مباح 9 مطلب

منظور از «اقرب»، «اقوی» و «جواز»؟

منظور از «اقرب»، «اقوی» و «جواز» در متون فقهی چیست؟

اقوی: در اصطلاح فقهی این واژه به معنای نظر و عقیده قوی تر به لحاظ دلیل است. هنگامی که مجتهد در نوشته یا بیان خود درباره مساله ایی نظرات مختلف فقهی را بررسی و از میان آنها، نظری را «اقوی» معرفی می کند، در واقع فتوای خود را درباره آن موضوع بیان کرده است.
اقرب: این واژه در اصطلاح فقهی بیانگر فتوای فقیه و نشان دهنده این است که به نظر او حکم مورد فتوا به جهت قوّت دلیل از جهت سند یا متن و قراین و شواهد، از حکم مخالف آن به واقع نزدیک ‏تر است.
جواز: ‌رایج ترین‌ معنای اصطلاحی جواز در منابع ‌فقهی ‌و اصولی، روابودنِ یک ‌کار از نظر شرعی ‌و به ‌بیان ‌دیگر ممنوع‌ نبودن ‌آن است‌. جواز شرعی بدین معنا احکام تکلیفی، یعنی وجوب‌، استحباب‌، کراهت‌ و اباحه را در برمی گیرد.

تکرار «قتل» با «حکم قصاص» و مسئله حکمت الهی و عطوفت اسلامی؟!

آیا تکرار «قتل» با اجرای حکم «قصاص»، با حکمت الهی و رأفت اسلامی سازگار است؟!

اولا: نوع بشر قصاص را با توجّه به حس تظّلم جویی و آرامش طلبی، عاقلانه و عادلانه می دانند؛ چرا که قتل نفس مهمترین عامل تهدید کننده حیات و اجتماعات انسانی است. در اسلام نیز مسأله قصاص يك مسأله احساساتى و انتقامجويى نيست، بلكه قانونى است كه با تكيه بر عقل وضع شده است.
ثانیا: فلسفه قصاص در اسلام، حيات، آرامش و حمايت از زندگى است؛ ضرورت حفظ جامعه انسانی ایجاب می ‌کند که اقدامات بازدارنده‌ و متناسب با جنایت و در جهت حفظ حق اولیاء دم، علیه قاتلین در نظر گرفته شود و چه بسا که اگر این حق برای اولیاء دم لحاظ نشود، آنان بدون مجوز اقدام به انتقام نمایند؛ در این صورت، پایانی برای قتل های ناشی از انتقام جویی های پی در پی نخواهد بود.
ثالثا: در اسلام قصاص واجب یا مستحب نمى باشد، بلکه امری مباح است. ضمن اینکه در سراسر قرآن مجيد چهار بار كلمه «قصاص» تكرار شده است، در حالى كه كلمه «رحمت» هفتاد و نه بار، و كلمه «رحمان» صد و شصت مرتبه، و كلمه «رحيم» صد و نود و هشت مرتبه، تكرار شده است؛ اينها همه دلالت روشنى دارد كه قصاص يك استثناء است، و اصل بر رحمت و رأفت و عطوفت اسلامى است.

جعل شأن صدور برای روایت نبوی «فاطمه پاره تن من است» و تناقضات این جعل!

آیا درست است که حضرت علی(ع) ازدختر ابوجهل خواستگاری کردند و رسول خدا(ص) به همین مناسبت فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کسی او را بیازارد، مرا آزرده است»؟!

اولا: پذیرش این ادعا متضمن پذیرش مخالفت پیامبر(ص) با حکمی است که صریحا در قرآن مجاز شمرده شده است؛ یعنی«جواز ازدواج همزمان مرد مسلمان با چهار زن». چگونه رسول خدا(ص) آنچه را که اسلام مباح کرده، انکار نموده است؟!
ثانیا: طبق روایات اهل سنّت و شیعه، رسول خدا(ص) فرمود: «من فاطمه را به عقد علی در نياوردم مگر آنكه خدا در آسمان او را به همسرى علي در آورد»؛ آیا معقول است که خداوند كسى را برای همسری حضرت زهرا(س) برگزیده باشد که او را آزار نمايد؟!
ثالثا: نقل این واقعه در منابع اهل سنّت، نهایتا به یک راوی، یعنی «مسور بن مخرمه» باز می گردد؛ بنابراین این انتظار می رود که این راوی وقایع مربوط به این موضوع را به یک گونه نقل کند. در حالی که وحدتی در چگونگی نقل جزئیات آن وجود ندارد! چنین تناقض و تهافتی اعتبار این واقعه را به شدت زیر سؤال می برد. تاریخ ‏نویسان می گویند به دنیا آمدن مِسوَر بعد از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه بوده و مسور در آن زمان نهایتا شش یا هفت سال بیشتر نداشته است؛ اگر راوی اصلی در سنّی نبوده باشد که این وقایع را دیده و در حافظه خود ضبط کند، یا خود در بزرگ سالی این روایات متناقض را ساخته، یا جاعلان به زبانش بسته اند و از آنجا که دروغ گو کم حافظه است دچار تناقض می شود.
رابعا: سند این حدیث حتّی با معیار های اهل سنّت نیز قابل پذیرش نیست؛ درباره دو تن از رجال سند این حدیث، یعنی «مسور» و «زهری»، در منابع رجالی و تراجم اهل سنّت اوصافی ذکر شده که قبول این حدیث را از آنان دچار مشکل می کند.

