت ايجاب مى كند كه اين دو متناسب باشند؛ در جواب باید گفت: كيفرهايى كه اثر طبيعى عمل است و خاصيت تكوينى آن است و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است اين گفتگوها را نمى پذيرد.

تناسب عذاب اخروی با حکمت و عدل الهی؟!

از منظر منتقدان غربی و متکلمان اسلامی چه نسبتی بین وجود جهنم و عذاب اخروی با حکمت و عدل الهی برقرار است؟

برخی از منتقدان غربی، جهنم و عذاب اخروی را ناسازگار با حکمت، عدالت و رحمت الهی تلقی کرده و حتی بعضی در صحت استناد عذاب اخروی به پیامبران، تردید کرده اند. مانند راسل که می گوید: «فکر می کنم این عقیده که آتش جهنم، یک نوع مجازات برای گناهکاران است عقیده ای ظالمانه باشد...». اما دانشمندان اسلام در پاسخ به عدم تنافی عذاب با عدل الهی می گویند: کیفر مقتضی عدل و ضامن اجرای تکلیف است. از سویی عقاب، لطف الهی است زیرا موجب پالایش نفس از آلودگی، اطاعت و تقرب الهی می شود. از این رو عقاب لطف الهی است....

خلود (جاودانگی) در آتش جهنّم و متناسب نبودن آن با جرم گناهکار و منافات آن با عدل الهی!

آیا مجازات «جاودانگی در آتش» برای گناه کاران، با جرم آنها متناسب و با عدل الهی سازگار است؟

عذاب اخروى متناسب با گناهی است که انسان مرتکب می شود، امّا تناسب زمانی لزومی ندارد، بلکه باید آثار سوء آن در نظر گرفته شود؛ گاهی اشتباهات خطرناکی که در یک لحظه اتفاق می افتند، می توانند آثار سوء دراز مدّتی به دنبال داشته باشد. وقتى مجازاتها و عذابها عكس العمل و نتيجه خاصیّت اعمال خود ماست، جاودانگى در عذاب تعجّب‏ آور نيست.
علاوه براین، عذاب جاودانه برای گناهکارانی است که ذات و سرشت آنها با خباثت عجین شده و هرگز از آن برنمی گردند؛ اگر دوباره به دنیا برگردند باز هم به ارتکاب گناه ادامه می دهند. لذا عذاب ابدی در مقابل خواسته ابدی آنها است نه بخاطر ارتکاب گناهی موقّتی.

عدم تناسب عذاب های شدید اخروی، با گناهان دنیوی!

عذاب های دردناک و طولانی گناهکاران در قیامت برای اعمال کوتاه مدت دنیا چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟

اولا: مجازات های رستاخيز اثر تكوينى و خاصيت عمل دنیایی است و اثر تکوینی عمل همواره با انسان همراه است؛ در حقیقت اعمال انسان در اين عالم نابود نمى‏ شود، و باقى مى‏ ماند، در روح او نيز آثار و ملكاتى برجاى خواهد گذشت، سپس اين ملكات و آثار عمل در تمام عوالم با انسان همراه است، و آن اعمال نيز در قيامت تجسم مى‏ يابد و با او خواهد بود و او را شكنجه و آزار خواهد داد.
ثانیا: عذاب های درد ناک و طولانی آخرت متناسب با شاکله شخصیّتی گناهکاران است؛ گناهکاران اگر هزاران برابر زندگی دنیا هم عمر می کردند باز هم عاقبت شان تغییری نمی کرد و این به آن خاطر است که نفس انسان سال های زیادی در دنیا با خلقیّاتی پرورش می یابد و به اموری عادت می کند که باعث تداوم بر گناه می شوند. به بیان امام صادق(ع) «اهل دوزخ از اين رو در دوزخ جاودان باشند كه نيّت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند هميشه نافرمانى خدا كنند».
ثالثا: گناهکارانی که عذاب می شوند به عذاب های شدید و جاودانه ی آخرت هشدار داده شده اند؛ رهبران الهى و پيامبران بزرگ و اوصياى آنان، به عذاب شدید و جاودانه ی برخی از گناهان هشدار داده اند. با این حال، در صورت ارتکاب چنین گناهانی، به چه كسى مى‏ توانيم ايراد بگیریم، و بر چه چيز خرده گرفته، و به كدام قانون اعتراض نماييم؛ جز به خودمان!

