«معجزه» دلیلی بر صدق مُدّعي نبوّت

چگونه «معجزه» و انجام كار خارق العاده، بر راستگوئي مُدّعي نبوّت و درستى تعليمات او دلالت دارد؟

بعضى اشکال می كنند چگونه انجام يك كار خارق العاده بر راستگويى مُدّعى نبوّت و درستى تعليمات او دلالت دارد؟ و اساساً چه ارتباطى ميان اين دو وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت: پيامبر با ادّعاى «رسالت» مطلبِ خارق عادتى ادّعا مى كند؛ او مى گويد از طريق وحى حقايقى به او تعليم داده مى شود و مأموريت دارد كه مردم را راهنمايى و هدايت كند؛ و به دلیل اين ادعای عجيب و خارق العاده هميشه مى بينيم كه پيامبران با اعتراضِ شديدِ مردم روبرو مي شدند و مردم حاضر نبودند زير بار آنها بروند؛ لذا آنها بايستي یک امر خارق العاده محسوس را كه براى همه قابل مشاهده باشد انجام دهند تا صدق گفتارشان ثابت گردد.

تفاوت معجزه، با سحر ساحران و عمل مرتاضان

در طول تاریخ، عده ای به بهانه سحر، پیامبران راستین را تکذیب می کرده اند؛ عده ای از مدعیان دروغین نیز با انجام اعمالی خارق العاده ادعای نبوت داشته اند. چگونه می توان سحر و جادو یا عمل مرتاضان را از معجزه پیامبران تشخیص داد؟

پیامبران علاوه بر معجزه، قرائن دیگری نیز مانند «محتوای دعوت شان» یا «خصوصیات فردی و اخلاقی والا» دارند که وقتی در کنار عمل خارق العاده قرار می گیرند نبوت پیامبران و معجزه بودن عمل آنها را تأیید می کند.

سحر و عمل مرتاضان چند تفاوت با معجزه دارند:
1- کار مرتاضان و ساحران نتیجه مستقیم آموزش و تمرین است.
2- در کارهای ساحر و مرتاض تحدی و هماورد طلبی دیگران به تکرار آن اعمال خارق العاده نیست.
3- کار آنها محدود به قلمرو خاص و اعمال معین و غیر متنوع است.
4- وضع و صفات ساحران و مرتاضان الهی نیست.

برخلاف پیامبران که کارشان بدون تمرین و همراه با تحدی و در همه زمینه ها می باشد و اهداف آنها الهی است.

منظور از «ولایت تکوینی» و «تشریعی» امام(ع)

«ولایت تکوینی» و «ولایت تشریعی» به چه معناست؟

در «ولايت تكوينى» فرد بر اثر پيمودن راه بندگى به چنان قرب و كمال معنوى مي رسد كه به اذن الهى مي تواند در جهان تصرف و اعمال نظر كند. این توانایی، اكتسابى است؛ ولى مقامات بيان شده در «ولايت تشريعى» موهبتی خداوندى است كه پس از تحصيل يك سلسله زمينه ها، چيزى جز خواست خداوند در آن دخالت ندارد.

سازگاری معجزه و قواعد عقلی؟

آیا معجزات پیامبران باید با قواعد عقلی سازگار باشند؟ يا اینکه اساسا معجزات انبياء خرق حکم عقل اند؟ آيا ممکن است يک محال عقلي به عنوان معجزه از سوی پيامبري ارائه شود؟

اقامه معجزه از سوی انبیاء،‏ به معناى انجام يك محال عقلى‏ نيست زيرا محال عقلى به حكم عقل غير ممكن است. مثل اين كه پيامبرى بخواهد در آن واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى آن كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد. بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست.
آنچه قابل طرح است، محال عادى مى باشد و معجزه فقط خرق يك‏ محال عادى‏ است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل تحقق نمى باشد ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى و علّت فوق طبیعی یا علّت ناشناخته طبیعی حاصل گردد.

فرق بين معجزه و کرامت

فرق بين معجزه و کرامت چيست؟ چه تفاوتی بین معجزه انبیاء با کرامت ائمه وجود دارد؟

کرامت امری است خارق العاده که خداوند به مقربان درگاهش عطا کرده، اما نه برای اثبات حق یا تحدی، اگر چه ممکن است حقی با آن اتفاقا ثابت شود. اما معجزه به امر خارق العاده ای مى گويند که همراه با تحدی و ادعاى نبوّت‏ و يا امامت باشد.