منظور از جدال در حال «احرام»

جدالی که در حال «احرام» حرام می باشد چه نوع جدالی است؟

خداوند می فرمايد: «در حج، آميزش جنسى با همسران، گناه و جدال وجود ندارد». احرام، حالتی فوق العاده معنوى است كه انسان را به سوى قرب خدا مى برد، لذا بسيارى از كارهاى مباح در احرام ممنوع است و بعضى از كارهاى حرام، حرمت مضاعف پیدا می کند. معروف در بين فقها اين است كه منظور از جدال، گفتن «بلى وَاللّه يا گفتن لا وَاللّه» است؛ ولى بعيد نيست مقصود از آن، هر نوع مجادله و ستيزه اى باشد.

منظور از تکلیف و مکلّف؟

منظور از تکلیف و مکلّف چیست؟

در اصطلاح فقهی، «تکلیف» به عمل و وظیفه ای گفته می شود که از سوی شارع مقدس بر عهده بنده گذاشته شده است؛ شخصی که مورد خطاب این تکالیف قرار می گیرد نیز «مُکلَّف» گفته می شود.
تکلیف به پنج نوع «واجب»، «مستحب»، «مباح»، «مکروه» و «حرام» تقسیم می شود. البته برخی «مباح» را حکم تکلیفی نمی دانند، زیرا حقيقت «حكم تكليفى» آن است كه وظیفه ای را براى مخاطب بياورد.
طبق معنای اصطلاحی، سنّ شروعِ وظایف شرعی را «سنّ تکلیف» می گویند و دنیا را «دار تکلیف» می گویند، چون انسان تا زمانی که در این دنیا هست، موظّف به انجام وظایف شرعی خود می باشد.

معنای «ترک اولی» و تفاوت آن با «گناه»

«ترک اولی» چيست؟ و آيا تفاوتی با «گناه» دارد؟

«ترک اولی» به معنای انجام دادن مستحبِّ عادی و رها کردن مسحبِّ مؤکّد است. بنابراین «ترک اولی» نه گناه است و نه مکروه و نه مباح. شخصي كه برای نماز جماعت به مسجدی که جمعیّت آن کمتر است برود و نماز خواندن را در مسجد پر جمعیّتی که ثواب بیشتر دارد ترک کند، نه مکروه انجام داده است و نه مباح و نه گناه؛ بلکه تنها مستحبِّ مؤكّد را ترک نموده است.

ویژگی های آیات قرآن در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) چه ویژگی هائی برای آیات قرآن بر می شمارند؟

ایشان در خطبه اول نهج البلاغه به 14 نکته در مورد جامعیّت قرآن و ویژگیهاى آن اشاره مى فرماید. از جمله اینکه: قرآن بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، احکام نسخ شده، مباح و ممنوع، احکام خاص و احکام عام، پندها و اندرزها. احکام مقید و مطلق، معین کننده متشابهات از محکمات و ... می باشد.

مفتیان سعودی مخالف وحدت جهان اسلام

موضع مفتیان سعودی در رابطه با وحدت جهان اسلام چیست؟

مفتیان سعودى که عمله بیگانه هستند، با فتوا به حرمت ازدواج با شیعه و نجاست ذبیحه آنان و... راه هرگونه وحدت را مسدود مى کنند. عبدالله جبرین، عضو دارالافتاى عربستان، شیعیان را کافر و پرداخت زکات به آنها را حرام و قتل آنها را مباح شمرده. و هیأت دائم افتاى سعودى ازدواج با شیعه را حرام و باطل میداند ولی ازدواج با یهودى و مسیحى را جایز می شمرد. لذا مادامى که آنان شیعه را بدتر از یهود مى دانند و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا شده اند، چگونه مى شود به تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمین دست یافت؟

دیدگاه عمر درباره غناء

نظر عمر درباره غناء چه بود؟

فقهای اهل سنت، عمر را جزء کسانى مى شمارند که غناء را مباح مى دانند و او را در شمار افرادى مانند: عثمان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقّاص، عبدالله بن عمر، معاویه، عمرو عاص، نعمان بن بشیر، و حسّان بن ثابت قرار می دهند. ایشان می نویسند: جواز غنا و گوش دادن به آن از گروهى از صحابه و تابعان روایت شده و از جمله صحابه، عمر است که هرگاه داخل خانه اش مى شد یک یا دو بیت را ترنّم مى کرد. لذا این فقها با این روایات بر مباح بودن غنا در بعضى مواقع استدلال کرده اند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338