ارتكاب گناه از جانب برخی از پيامبران!!!

با وجود «عصمت» پيامبران، به شبهه «ارتكاب گناه از جانب برخی از پيامبران در قرآن» چه پاسخی داده شده است؟

با وجود عصمت پيامبران، قرآن به گناه برخي از آنان اذعان كرده است؛ پاسخ اين است كه گناه در همه اين موارد جنبه نسبى دارد؛ يعنى اينها از قبيل گناهان مطلق و معمولي نيست كه نسبت به مقام شامخ پيشوايان بزرگ دين، اطلاق شده است. آنها به اندازه اى به خدا نزديكند كه حتى يك لحظه سلب توجه از خداوند براى آنها لغزش به حساب مي آيد. بنابراين مقام، موقعيت معنوى و ... پيامبران به قدرى برجسته است كه يك غفلتِ جزئى در يك كار ساده معمولى و يا در توجّه خاص و هميشگى كه بايد به خداوند داشته باشند، گناه ناميده مى شود.

منافات نداشتن عصمت با تقيّه؟!

در حالی که اقتضای تقیه دروغ گفتن است، آیا «معصوم» بودنِ پيامبران منافاتی با «تقيّه» کردن آنها ندارد؟!

«معصوم» بودنِ پيامبران(ع) منافاتي با «تقيّه» ندارد؛ اگر پيامبر يا امام در مواردى كه اظهارِ واقع، هيچ گونه اثرى در ارشاد و هدايت شنوندگان ندارد ـ و بلكه ممكن است جان گروهى را به خطر بيندازد ـ سخنى بگويد كه ظاهر آن خلاف واقع باشد، با اينكه به گونه اى قصد كرده كه خلاف نيست آيا اين گناه محسوب مى شود و با مقام عصمت منافات دارد؟ مسلماً خير و بلكه عين انجام وظيفه و تركِ آن، گناه و منافى عصمت است!

حقیقت عصمت

حقیقت عصمت چیست؟

عصمت که درجه والاى تقوا است، یک حالت نفسانى و یک نیروى باطنى و درونى است که فرد معصوم را از ارتکاب گناه به صورت مطلق، بلکه از اندیشه درباره آن باز مى دارد. فرد معصوم در پرتو حالت کاملى از تقوا و پاکدامنى که در نفس و روان او راسخ و پا برجا مى باشد، به پایه اى مى رسد که پیوسته عصیان و تجرى و خلاف و خلافکارى را از محیط زندگى طرد کرده و ساحت خود را از گناه و لغزش پاک نگاه مى دارد.

موهبى یا اکتسابى بودن عصمت

آیا عصمت، موهبت الهى است یا امریست اکتسابى که هر انسانى مى تواند آن را به دست آورد؟

دانشمندان علم کلام، عصمت را موهبت الهى دانسته اند که پس از وجود زمینه و شایستگى، به شخص معصوم افاضه مى شود و هرگز قابل تحصیل و اکتساب نیست. مثلا شیخ مفید مى گوید: العصمةُ تفضّلٌ من اللّه تعالى...، سید مرتضى مى گوید: العصمة هى لطف اللّه...، اشاعره هم قائل به موهبتى بودن عصمت هستند. برخی آیات مثل آیه تطهیر نیز به موهوبی بودن عصمت گواهی می دهند.

حکمت آزمایش انسان کامل؟!

آزمايش الهى براى پرورش و تکامل روحی انسان است؛ با این حال، چرا پیامبران الهی که انسانهاى کاملی هستند، آزمايش مى شوند؟

گرچه پدید آمدن آزمایش های الهی برای نوع بشر موجب رشد و تکامل او می شود، اما فلسفه آزمایش های الهی که برای انبیاء پدید می آید منحصر در موضوع تکامل نیست و می توان اهداف دیگری را نیز برای آن جست.
اهدافی چون تکامل برخی از ابعاد شخصیّتی و کسب برخی كمالات فردى، بروز استعدادها و توانایی های پیامبران برای مردم در همه اعصار، شناخت وضعیت مردم محروم به عنوان یکی از ضرورت های رهبری جامعه و معنا یافتن پاداش و جزا به واسطه امتحانات و آزمایش های الهی.

