نیاز 10 مطلب

ده شرط قرآن برای «انفاق»؟

قرآن برای انفاق ارزشمند چه شرایطی را بیان کرده است؟

قرآن درباره انفاق در راه خدا ده شرط بيان كرده است: 1. از بهترين قسمت مال انتخاب شود، نه از اموال كم ارزش. 2. مورد نياز مردم باشد. 3. انفاق به نيازمندان واقعی با در نظر گرفتن اولويّتها. 4. پنهان باشد. 5. همراه با منّت و آزار نباشد. 6. توأم با اخلاص و پاكى نيّت باشد. 7. مال انفاق كردنی را كوچك و كم اهميت بشمارد، ولو ظاهراً بزرگ باشد. 8. از اموال مورد علاقه و دل بسته باشد. 9. خود را مالك حقيقى نداند و تنها واسطه‌ اى ميان خالق و خلق بداند. 10. انفاق از اموال حلال باشد؛ چون خدا فقط آنرا مى‌ پذيرد.

راه پيش گيری از «خيانت»؟

راه پیش گیری از «خیانت» چیست؟

پرورش روح امانت داری و پیشگیری از خیانت، در سايه تقويت ايمان امكان پذير است؛ زيرا با اعتقاد و اطمینان به رازقيّت خداوند، کمبودی احساس نمی شود، تا به خیانت منجر شود. از سویی توجه به عواقب معنوی و مادی خيانت، يکي از اسباب پيشگيري از آن است. اميرمؤمنان على(ع) می فرماید: «سر رشته كفر خيانت است». پيامبر اکرم(ص) می فرمایند: «اگر خیانت در خانه اى وارد شود، آن را ويران کرده و بركات الهى آن را آباد نخواهد كرد». بديهى است، خیانت درجامعه نیز آن را ويران کرده و از بركت خالى مى کند.

سوء استفاده از مساله نیاز به معلم در سیر و سلوک

چه سوء استفاده هائی از مساله نیاز به معلم در سیر و سلوک شده است؟

در هر زمان و در ميان هر قوم و ملّتى، از مفاهيم صحيح و سازنده سوء استفاده هائى شده است و مسأله رهبرى اخلاقى و لزوم استفاده از اساتيد عمومى و خصوصى براى بهتر پيمودن راه تهذيب نفس و سير و سلوك الى اللّه نيز از اين قاعده كلّى مستثنا نبوده است. گروهى از صوفيّه خود را به عنوان «مرشد»، «شيخ»، «پير طريقت» و «قطب» عنوان كرده و افراد را به پيروى بى قيد و شرط از خود دعوت مى كنند، و حتی گفته اند اگر از پير طريقت كارهايى بر خلاف شرع دیدی خرده نگير، چرا كه این کار با روح تسليم در برابر او مخالفت دارد!.

مديريت عالي پيامبر(ص) الگويي براي همه مديران

مدیریت پیامبر(صلی الله علیه و اله) چه ويژگي هایي داشت و چگونه می تواند الگوی مدیران ما باشد؟

از جمله مسائلی كه دوست و دشمن درباره پيامبر(ص) پذيرفته اند، مديريت بي نظير ايشان است. دليل آن هم پيروزى سريع ايشان بر انبوه دشمنان در كوتاه ترين مدت و با كمترين ضايعات است. قرآن مجيد در مورد شخص پيامبر(ص) پنج صفت مديريتي بيان كرده، مي فرمايد: «از سوى خدا پيامبرى به سراغ شما آمد كه از خود شماست و دردها و نیازهای شما را درک می کند، او دلسوزتان بوده و ناراحتيهاى شما بر او ناگوار است و براى هدايت و نجات شما سخت كوشا است و نسبت به مؤمنان [حتى خطاكاران] رحيم و مهربان است و به دنبال حل مشکلاتشان است».

الزام های اجتماعی و حرکت به سوي جامعه عدالت خواه

آیا الزام ها و ضرورت های اجتماعی، جامعه را به زندگی آمیخته با صلح و عدالت سوق می دهد؟

مقصود از «الزام اجتماعى» آن است كه وضع زندگى اجتماعى بشر به مرحله اى برسد كه احساس نياز به مطلبى كند و آن را به عنوان يك ضرورت بپذیرد؛ اين در درجه اول بستگى به بالا رفتن سطح آگاهى و شعور اجتماعى مردم دارد و سپس با آشكار شدن نتايج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امكان ادامه راه، ارتباط پيدا مى كند. برای بشر زمانى فرا خواهد رسید كه وجود حكومت واحد جهانى براى پايان دادن به كشمكش هاى روزافزون قدرت هاى بزرگ و كنار زدن دنيا از لبه پرتگاه جنگ به عنوان يك ضرورت و واقعيت اجتناب ناپذير احساس گردد.

