راویان شیعی با نام عمر!

در کتاب اصول کافی راویانی وجود دارند که اسم خود یا پدرانشان عمر است؛ چرا راویان و یاران امامان شیعه نام عمر را بر خود نهاده اند؟! آیا این مسأله دلالت ندارد که فرهنگ دشمنی با عمر بدعت و پدیده ای متأخر در بین شیعیان بوده است؟!

اولا: هیچ نامی مختص به هیچ شخصیت تاریخی نیست و بسیاری از صحابه و تابعین به نام خلفای سه گانه نامگذاری شده اند.
ثانیا: مخالفت اصحاب ائمه با شخصیت هایی چون «معاویه» و «یزید» امری بدیهی است؛ با این حال بعد از عاشورا شاهد نام گذاری فرزندان برخی از ایشان به این اسامی هستیم. آیا این نام گذاری ها نشانه محبّت است؟!
ثالثا: ستم هایی که بر اهل بیت(ع) روا شده جدی تر از آن است که به صرف این نام گذرای ها تحت الشعاع قرار گیرد و اختلافات اهل بیت با خلفا نه اختلافاتی قبیله اى که اختلافاتی عقیدتى و رفتارى بود.
رابعا: این نام گذاری ها انجام شده تا دستگاه ظلم بنى اميه و بنى عباس نتوانند به اين بهانه كه شیعیان با خلفاى سه‏ گانه معارض اند، عرصه را بر آنان سخت بگيرند و دست به قتل و غارت بزنند.

ادعای عدالت همه «صحابه»!!!

آیا این ادعا که همه صحابه پیامبر(ص) عادل بوده اند، قابل قبول است؟!

گرچه در ميان صحابه افراد صادق و با تقوا فراوان بودند، ولى افراد منافق يا ناصالح نیز وجود داشتند كه پيامبر اسلام(ص) از آنها بيزارى مى جست و قرآن نیز بارها آنان را نكوهش كرده و حتى گاهى عدّه اى را لعن کرده است. بنابراین آنها در چند گروه جای می گیرند: 1. صالحان 2. مؤمنان خطاكار 3. افراد آلوده و گنهكار 4. منافقان تبهكار. بنابراین، داستان عدالت همه صحابه، افسانه اى بيش نيست كه جمعى از هواخواهان خلفاى نخستين براى قطع زبان اعتراض بر اعمال آنها، اين نغمه را سر دادند.

چگونگی تحصیل عدالت

عدالت چگونه حاصل می شود؟

عدالت، ملکه اى است که در طىّ تمرین ها و تلاش هاى مستمر و دراز مدت در انسان پدید مى آید، تا انسان به سطح بالایى از آن صفت برسد که در وجود او ریشه بدواند و به آسانى زایل نشود. در واقع عدالت ملکه اى نفسانى یا خشیتى الهى است که در دل انسان جا مى گیرد و او را از گناه باز مى دارد و اگر یک بار هم قواى حیوانى بر او چیره شود، فورى توبه مى کند. با توجه به این واقعیت در ملکه عدالت، چگونه مى توان نظریه عدالت صحابه را برای کسانى پذیرفت که مدت کوتاهی پیامبر(ص) را دیده اند؟

رفتار صحابه با یکدیگر، خلاف نظريه عدالت

آیا رفتار برخى صحابه با یکدیگر نظریه عدالت صحابه را تأیید می کند؟

نزاع و کشمکش و دشنام و ناسزا و حتی جدال و خونریزى میان اصحاب بوده است. پس وقتى خود صحابه، طرف مقابل خود را گمراه و منحرف از دین خدا و رسول مى دانستند و او را عادل نمى دانستند، پس چگونه ما همه آنان را پاک و عادل بشماریم.

فرار صحابه در جنگ اُحد، و منافات آن با عدالت صحابه

آیا فرار صحابه در جنگ اُحد با نظریه عدالت صحابه همخوانی دارد؟

برخی از مسلمانان در جنگ احد با فرمان پیامبر(ص) مخالفت کرده و به طمع غنیمت، موقعیت خود را بر تنگه احد رها کرده و دچار هزیمت شدند. آنان پیامبر(ص) را در میدان نبرد تنها گذاشته و به کوه ها پناه بردند. قرآن می فرماید: «هنگامى را كه از كوه بالا ميرفتيد و از شدت وحشت، به عقب ماندگان نگاه نمى ‏كرديد». آیه فرار گروهی را توصیف مى کند که دعوت پیامبر(ص) را اجابت نکرده و حضرت را در بین انبوهی از مشرکان رها کردند. البته گروهى هم بودند که پیرامون حضرت مانده و شرّ دشمنان را دفع کردند.