«عصمت انبياء» از ديدگاه مذاهب اسلامی؟

مذاهب اسلامی درباره «عصمت انبياء» چه نظراتی دارند؟

عصمت يك نيروى درونى است كه دارنده آن را از هر گونه گناه و خطا باز مى دارد. به اين ترتيب، عصمت بر دو نوع است: 1. مصونيت از گناه. 2. مصونيت از خطا و اشتباه. در ميان پيروان اديان، در مورد لزوم عصمت پيامبران، اختلاف نظرهاى غير قابل انكارى وجود دارد. تنها گروهى كه معتقد به لزوم عصمت پيامبران ـ از نظر نوع، كيفيت، زمان، عمدى، سهوى، صغيره و يا كبيره ـ است، شيعه اماميّه مى باشد.

عصمت در عین اختیار

دیدگاه فقهاى شیعه در مورد اختیارى بودن عصمت براى معصوم چیست؟

علما و متکلمین شیعه راجع به عصمت معصومین اعتقاد دارند: این خود معصوم است که نفسش را به طرف طاعت تحریک کرده و از هر معصیتى باز مى دارد، نه این که از جانب خداوند یا دیگرى مجبور به انجام دادن این کار باشد.

تعریف عصمت از دیدگاه شیعه

شیعیان چه تعریفی از عصمت دارند؟

عصمت از دیدگاه شیعه به معناى مصونیت عده‌اى خاص از بندگان خداوند از گناه، اشتباه، سهو و نسیان است. سرمنشأ این مصونیت و عصمت نیز لطفی است که از جانب خداوند شامل حال آن افراد مى شود که در نتیجه فرد معصوم در عین حال که قدرت بر انجام گناه و خطا را دارد، از ارتکاب آن خوددارى می کند شیخ مفید(ره) در این باره مى‌گوید: عصمت، لطفى از جانب خداوند است که شامل حال مکلف مى‌شود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز مى‌دارد؛ با این که آن شخص قادر به انجام آن‌ دو است.

عصمت و تبعیض

چرا خداوند متعال به اهل بیت(علیهم السلام)، عصمت عنایت فرمود ولى به دیگران نداد؟ آیا این ظلم در حق بقیّه نیست؟

اوّلا: ظلم به معناى تجاوز از حدّ است و در مورد بندگان، هنگامى تجاوز از حدّ و ظلم است که تکلیفى زاید از حدّ استطاعت از آن ها خواسته شود؛ چنین تکلیفى از جانب خداوند نرسیده، بلکه هر کس مطابق قابلیّت و استعدادش تکلیف دارد. ثانیاً: خداوند نعمت هایش را بر اساس استحقاق نمى دهد تا کسى توهّم ظلم یا تبعیض در میان بندگان کند، بلکه نعمت هاى او بر اساس تفضّل است که اقتضاى اختلاف در نقص و کمال دارد. به عبارت دیگر، نظام عالم، نظام احسن است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد.

عصمت اعطایى افتخار نیست

اگر عصمت امرى اعطایى باشد، در این صورت معصوم بودن چه افتخاری دارد؟

درست است که عصمت امری اعطایی است، ولی باید زمینه هایى در افراد به وجود آید تا این لطف الهى شامل حال آنان گردد. بخشى از این زمینه ها مانند وراثت و تربیت خارج از اختیار، و بخشى دیگر کاملاً در اختیار فرد معصوم مى باشد، مانند: جهاد با نفس، چشم پوشى از حرام و جهاد با کجی ها و بدی هاى جامعه، که به روشنى ثابت مى کند هرگاه لطفى به نام «عصمت» در اختیار آنان قرار گیرد، از آن در تهذیب فرد و جامعه بهره خواهند گرفت. در نتیجه «عصمت» یک افتخار محسوب مى شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111