ضرورت دعا، با وجود علم الهی به نیازهای ما؟!

اگر خداوند نيازها و حوائج ما را مي داند، پس چرا بايد دعا كنيم؟! آیا دعا کردن در پیشگاه خداوند کار بیهوده ای نیست؟! با این حال چرا در بسیاری از متون دینی برای دعا جایگاه و اهمیّت زیادی ذکر شده است؟!

اولا: برطرف شدن همه نیازهای ما متوقّف بر دعا نمی باشد، بلکه بسیاری از نیازهای ما با فضل و رحمت الهی در اختیار ما گذاشته شده است.
ثانیا: علم خدا منافاتی با دعای انسان ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق اسباب و علل محقّق می شود که دعا هم يكی از عوامل موثّر است.
ثالثا: دعا برای ارتباط با خدا و جلب عنایت اوست و حاجت خواستن در رتبه بعد است. خدا از بندگانش خواسته تا با او ارتباط یابند و در مسیر بندگی او ثابت قدم بمانند.
رابعا: دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مطلوب و ضروری  می نماید و نوعا خود این آثار نیز مقدّمات اجابت را فراهم می کنند.

دقت در شناسائى صفات خدا

چرا شناسائى صفات خدا نیازمند دقت و احتیاط است؟

نخستین شرط شناسایى صفات خداوند نفى تمام صفات مخلوقات از آن ذات مقدّس و تشبیه نکردن او به هیچ یک از موجودات عالم است. صفات خدا به دو دسته «صفات ثبوتیه» (آنچه خداوند آنها را داراست) و «صفات سلبیه» (آنچه خداوند از آنها منزّه است) تقسیم می شود. در واقع هر کمالى تصوّر شود خداوند دارد و هر نقصى تصوّر شود خداوند از آن بریست؛ پس صفات ثبوتى و سلبى خداوند نامحدود است. امّا پی بردن به حقیقت ذات خداوند به این مى ماند که بخواهیم اقیانوس بیکرانى را در ظرف کوچکى جاى دهیم.

دلیل اعتقاد به عدل الهى

چرا ما معتقد به عدل الهى هستیم؟

سرچشمه «ظلم» جهل، نیاز، ناتوانی، خود خواهی، کینه توزی و انتقام جویی است. گاهى ظالم به راستى نمى داند چه مى کند گاه نیاز به چیزى که در دست دیگران است او را وسوسه مى کند. گاه انسان قدرت و توانایى ادای حق را ندارد و گاه خودخواهى یا حسّ انتقام جویى و کینه توزى او را وادار به ظلم مى کند. امّا با توجّه به این که هیچ یک از این صفات زشت و کمبودها در وجود مقدّس خداوند راه ندارد، معنى ندارد مرتکب ظلمى شود.

هدف از آفرینش انسان

آیا خداوند به آفرینش انسان نیازمند بود که او را آفرید؟

از آنجا که خداوند وجودى است بى نهایت، اگر کارى انجام دهد باید هدف او را در بیرون وجود او جستجو کنیم. او خلق نمى کند تا سودى کند، بلکه هدف او این است تا بر بندگان جُودى کند. او آفتابى است پرفروغ و بى انتها، بى آن که نیازى داشته باشد نورافشانى مى کند تا همگان از نور وجود او بهره مند شوند. این اقتضاى ذات بى انتها و پرفیض اوست که دست موجودات را گرفته و در مسیر تکامل به پیش مى برد.

نيازهاي متغيّر انسان و قوانين ثابت اسلام

چگونه ممكن است با توجه به دگرگونى دائمى زندگى اجتماعى انسان ها، قوانين ثابت و تغيّر ناپذير اسلام جوابگوی این نیاز انسان ها باشند؟

آيين اسلام يك آيين ابدى است و از طرفی نیازهای انسان دائما در حال تغییر است. در این صورت این سؤال پیش می آید که قوانین ثابت چگونه پاسخگوی نیازهای متغیّر است؟ اما از آن جا که قوانین اسلام دارای دوبخش قوانین کلی و قوانین جزئی می باشد، این مشکل قابل حلّ است. چون قوانین کلی گرچه ثابت هستند، اما  مصادیق آن ها با گذشت زمان تحوّل مى يابد. 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَينِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.

هيچ کس نيست که درباره حسين عليه السّلام شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.

رجال شيخ طوسى ، ص 289