کلینی 16 مطلب

پیشینه و تاریخ اجتهاد و استنباط فقهی نزد علمای شیعه

پیشینه و سیر تاریخی اجتهاد و استنباط فقهی در تاریخ شیعه چگونه بوده است؟

تاریخ اجتهاد فقهی در مذهب شیعه دوره های مختلفی را چون دیگر دانش ها پیموده است:
1. عصر رسول خدا: عصر مشترک همه مسلمانان بوده كه همگى احكام خويش را بدون واسطه از آن حضرت مى گرفتند.
2. عصر حضور امامان اهل بیت(ع): تلاش های ائمه اطهار(ع) برای تبیین احکام و حل مشکلات امت اسلامی نمودهای متفاوتی داشت که یکی از آنها پرورش فقهایی از میان اصحاب خود بوده است.
3. عصر شكل ‏بندى و تبويب فقه‏: با شروع دوران غیبت کبری فقیهان جامع الشرایط مسئولیت افتا و پاسخ‏ گویى را به عهده گرفتند. در این مرحله، کار کسانی که باید آنان را‌ محدّث‌-فقیه نامید، تنظیم نصوص در قالب عبارات فقهی بدون ذکر سند بود.
4. عصر تحوّل در عرصه فقاهت و اجتهاد: اين دوره از عصر شيخ طوسى و با نوشتن كتاب «مبسوط» آغاز شد. در این دوره مسائل جدید با استفاده از قواعدو اصول کلی و تفریع فروع نگاشته شد.
5. عصر ركود و تقليد: اين دوره از نيمه قرن پنجم آغاز و تا پايان قرن ششم ادامه مى يابد. به سبب عظمت علمى شيخ طوسى تا سالها فقيه مستقلى كه بتواند بر خلاف نظرات شيخ فتوا دهد يافت نشد.
6. عصر تجديد حيات فقه: در اواخر قرن ششم راه نقد افكار شیخ طوسی گشوده شد. پرچمدار نهضت نقد آرای شیخ طوسی، محمّد بن ادريس حلّى بود. از دیگر علمای بزرگ این دوره «محقّق حلّى» نویسنده کتاب «شرایع الإسلام» است.
7. عصر اخبارى گرى‏: در اوایل قرن یازدهم هجری قمری، حدیث گرایی با فعالیت های شخصی به نام محمد امین استرآبادی مجددا ظهور کرد. اخباری ها فقط اخبار و احادیث را در استباط احکام شرعی موجّه دانستند و اعلام کردند که «قرآن» و «اجماع» و «عقل» را به عنوان راه های استنباط احکام به رسمیت نمی شناسند.
8. عصر تجديد حيات اجتهاد: اين دوره، از اواخر قرن دوازدهم آغاز شد و اخباری گری را به طور کلی از جریان مسلط حوزه های علمیه به زیرکشید. در اواخر سلطه اخباريون علّامه وحيد بهبهانى در برابر تفكّر اخبارى گرى برخاست و مبانى اخباريون را نقد كرد و به تقويت مبانى مجتهدان اصولى پرداخت.
9. عصر نوآورى هاى فقهى‏: اين دوره، از نيمه قرن سيزدهم آغاز شد. پيشواى این نوآوری ها در فقه و اصول، شيخ مرتضى انصارى بود. آخوند خراسانی یکی از برجسته ترین شاگرادن شیخ انصاری بود که خود نيز داراى نوآورى هايى در «اصول فقه» است.

روش‌شناسی «اخباریان» و شبهه تحریف قرآن

روش اخباریان در نقل اخبار چگونه است که منجر به طرح شبهه تحريف قرآن شده است؟!

علماى اماميه از عصر ائمه(ع) و در دوران طولانى غيبت به منظور استنباط درست از پايه‌هاى شرع مقدس اسلام همواره دو راه را در پيش گرفته‌اند: جمعى راه استدلال و تحقيق را انتخاب نموده‌اند كه به آنان «مجتهد» مى‌گويند و گروهى ديگر به نقل حديث بسنده نموده‌اند كه به آنان اصطلاحآ «محدث» گفته مى‌شود. اختلاف اساسى مجتهدان با محدثان اين است كه محدثان در مسايل دينى ـ به‌ويژه در اصول ـ بر «نقل» بيش از «دليل عقلى» تكيه مى‌كنند؛ در حالى كه اخبار آحاد در اصول دين نزد مجتهدان از درجه اعتبار ساقط است.

