مصونیت پیامبران از القائات شیطانی، در دریافت وحی؟

آیا پیامبران هنگام نزول و گرفتن وحی از نفوذ تلقینات شیطانی در امان بودند؟

نفوذ وسوسه های شیطانی در وحی انبیاء علاوه بر اینکه ادعای بی اساس و بی دلیلی است با اصل موضوع بعثت انبیاء منافات دارد و برای همین بر اساس حکمت الهی منتفی است. اگر قرار باشد شیطان بتواند دخل و تصرفی در وحی کند، خداوند از آن مطلع بوده و قادر است آن را رفع کند و چون خداوند متعال می خواهد پیامش به صورت صحیح به بندگانش ابلاغ شود، مانع چنین تلقین های شیطانی خواهد شد.

عصمت انبیاء در ترازوی عقل

چگونه از طريق عقل می توان عصمت پيامبران را اثبات کرد؟

اولا: عوامل گناه در وجود پيامبران در برابرعوامل باز دارنده کارآمد نیستند؛ یعنی جهل و غلبه شهوات به عنوان دو عامل مهم در بروز گناهان، به خاطر علم وسیع و احاطه انبیاء به زشتی اعمال، کاملا در وجود آنها منتفی است.
ثانیا: هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر است. اين هدف در صورتى تأمين مى شود كه هيچ گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد و به آنها اعتماد كنند.
ثالثا: در صورت بروز هر نوع گناهی از سوی انبیاء، هدف بعثت آنها که هدایت بشر است، نقض می گردد چون مردم درباره هر گفته یا رفتار انبیا احتمال دروغ و تحريف حقايق، خطا و اشتباه را ممکن خواهند دانست.
رابعا: اگر خداوند نبوتش را در اختیار کسی قرار دهد که ممکن است دروغ بگوید و خطا کند و مرتکب گناه گردد، به دست خود اسباب گمراهی بندگانش را مهیا نموده است.
خامسا: هر مأموريتى نياز به شايستگى و قابليتى در خور آن مأموريت دارد؛ امكان ندارد افراد نالايق و كسانى كه استعدادى براى آن مأموريت ندارند وظيفه خود را به طور صحيح انجام دهند.

دلايل «عصمت پيامبران»

با چه دلايلي «عصمت پيامبران» را مي توان اثبات كرد؟

«عصمت پيامبران» از سه راه ثابت مي شود: 1. محكوميت عوامل گناه در وجود پيامبران دلیلی محکم بر لزوم عصمت ایشان است. 2. جلب اعتماد عمومى تنها از راه عصمت ممکن است. 3. بى نتيجه ماندن اهدافِ بعثت در صورت معصوم نبودن پیامبران ...

اکتفاء به «مصونيت از دروغ» براي پيامبران(ص)

چرا در مورد پیامبران(علیهم السلام) می گوییم: "مصونيت داشتن ایشان از «دروغ» به تنهایی در پیشبرد اهداف رسالت کافی نیست و باید از ديگر گناهان نیز معصوم باشند؟

پيامبران بايد علاوه بر مصونيت از دروغ، از تمامي گناهان مصونيت داشته باشند؛ زيرا مفاسد و گناهان با يكديگر رابطه نزديك و پيوند ناگسستنى دارند و به فرض اينكه عقلا تفكيكِ دروغ از ساير گناهان ممكن باشد، براى افكار عمومى، هضم اين مطلب بسيار مشكل است كه باور كنند كسى به هزار گونه ظلم، احجاف و ... آلوده باشد؛ اما اگر دنيا را به او بدهند كه يك دروغ بگويد، حاضر نشود؟! پس براى جلب اعتماد عموميِ صد در صد نسبت به پيامبران، راهى جز معصوم بودن آنها در برابر تمام گناهان نيست و خدايى كه آنها را براى اين منصبِ بزرگ برگزيده، اين موهبت را نيز به آنها داده است.

اشكالات وارده بر «دلايل عصمت پيامبران»

چه اشكالاتي بر «دلايل عصمت پيامبران» وارد شده است؟

در نقد دلايل عصمت پيامبران بايد گفت: دليل اول (محكوميت عوامل گناه در وجود پيامبران) تنها عصمت آنها را بعد از عصمت و نسبت به گناهان عمدى اثبات مى كند. 2. دليل دوم (جلب اطمينان عمومى) مى تواند لزوم عصمت را نسبت به گناهان عمدى و سهوى در قبل و بعد از زمان بعثت اثبات كند. 3. دليل سوم (بى نتيجه ماندن هدف بعثت پيامبر در صورت معصوم نبودن) نيز مانند دليل اول موضوع عصمت از گناهان را بعد از بعثت اثبات مى كند و دلالت آن بر موضوع عصمت از گناهان سهوى نيز قابل بحث است.

