حس 7 مطلب

ناسازگاری قرآن با علم در مورد «وضعیّت ستارگان»!

چرا قرآن كريم برخلاف علم نوين، كاركرد ستارگان را «راندن شياطين» معرفی نموده است؟!

پيش از هر چيز بايد دانست كه تعابير قرآن درباره موجودات ماوراى طبيعت، بر ظاهر حمل نمى‌شود؛ زيرا هم فهم بشر محدود است و هم قالب الفاظ بشرى گنجايش مفاهيم دقيق غير مادى را ندارد. مفاهيمى كه اصولاً از قلمرو حس و ماده بيرون است. به ديگر سخن، هم فهم بشر و هم الفاظ بشرى، محدود و كاربرد آنها صرفاً در گستره عالم ماده است؛ به همين دليل نمى‌توان به كمك آنها از جهان لطيف و ظريف مجردات خبر داد. بنابراين هرگاه در قرآن كريم سخن از عالم مجردات به ميان مى‌آيد، بى گمان كاربردى استعارى و تمثيلى است. آری نبايد عالم بالا را همانند جهان ماده انگاشت، با اين تفاوت كه جايگاه آن بالاتر از اين عالم است؛ زيرا چنين برداشتى انگاره‌اى مادّى از يك مفهوم فرامادّى است كه با هم تفاوت بنيادين دارند....

منظور از «حیات» و «زندگی» در مورد خداوند؟

چرا خداوند در قرآن برای خود صفت «حیّ» را به کار برده است؟ منظور از «حیّ» و «زنده بودن» خدا چیست؟ آیا حیات تنها مخصوص ممکنات و موجودات دارای رشد و نموّ مانند انسان و گیاه نیست؟

واژه «حیات» نسبت به انسان و دیگر موجودات به مفهوم این است که آنان نیازمند رشد و تغذیه و دارای تولید مثل و ... می باشند؛ امّا کاربرد این واژه به این معنا، در مورد خداوند صحیح نمی باشد.
در آیاتی مثل «اللَّهُ لاالهَ الَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّوْمُ» و روایاتی مانند «... وَ هُو حيٌّ لا يَموت»، «حیات حقیقی» برای خداوند بیان شده است.
«حیات حقیقی» آميخته با مرگ و در معرض نابودى نیست؛ و هر جا به خداوند منتسب شده بيانگر «احاطه علمى او به هر چيز، و توانايى او بر هر كار» است.

نظر فلاسفه درباره شناسایی جهان از طریق «حس و تجربه»

از نظر فلاسفه، آیا می توان جهان را از طریق «حس و تجربه» شناخت؟

اكثر فلاسفه جهان «حس» و «تجربه حسّى» را به عنوان يكى از منابع شناخت مى شناسند، هرچند در برابر آنها دو گروه از فلاسفه قرار دارند؛ 1- گروهی که حس را يگانه راه شناخت مى دانند و هرگونه منبع ديگرى را انکار می کنند. 2- گروهى كه حس و تجربه را به كلّى از كار انداخته اند و كمترين بهايى براى آن در معرفت قائل نيستند. اما آيات قرآن مجيد منحصر کردن منبع شناخت در هر کدام از «عقل» یا «حس» را قابل قبول نمی داند.

مفهوم «کشف و شهود»

منظور از «کشف و شهود» چیست؟

موجودات جهان بر دو دسته اند؛ موجوداتى كه با حس قابل درك اند و موجوداتى كه از حس ما پنهان هستند. گاه مى شود كه انسان درك و ديد تازه اى پيدا مى كند كه مى تواند با ديده خود به جهان غيب راه يابد و قسمتى از اين جهان را مشاهده كند؛ اين حالت را مكاشفه يا شهود باطن مى گويند. این بینش با وحی و الهام قلبی متفاوت است. کشف و شهود راه يافتن به عالم ماوراى حس، و مشاهده حقايق آن عالم با چشم درون است - درست مانند مشاهده حسى بلكه قوى تر - يا شنيدن زمزمه هایی با گوش جان.

تکیه بر «حس» در شناخت هستی

آیا شناخت هستی، تنها با تکیه بر «حس» و بدون کمک گرفتن از «عقل» امکان پذیر است؟

«حس» به تنهائى و بدون کمک گرفتن از «عقل» نمى تواند در مبداء و معاد رهبر ما گردد؛ حس تنها مى تواند ابزار و وسائل و موادى در اختيار فكر و ذهن ما قرار دهد كه اگر تحت رهبرى دقيق عقل و ذهن قرار نگيرد نه تنها مشكلى را حل نمى كند بلكه گاهى گمراه كننده نيز هست.

نقش «عقل» در رهبری «حس»

«عقل» در رهبری و هدایت «حس» از چه جایگاهی بر خوردار است؟

محدوديت و اشتباهات حواس ما بقدرى زياد است كه جمعى از فلاسفه را بسوى انكار وجود محسوسات، كشانيده و پيش خود فكر كرده اند ممكن است آنچه در بيدارى با حواس خود مى بينيم همانند صورتها و مناظرى كه در يك خواب شيرين يا رؤياى هولناك مشاهده مى كنيم خيالى و تو خالى و بى حقيقت باشد. اینجاست که عقل و ذهن به کمک انسان آمده و خطاهاى حواس را اصلاح می کند و اين کار را از چند طریق انجام می دهد که مهمترین آنها عبارتند از: «اصلاح، تجريد، تعميم، کلی گیری و قانون سازى»

منظور از واژه «غَيْب»

معنای واژه «غَيْب» چیست؟

«غَيْب» در اصل به معناى شك است؛ و به هر چيزى كه از انسان پنهان باشد نيز اطلاق مى شود. راغب مى گويد: «غيب» چيزى است كه از دايره حس بيرون است و از دسترس عقل ابتدايى نيز خارج مى باشد و به وسيله اخبار انبياء شناخته مى شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

بالإيثارِ على نفْسِکَ تَمْلِکُ الرِّقابَ

با ايثار و از خودگذشتى ديگران را بنده خويش مى سازى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24