اعطاء حق «تشريع احكام» به معصومین(ع) از جانب خداوند

آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) و یا ساير معصومان(عليهم السلام) حق تشريع دارند؟

در روايات آمده كه خداوند حقّ قانون گذارى و تشريع را به پيامبر(ص) و اوصياء او تفويض نموده است و علت آن، نشان دادن عظمت مقام آنها و امتحان مردم بود. اين تفويض در موارد محدودی بود؛ به علاوه گاهي بعد از تشريع پيامبر(ص)، خداوند آن را امضا مى فرمود؛ لذا اين هرگز دليل بر تعدد قانون گذار نيست؛ بلكه تشريع پيامبر شاخه اى از تشريع خداست. امامان معصوم(ع) نیز تشريع تازه اى نداشتند؛ چون تمام احكام امّت تا روز قيامت، تشريع شده بود، بنابراين وظيفه امامان توضيح و تبيين احكامى بود كه بدون واسطه يا با واسطه از پيامبر اكرم(ص) رسيده است.

شبهه در «اعتبار سندی» نهج البلاغه و «انتساب مضامین» آن به امیرالمؤمنین(ع)

آیا درست است که روایات نهج البلاغه سند ندارد؟! آیا مضامین این کتاب می تواند از علی ابن ابی طالب باشد، در حالی که: در آن به صحابه رسول خدا(ص) توهین شده؛ دارای اصطلاحات فلسفی است؛ خطبه های طولانی دارد؛ متون بسیار مسجّع دارد؟!

1. تحقیقات پژوهشگران تاریخ و حدیث نشان می دهد که نصوص نهج البلاغه در کتب و منابع حدیثی نویسندگانی از شیعه و اهل سنت که پیش از تولد سید رضی نگاشته شده اند، وجود دارد.
2. اکثریت قریب به اتفاق مطالب نهج البلاغه مستدل و یا در خور استدلال هاى منطقى است و نیازى به سلسله اسناد به عنوان مباحث تعبدى وجود ندارد.
3. سید رضی هنگام جمع آوری بیانات حضرت، بنا بر گزینش و اختصار داشته است؛ لذا اسناد روایات را ذکر نکرده است.
4. محتوای نهج البلاغه، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از مصدری «عالی» چون فکر پیامبر(ص) یا امام معصومى تراوش کرده است.
5. عالمان و ادبای اهل سنّت مثل ابن ابی الحدید و ابن الخشاب انتساب مضامین آن را بنا بر تجمیع شواهد سندی حداقلی با شواهد مضمونی(وحدت اسلوب ادبی آن)، به حضرت علی(ع) قبول دارند.
6. چرا باید سیّد رضی و یا هر کس دیگری افتخاری بس بزرگ را که می توانست با آن بر تمام سخنرانان و شیواسخنان برتری یابد به دیگری نسبت دهد؟!
7. شواهد قرآنی نشان از آن دارد که که همه صحابه عادل نبودند و مخدوش سازی اعتبار و اصالت نهج البلاغه با تمسک به ادعای «عدالت برای همه صحابه» تا چه اندازه سست است.
8. سخنان مسجع در سخنان رسول خدا(ص) و خلفا و صحابه ديگر نيز يافت می شود.
9. اهل بلاغت تصریح می کنند که بلاغت در واقع چیزی جز مطابقت مقال با مقتضای حال و شرایط پیرامونی آن نیست و اگر لازم باشد خطبه ها باید طولانی باشند.
10. آن حضرت در بند استفاده از کلمات و اصطلاحات فلسفی خاص نبوده اند و مراد آن حضرت معنای لغوی آن واژه ها بوده نه معنای مصطلح فلسفی.

نقل حدیث بیانگر عقیده ناقل آن نیست

آیا این سخن که: "نقل احادیث «تحریف قرآن» بیانگر عقیده ناقل حدیث به این موضوع می‌باشد" صحیح است؟!

انتساب عقيده‌اى به گروهى به دليل نقل روايت - بى‌آنكه بر آن تصريح كرده و پذيرفته باشند - كارى نادرست است؛ زيرا نقل حديث مادامى كه ناقل آن بر صحّت روايت تعهدى نسپرده و به مفاد آن ملتزم نشده به تنهايى نمى‌تواند از عقيده ناقل آن حكايت كند. به‌علت غفلت از اين نكته است كه به جماعتى از بزرگان نظير «محمد بن‌يعقوب كلينى» و «على بن‌ابراهيم قمى» و «محمد بن‌مسعود عياشى» نسبت تحريف داده‌اند؛ با اين استدلال كه اينان در كتاب‌هاى حديثى خود، رواياتى آورده‌اند كه برحسب پندار مدّعيان بر وقوع تغيير در قرآن دلالت دارد. حال آنكه چنين نسبتى جاهلانه و سخت بى‌بنياد و از نظر روش تحقيق مردود است.

نسبتی ناروا به مرحوم «کلینی»!

