حکم «جریمه دیرکرد» و «مستثنیات دِین»؟

اخذ «جریمه دیرکرد» در اسلام چه حکمی دارد؟ و اسلام چه چیزهایی را به عنوان «مستثنیات دِین» می داند؟

در نظام احكام اسلامى نه تنها تأخير در پرداخت اقساط وام، خسارتى بر عهده وام گيرنده نمى گذارد؛ بلكه اگر اين تأخير به خاطر عدم توانائى وام گيرنده در پرداخت اقساط وام باشد هيچ گونه مجازاتى ندارد؛ زيرا هر گونه اضافه اى بر اصل وام حرام و ربا است. از این رو خداوند در قرآن می فرماید: «اگر [بدهکار] قدرتِ پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید». هم چنین در قانون فقهى «مستثنيات دين» آمده كه جايز نيست كسى را مجبور كنيم كه خانه مسكونى، يا مَركب سوارى، يا ساير ضروريّات زندگى خويش را براى اداى ديون خود بفروشد.

حدّ «مالکیّت شخصی» در مکتب اقتصادی اسلام؟

آیا در مکتب اقتصادی اسلام «مالکیّت شخصی» دارای حدّ و اندازه خاصی است؟

با توجه به اینکه مالكيّت فردى در اسلام شرایطی دارد، لذا در اسلام یک نوع کنترل خود به خود در نحوه مالکیّت و ابعاد آن وجود دارد. از این رو مالکیّت شخصی در اسلام با كار كردن روى منابع طبيعى خواه از طريق آباد كردن زمينِ باير و يا حيازتِ مباحات، طبيعى است و هر گاه فعّاليّتى صورت نگيرد، مالكيّتى به دست نخواهد آمد. همچنین اگر استفاده فردى از اين منابع موجب ضرر و زيان جامعه گردد، به حكم «قانون لاضرر» می توان مانع فرد شد، لذا بهره گيرى از منابع مباح طبيعى براى افراد محدود است و در اسلام هيچ فرد توليدكننده و تاجری نمى تواند آزادى نامحدودى داشته باشد.

نگاه ویژه اسلام به «مسائل اقتصادی»

اسلام از چه منظری به «مسائل اقتصادی» می پردازد؟

اسلام از دو منظر مختلف، «مسائل اقتصادی» را مورد دقّت قرار مى دهد: نخستین نگاه تشکیل حكومت اسلامی بود که پیامبر(ص) در مدینه اقدام به تشکیل آن نمود؛ زيرا هيچ برنامه اجتماعى و اصلاحى بدون اتكاء به يك حكومت صالح، جنبه عينى و عملى پيدا نمى كند. همچنین از منظر اسلام، مسائل اقتصادی در سازماندهى جامعه اسلامى دارای اولویت است؛ زیرا در اسلام اموال و ثروتها، ودیعه الهی در دست انسانها است و به عنوان یک رکن اصیل اجتماع معرفی شده است. از سویی اسلام فقر اقتصادی را انگیزه گناه و بی نیازی مادی را مایه کمک به تقوی و معنویت شمرده است و ... .

شاخصه های «اقتصاد اسلامی»

«اقتصاد اسلامی» چیست و چه ويژگي هائي دارد؟

«اقتصاد اسلامى» در مقايسه با «كمونيسم» و «كاپيتاليسم» دارى چهار ويژگى عمده است: 1. در اقتصاد اسلامی، از عنصر ايمان و اخلاق و كاربرد آن در توليد، مصرف و خدمات استفاده می شود. 2. در اقتصاد اسلامی مالک اصلی خداست و انسان امانتدار خداوند در روی زمین است. 3. اقتصاد اسلامی هر گونه تولید و یا هر کیفیت از مصرف را آزاد ندانسته و برای آن یک سلسله از دستورات حلال و حرام مطرح کرده است. 4. در اقتصاد اسلامی برخلاف سایر مکاتب، «مالکیّت» هدفدار است و اسلام دنیا و مواهب آن را به عنوان مزرعه آخرت می داند.