هدف از بررسى عدالت صحابه

هدف از بررسى عدالت صحابه چیست؟

هدف از بررسى عدالت صحابه، شناخت شایسته از ناشایسته است، تا پژوهشگر بتواند دین را از صالحان فراگیرد و از فاسدان بپرهیزد. اما از خطیب از ابى زرعه رازى نقل شده: «هر گاه دیدى کسى به عیب جویى یکى از اصحاب پیامبر(ص) مى پردازد، بدان که او زندیق است، چرا که پیامبر(ص) و قرآن حق هستند و اینها را صحابه به ما رسانده اند و اینان مى خواهند گواهان ما را نقد کنند تا قرآن وسنت را باطل سازند، و آنان زندیق هستند». در جواب مى گوییم: رازى به برادر مسلمان خود بدگمان شده و برخى از گمان ها به تعبیر قرآن گناه است.

عدم قداست عموم صحابه در تاریخ

آیا تاریخ قداست و عدالت همه صحابه را تائید مى کند؟

در کتابهای تاریخ معروف و مورد اعتماد، حتّى در احادیث کتب صحاح، درگیرى هاى شدیدى میان بعضى از صحابه مى بینیم که نمى توانیم هر دو طرف را صالح و عادل و مقدّس بشمریم؛ چون از قبیل جمع در میان ضدّین است و عدم امکان اجتماع ضدّین از بدیهیّات عقلیّه است. گذشته از جنگ هاى «جمل» و «صفّین» که به وسیله «طلحه» و «زبیر» و «معاویه» در برابر خلیفه مسلمین به راه افتاد، آیه افک (سوره نور: آيه 11) دلالت می کند که در میان مسلمانان عصر پیامبر کسانی وجود داشتند که به همسر پیامبر (عایشه) تهمت ناروا زدند.

دشنام و ناسزاگویى‏ به صحابه

آیا شیعه، یاران پیامبر(صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) را دشنام و ناسزا مى دهد؟

آنچه موجب شده این تهمت را به شیعه نسبت دهند، هم معنی دانستن «سب» و «لعن» است؛ در حالى که دو مفهوم متغایر دارند. دشنام و ناسزاگویى که عرب به آن«سبّ» مى گوید در اسلام حرام است ولی«لعن» به معنى بیزارى از اعمال زشت یک فرد، خواه از صحابه باشد یا از تابعان یا از گروه هاى دیگر، لازمه ایمان به دین و احکام آن و شاخه اى از امر به معروف و نهى از منکر به شمار مى آید و از شئون انسان هاى وارسته است. خداوند متعال و پیامبر(ص) نیز افرادی را لعن کرده اند.

تعریف صحابه، از نظر اهل سنّت

اهل تسنّن، به چه کسانى صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گویند؟

سخن علماى اهل سنت در تعریف صحابى مختلف است. همانند سعید بن مسیب، که می گوید: «صحابى کسى است که یکى دو سال با پیامبر(ص) بوده و در یکى دو جنگ با او شرکت داشته است». از سویی واقدى می گوید:  هر کس رسول خدا(ص) را دیده و مسلمان شده و دین را دریافته و پسندیده است، در نظر ما صحابى است، هر چند به مدت ساعتى از یک روز باشد، لیکن صحابه بر اساس سابقه در اسلام طبقات مختلفى دارند».

همنشيني با پيامبر(ص)، دليل حتمی پاكي و عدالت!

آیا صرف همنشینى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) دلیل بر پاکى و عدالت مى شود؟

همنشینى با نیکان اثری سازنده دارد اما اندازه تأثیر آن به اختلاف سه عنصر سنّ، استعداد و مدت همنشینى متفاوت است. پس همنشینى اصحاب با پیامبر(ص) یکسان نبوده که همه را از نظر ایمان و تقوا در یک حدّ قرار دهیم. از طرفی همنشینى صحابه با آن حضرت، هرگز بیشتر از همنشینى همسر نوح و همسر لوط با آن دو مرد بزرگوار نبوده؛ لذا آیات قرآن نشان مى دهد که صرف همنشینى علّت تامّه اصلاح و مانع پرهیز از گناه نمى شود. بلکه اگر کسى شایستگى هدایت و تصمیم بهره گیرى داشته باشد، این همنشینى مى تواند زمینه ساز آن باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام)

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة

کسى که به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال کند که شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست واگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

کامل الزيارات، ص 193