آیا نسبتی که «محدث نوری» به مرحوم «کلینی» در مورد اعتقاد به تحریف قرآن داده است، واقعیت دارد؟!

«محدث نورى» به استناد رواياتى كه در «كافى» شريف آمده است و از ديدگاه او ـ به دلالت ضمنى و نه اصلى ـ دال بر تحريف است، به مرحوم «ثقة‌الاسلام كلينى» نسبت مى‌دهد كه او قايل به تحريف قرآن است. در پاسخ بايد گفت: اكثر رواياتى كه او بدان اشاره كرده، رواياتى است كه مرحوم كلينى بى‌آنكه صحت آنها را پذيرفته باشد آورده است؛ مرحوم علامه مجلسى نيز ـ در شرح كافى ـ به ضعف سند بسيارى از آنها تصريح نموده است. ازضعف سند آنها كه بگذريم، آنها نه دلالتى بر تحريف دارند نه اشارتى؛ بلكه هريك معانى ديگرى دارند؛ و چيزى كه ـ در مجموع ـ از دلالت آنها قابل استفاده است اين است كه علم به جميع قرآن ـ اعم‌از ظاهر و باطن آن ـ نزد امامان اهل‌بيت(ع) است؛ زيرا اينان اهل‌بيتى هستند كه قرآن در ميان آنان نازل شده است، و «اهل خانه از آنچه در آن است بهتر باخبرند».

ضعف مصادر حدیثی «مهدویّت»؟!

این شبهه که "مصادر حدیثی در موضوع «مهدویّت» ضعیف است و قدمای از محدثین در نقل این روایات دقت لازم را به خرج نداده اند" چگونه پاسخ داده می شود؟

برخى مى گويند: «معروف نزد قدما چنين بوده كه هر روايتى در مسائل تاريخى و از آن جمله موضوع مهدويت را بدون بررسى سند آن نقل مى كردند؛ ولى بعد از آن عصر، حركت جديدى پديد آمد و بين روايات تمييز داده شد و اخبار را به دسته هاى مختلف از قبيل: صحيح، حَسَن، قوى و ضعيف تقسيم نمودند؛ ولى اين پيشرفت و حركت شامل روايت هاى تاريخى كه از آن جمله روايات مهدويت است، نگرديد ...». این سخن باطلی است و دلایل زیادی بر رد آن وجود دارد؛ از جمله اینکه سیره محدثین کاملا برخلاف این ادعا بوده و آنان نهايت احتياط را در جمع و نقل احاديث در كتب خود داشته اند.

تاريخ ولادت حضرت مهدی(عج)

آیا مورخان شیعه در مورد تاریخ ولادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشريف) اتفاق نظر دارند؟

مورخان شيعه در مورد تاريخ ولادت حضرت مهدى(عج) اتفاق نظر دارند و همگی آن را در سال 255 هجرى دانسته اند. اينك به اسامى برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1. كلينى 2. شيخ مفيد 3. اربلى 4. شيخ طوسى 5. كفعمى 6. طبرسى 7. علامه مجلسى 8. شيخ بهايى(رحمة الله عليهم اجمعین).

نهی معصومين(ع) از «تجسس»

معصومين(علیهم السلام) با چه تعابیری مردم را از «تجسس» در امور يکديگر نهی کرده اند؟

پیامبر(ص) می فرمایند: «نسبت به يكديگر حسد نورزيد، و بغض و كينه نداشته باشيد و در كار ديگران تحسّس و تجسّس نكنيد و ...». از اين حديث به خوبى فهمیده می شود كه تجسّس همانند حسد و كينه و نفرت، سبب دورى مردم از يكديگر و از هم پاشيدن شيرازه اجتماع است. امام علی(ع) می فرمایند: «جستجو كردن از عيب ديگران از زشت ترين عيوب و بدترين گناهان است». ایشان در حدیث دیگری می فرمایند: «كسى كه در جستجوى عيوب پنهانى ديگران باشد خداوند او را از دوست داشته شدن توسط مردم محروم مى سازد».

نهی مومنین از «قهر» و «قطع رابطه»

امام علی(عليه السلام) چگونه مردم را به برقراری رابطه دوستی و محبت و دوری از قطع رابطه توصیه می نماید؟

امام علی(ع) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه مى فرمايد: «بر شما لازم است پيوندهاى دوستى و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد و بر حذر باشيد از اينكه با هم قطع رابطه نماييد». احاديث بسيارى در نكوهش بى محبتى ها و جدايى ها نقل شده كه گاه پشت انسان را می لرزاند، مانند سخن امام صادق(ع) که فرمود: «هر گاه دو نفر با هم قهر كنند يكى از آن دو مستحق لعن است و اى بسا هر دو مستحق باشند، راوى سؤال مى كند: ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293