ضرورت مصونيت از «خطا» علاوه بر «عصمت از گناهان» براي پيامبران(ص)

چرا پيامبران(علیهم السلام) علاوه بر عصمت از «گناهان» بايستي مصونيت از «خطا» نيز داشته باشند؟

پيامبران علاوه بر مصونيت از گناهان بايستي از هر گونه خطا و اشتباهى در تشخيص مطالب، مصون باشند. اگر از پيامبر خطايى سر بزند از گفته ها و تعليمات او سلب اطمينان خواهد شد؛ زيرا اين خطا از سه حالت خارج نيست: 1. خطا در تشخيص و تبليغ حقايق و تعليمات مذهبى. 2. خطا در انجام وظايف. 3. خطا در امور عادى روزانه. بنابراين سر زدن اشتباه از پيامبر در اين گونه موضوعات ساده، دليل روشنى بر امكان اشتباه او در موضوعات پيچيده و حسّاس تلقى مى شود و با اين وضع، اطمينان كاملى به درستى گفته ها و تعليمات او پيدا نخواهد شد.

گمراهی و نا آگاهی پيامبر اسلام از ايمان، قبل از نزول قرآن!

قرآن در آيه 52 سوره شوری و آيه 7 سوره ضحی، پيامبر اسلام را قبل از نزول قرآن ناآگاه از ايمان و گمراه معرفی می کند. با توجّه به صراحت اين آيات چرا مسلمانان - خصوصا شيعيان - اصرار دارند که پيامبرشان از کودکی معصوم و موحّد بود؟!

اين آيات در کنار آياتی که دلالت بر عصمت دارند، هرگز به معنی گمراهي و جهل ايمانی نخواهد بود؛ بلکه به معنی ناآگاهی از قرآن و شریعت اسلام و تفاصیل آن می باشد. آیات و روایات فراوانی وجود دارد که بر عصمت انبیاء دلالت دارند. از نظر عقلی هم پیامبران به خاطر علمی که بر عواقب اعمال زشت دارند، محال است آن اعمال از آنها سرزند.

ضرورت عصمت پیامبران الهی؟

چه لزومی دارد پیامبران معصوم باشند؟ مگر هدف بعثت انبياء بدون عصمت محقق نمي شود؟

هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر است؛ مقتضای این هدف آن است که پیام های خداوند سالم به دست مردم برسد. اگر پیامبران از گناه و خطا معصوم نباشند احتمال دروغ و تحریف حقایق و خطا و اشتباه، در کلمات آنها راه پیدا می کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود. عصمت انبیاء نقش الگو بودن پیامبران را نیز محقق می سازد و یک اتمام حجتی است برای همه بندگان. بنابراین مقتضای رحمت الهی برای هدایت نوع بشر، عصمت کامل انبیاء(ع) است؛ یعنی فراهم کردن هر چه بیشتر زمینه هدایت مردم، بر خدا واجب است.

دلالت آیه تطهیر بر عدم عصمت ذاتی اهل بیت!

آیا زدودن و پاک نمودن رجس از اهل بیت طبق آیه تطهیر، به این معنی نیست که قبلا رجسی وجود داشته که از ایشان زدوده شده است؟!

اذهاب رجس و تطهیر در این آیه، به معنی «دفع و پیشگیری» است، نه به معنی «رفع و ازاله» رجس موجود. هر مسلمانی که آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را می خواند، معنی اش این نیست که گمراه است و از خدا طلب هدایت می کند؛ بلکه طلب از دست ندادن هدایت یا استمرار و تثبیت آن یا افزایش آن است. ضمن اینکه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هنگام نزول آیه خردسال بوده‌اند و گناهی نداشتند تا رفع شود! همچنین پیامبر(ص) نیز قبل از نزول آیه معصوم بوده است. پس نمی توان اذهاب را بمعنی «رفع و ازاله» رجس دانست.

منافات روایات «سهوالنبی» با عصمت و علم غیب پیامبر اسلام(ص)!

آیا روایات «سهو النبی» با علم غیب پیامبر منافات ندارند؟! در برخي از این روایات نقل شده است كه پیامبر اسلام(ص) نماز چهار ركعتي را دو ركعت خواند و سلام داد، يا اينكه نماز چهار ركعتي را پنج ركعت خوانده است!

روایات سهوالنبی با «ادله عقلی» مبنی بر عصمت ایشان از هر گونه خطا سازگاری ندارد، چرا که بدون عصمت کامل و همه جانبه: «جلب اعتماد» مردم و اتمام حجت بر آنها ممکن نیست؛ «نقض غرض» پیش می آید و الگوگیری، اطاعت و در نتیجه هدایت مردم محقق نخواهد شد؛ اجتماع ضدين لازم مى آيد؛ اغراى به جهل و تشويق به خطا از طرف خدا پیش می آید که از ذات باری تعالی قبیح است.
این روایات طبق «معیار های علم حدیث» نیز مورد پذیرش قرار نمی گیرد، چرا که: این روایات خبر واحد هستند و در مسائل اعتقادی حجت نیستند؛ در متن این روایات تناقض وجود دارد و نمی توان آنها را پذیرفت؛ در مقابل این روایات عمومات و رواياتي وجود دارد كه وقوع هر گونه سهو و نسياني را از پيامبر نفی می كند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111