«مالکیّت» از نگاه مکاتب اقتصادی

مکاتب اقتصادی درباره ریشه اصلی «مالکیّت» چه فرضیه هایی ارائه کرده اند؟

در مورد پيدايش مالكيّت فرضيه هاى مختلفى وجود دارد: 1. ماركسيستها ريشه مالكيّت را مربوط به دوران دامدارى می دانند؛ زیرا با ظهور وسائل جدید، مالکیّت بر ابزار و زمین پیدا می شود. 2. فرضيه ديگر مالكيّت را مولود جنبه هاى منفى مانند افزون طلبی انسان به اضافه جنبه هاى ضعف طبيعت مانند خشکسالی می داند. اما اين فرضیه باطل است؛ چون بر اساس ضعفِ انسان و طبیعت بنیان نهاده شده است؛ اما منطقی تر اين است که بگوییم: مالکیّت از نظر انگیزه و ریشه دارای ابعاد فطری، طبیعی و اجتماعی است که در نهایت به مالکیّت فردی می انجامد و از طریق کار پدید مي آید.

راهکاري برای توسعه کشاورزی در کشور

چه راهکاری برای توسعه کشاورزی در کشور می توان ارائه داد؟

برای توسعه کشاورزی در کشور توجّه به چند امر ضرورى است: 1. در دنياى امروز پايه اصلى اقتصاد، كشاورزى و توليدات آن است؛ چراكه کشاورزی تنها ثروت طبيعى و دائمى است. 2. تشويق روایات به كشاورزى، نشان از اهمّیّتِ زراعت در اقتصاد اسلامى دارد. 3. ایران از آماده ترين كشورهاى جهان براى كشاورزى است و مى تواند علاوه بر تامین نیازهای داخلی خود، از صادر كنندگان عمده نيز باشد، به طوري كه بيش از چهارده ميليون هكتار زمينِ زير كشت و بيش از دو برابر آن زمين موات قابل احياء براى كشاورزى دارد.

تطبیق «اقتصاد اسلامي» بر سایر مکاتب!!

چرا لازم است در هنگام بحث از مکاتب مختلف اقتصادی، «اصالت اقتصاد اسلامي» را مدّ نظر قرار داد؟

امروزه افرادی تحت تاثیر مکتب های موجود، «اقتصاد اسلامي» را به سبک تازه ای مطرح کرده و تلاش می کنند اقتصاد اسلامی را با تمام تفاوت هایی که با مکاتب اقتصادی دیگر دارد، بر مکتب مورد نظر خویش تطبیق دهند. این افراد مکتب مورد علاقه خویش را «اصل» قرار داده و اسلام را همچون «فرع» به آن پیوند می زنند. این طرز تفکر وارونه از خودباختگی سرچشمه گرفته و این گونه افراد برای اسلام اصالت قائل نیستند؛ بلکه نظرشان به مفاهیمِ اسلامي، نظرى است كه يك كارگر به ابزار كارش دارد؛ اما يك محقّقِ واقع بين، بايد واقعيّات مربوط به هر مكتب را آن گونه كه هست بشناسد، خواه با گرايش هاى مورد علاقه اش مطابق باشد يا مخالف.

مقایسه مکتب اقتصادی «اسلام» با سایر مکاتب

«مکتب اقتصادی اسلام» چه تفاوت های اساسی و بنیادینی با سایر مکاتب اقتصادی دارد؟

در «مکتب اسلام»، هدف نهائى زندگى، اصالت انسان، استقلال مفاهيم اخلاقى و ... است كه به اقتصاد اسلامى رنگ خاصى مى دهد و آنرا از مكاتب ديگر جدا مى سازد. انسان در بینش اقتصاد سرمایه داری يك موجود اصيل نيست؛ بلكه جزئى از وسايل توليد است؛ اما در مكتب اسلام، انسان يك موجود اصيل و چند بُعدى است كه نيازهاى اقتصادى يكى از ابعاد وجود او را تشكيل مى دهند. در مكاتب اقتصادى، مفاهيم انسانى و اخلاقى تا آنجا قابل قبولند كه به يك انقلاب اقتصادى كمك كنند؛ اما در مکتب اسلام مسائل اخلاقى اصالت داشته و در بسيارى از موارد مسائل اقتصادى فداى آن مى شوند و ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279