تناسب «عدالت خدا» با عذاب های نو به نو در دوزخ

آیا سوزانده شدن پوست های جدید که بر تن جهنّمیان می روید و پوستی است که گناهی مرتکب نشده، منافات با عدالت خداوند ندارد؟

خداوند در سوره «نساء» مى فرمايد: «آنانكه به آيات ما كافر شدند بزودى در آتش [هولناكى] وارد مى كنيم، هر زمان كه پوست هاى آنها بريان گردد آن را به پوست هاى ديگرى تبديل مى كنيم تا عذاب [الهى] را بچشند». امام صادق(ع) در پاسخ به اين سوال كه گناه پوست هاى تازه چيست كه بايد بسوزند؟ فرمودند: «پوست هاى نو همان پوست های سابق است و در عين حال غير آن است! اين مانند خشتى است كه بشكنند و دو مرتبه در قالب بريزند. خشت دوّم همان خشت اوّل است و در عين حال خشت تازه اى است!».

تناسب میان عذاب وگناهان

چرا خداى متعال قوم نوح(علیه السلام) را با طوفان مجازات کرد؟

دقت در آیات قرآن نشان مى دهد، میان نحوه مجازات ها و گناهان اقوام تناسب وجود دارد. فرعون، تکیه گاه قدرتش آب های پربرکت رود نیل بود و نابودى او هم به وسیله همان شد! نمرود، متکى به لشکر عظیمش بود، لذا لشکر کوچکى از حشرات، او و یارانش را شکست داد! قوم نوح نیز جمعیت کشاورز و دامدار و متکی به باران بودند، اما سرانجام همین باران آنها را از بین برد. از اینجا به خوبى روشن مى شود، چقدر برنامه هاى الهى حساب شده است.

مجازات ابدى

چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود مى تواند عادلانه باشد؟

در ارتباط با مجازات ابدی سه نکته لازم است. اولا: مجازات ابدى، منحصر به کسانى است که تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند. ثانیا: مقدار زمان مجازات تناسب با کیفیت گناه دارد، نه مقدار زمان آن، مثلاً کسى ممکن است در یک لحظه دست به قتل نفس بزند، و طبق پاره اى از قوانین محکوم به زندان ابد گردد. ثالثا: کیفرهاى رستاخیز، همانند رنج ها، دردها و ناراحتى هائى که گناهکاران در جهان دیگر مى کشند، اثر و نتیجه اعمال خود آنها است که دامانشان را مى گیرد.

قاعده قبح عقاب بلابیان

منظور از «قبح عقاب بلابیان» چیست؟

آیه 115 سوره توبه، اشاره به یک قانون کلى و عمومى دارد که عقل نیز آن را تأئید مى کند و آن این است که: مادام که خداوند حکمى را بیان نفرموده و توضیحى در شرع پیرامون آن نرسیده است، هیچ کس را در برابر آن مجازات نخواهد کرد. به تعبیر دیگر: تکلیف و مسئولیت، همواره بعد از بیان احکام است و این همان چیزى است که در«علم اصول» از آن به قاعده «قبح عقاب بلا بیان» تعبیر مى شود.

عذاب الهی حتی برای گنهکاران از سادات

آیا گنهکاران از ذریّه پیامبر(ص) از عذاب الهی مصون هستند؟!

امام علی(ع) در حدیثی از پیامبر(ص)، وجه نامگذاری حضرت فاطمه(س) را به این نام، دوری ایشان و فرزندانشان از آتش بیان کرده و می فرمایند. «آیا مى دانى چرا فاطمه نامیده شده اى؟ خدا او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قیامت باز مى دارد». در واقع مقصود فرزندانى است که در راه این مادر باشند، نه همچون پسر نوح، به همین دلیل در بعضى از احادیث، «ذریّه» و «محبّان» با هم ذکر شده، از سوی دیگر، این اشتباه بزرگی است که گمان کنیم بر اساس مفهوم این روایت، آنان در صورت ارتکاب به گناه نیز از عذاب الهی در امان هستند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال علي (عليه السلام):

جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَاِذعانَهُمْ لِعِزَّتِهِ

خداوند حجّ را نشانه قرار داد تا بندگان در برابر عظمت او فروتنى نموده، به عزّت و بزرگوارى پروردگار اعتراف کنند

نهج البلاغه، خ1