برخی امر خارق العاده ای که برای اثبات ادعای منصبی از مناصب الهی صورت پذیرد را نیز معجزه دانسته اند، اما در این فرض از معنی اصطلاحی معجزه که طبق روایات اختصاص به انبیا و حجج الهی دارد، خارج شده اند.

اثبات ادعای نبوت، بدون معجزه

آيا براى اثبات حقانيت پيامبران الهی راهى جز معجزه وجود دارد؟

براى رسيدن به معيار قطعى براى ارزيابى دعوت پيامبران راه هاى مختلفى وجود دارد كه از همه مهم تر سه راه زير است:
1- اعجاز و كارهاى مافوق بشرى.
2- گواهی صریح، روشن و قطعی پیامبران قبلی.
3- بررسى محتواى دعوت پيامبر و گردآورى قرائن و نشانه‏ هایی از شخصیت او مانند اخلاق شخصی و فداکاری هایش.
البته اساسی ترین و عمومی ترین راه اثبات حقانیت پیامبران الهی معجزه است اما ویژگی های اخلاقی مدعی نبوت و محتوای دعوت او و... نیز از جمله راه های شناخت پیامبران راستین است.

تعریف معجزه

معجزه چیست؟

معجزه به کارهایی گفته می شود که برخلاف موازین عادى عالم طبیعت، از سوی مدّعى نبوّت انجام می پذیرد، بنابراین معجزه همواره از نظام علت و معلول طبیعى خارج است. حال اگر آتشی همانند آتش نمرود، اثر سوزاندن خود را از دست می دهد، ناگزیر این جریان را، غیر عادى و خارق العاده می دانیم. زیرا طبیعت آتش، انسان مزبور را به خاکستر تبدیل می کند. در این حال با خروج از نظام علّت و معلول، آن را معجزه مى نامیم.

اثبات نبوّت با بررسی محتوای دعوت پیامبران

آیا می توان از بررسی محتوای دعوت پیامبران پی به نبوّتشان برد؟

یکى از طرق شناخت پیغمبران الهى بررسى محتواى دعوت آنهاست ـ یعنى مجموعه معارف، و احکام و قوانین و برنامه هاى سازنده انسانى و اخلاقى ـ که مردم را به سوى آن دعوت مى کردند. به تعبیر دیگر: چه خارق عادتى از این بالاتر که چنان تعلیمات عالی اى از یک انسان ظهور و بروز کند، این مسأله مسلّماً بدون امداد الهى امکان پذیر نیست و این یک معجزه است.

امکان زندگی و زنده ماندن در دل نهنگ؟!

چطور ممکن است یک انسان توسط نهنگ بلعیده شود و بتواند در شکم یک نهنگ زنده مانده و مدتی زندگی کند؟!

زنده ماندن یونس نبی در دل نهنگ یک معجزه الهی می باشد. معجزه متکى به نیروى الهى است و هرگز به معناى انجام یک محال‌ عقلى و به معناى برهم زدن قانون علیّت نیست. دو وجه برای زنده ماندن در شکم ماهی در این مدت ممکن است: 1) ماهی که او را بلعیده به خواست الهی شرایطی داشته که امکان زنده ماندن انسان در شکم او وجود داشته است. 2) خداوند در دل ماهی قدرت زنده ماندن را به حضرت یونس(ع) عطا کرد.

کرامات معصومین(ع) ناشی از نبوغ آنان!!

آیا این سخن صحیح است که "فضائل و کرامات امامان(عليهم السلام) ناشی از نبوغ فکری آنها بوده است"؟

کسانی كه جهان بينى مادى دارند، با ديدن معجزات و امور خارق العاده، در صدد توجيه مادى آن بر مى آيند و اين امور را به نبوغ اشخاص مرتبط مى سازند، درحالیکه بخشى از كرامات و معجزات امامان(ع) در سنين كودكى بوده است. حال اگر منشأ اين كرامات و فضائل در سنين كودكى، نبوغ و زيركى آنها بوده چرا ديگران از مقابله با آنها عاجز ماندند و به عجز و ناتوانى خود اعتراف نمودند؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

بالإيثار يُسْتَحَقَّ اسمُ الکَرَمَ

با ايثار است که نام بخشندگى سزامند (آدمى) مى شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24