تشخیص 4 مطلب

حقّ انتخاب برای موجودات در نوع و اصناف خلقت

آیا شایسته نبود به جای خلقت اجباری، موجودات در انتخاب «نوع و اصناف خلقت» دارای اختیار می بودند؟

چنین فرضی تناقض آمیز است زیرا مستلزم این است که مخلوق قبل از اینکه آفریده شود، به نحوی وجود داشته باشد و درباره نوع آفرینش خود تصمیم بگیرد. یعنی مخلوق در حالی که هنوز معدوم است، موجود نیز باشد! چنین فرض، متناقض و محال است. ضمن اینکه آن موجودی که طبق فرض «به نحوی از انحاء وجود یافته» تا تکلیف آفرینش خود و نوع آن را مشخص کند، به صورت جبری آفریده شده است و هویتی دارد که با اختیار شکل نگرفته است.
بر فرضی که فرض بالا را پذیرفته باشیم، درکِ درست و دقیق مصالح و مفاسد انتخاب ها برای بشر نتیجه تجربه مستقیم حیات است و آحاد نوع بشر به عنوان موجوداتی غیرازلی و بی تجربه - هر چند عاقل - هیچ بصیرت و پیش بینی راجع به حیات و مصالح آن ندارند، تا بخواهند حق انتخاب شان را در قبال آن اعمال کنند. این تصمیم گیری برای پدیده های فاقد عقل یعنی جمادات، گیاهان و حیوانات اصلا معنی ندارد.
نیز این فرض که خدا ابتدا مخلوقات بی هویتی را خلق کند و اطلاعات لازم را راجع به مصالح امور در اختیارشان قرار دهد تا خود هویت شان را برگزینند، خالی از اشکال نیست و منجر به این می شود که به خاطر بهره مند بودن نوع انسان از امتیاز و کمال، هیچ موجودی جامد بودن و گیاه یا حیوان بودن را نمی پذیرند و همه آن موجودات بی هویت، انسان بودن را برمی گزیدند. چرا که با توجّه به وضعیّت کامل تر انسان، در آمدن در قالب جمادات یا نباتات و یا حیوانات، غیرمنطقی است؛ چون «ترجیح مرجوح بر ارجح» است.
از آن گذشته انسانها با همه اطلاعاتی که در اختیارشان گذاشته شود باز به خاطر ابعاد مختلف و متضاد نفسانی و ذاتی و گرایشات متنوع، در نوعی حیرت یا انتخاب غیر حکیمانه گرفتار خواهند شد، چنان که بشر به اصطلاح پست مدرن و عقل کل امروزی از زن یا مرد بودن یا حتی از انسان بودن خویش می گریزد و تغییر جنسیت می دهد یا دوست دارد سگ باشد و در بیشتر موارد از انتخاب هایش پشیمان می شود.

عدل الهی و مساله «حسن و قبح عقلی، و شرعی»

منظور از «حسن قبح عقلی» و «حسن و قبح شرعی» چیست؟ چه ارتباطی بین این دو با مساله «عدل الهی» وجود دارد؟

«حسن و قبح عقلی» به معنای اینست که عقل بطور مستقل نیکو بودن عدل و بد بودن ظلم را درک می کند. «حسن و قبح شرعی» نیز به معنای اینست که تنها راه تشخیص نیکی ها و بدی ها نقل شارع است. پیروان «حسن و قبح عقلی» معتقدند که با انکار آن، اثبات مسائلی مثل توحيد و وجود خدا و حقانیّت بعثت انبياء امکان پذیر نیست. یکی از راه های اثبات صفت «عدل» برای خدا و نفی صفت «ظلم» از او نیز، توجه به همین موضوع «حسن و قبح عقلی» است؛ بدین بیان که وقتی عقل تشخیص می دهد که کاری ظالمانه است، آن را از خداوند منتفی می داند.

تشخیص نداى وحى

چگونه حضرت موسى(علیه السلام) دریافت، صدائى که مى شنود سخن خداست؟

این سؤال را از دو راه مى توان پاسخ داد؛ 1- در آن حالت یک نوع مکاشفه باطنى و احساس درونى که انسان را به قطع و یقین کامل مى رساند، و هر گونه شک و شبهه را زائل مى کند، به پیامبران دست مى دهد. 2- آغاز وحى ممکن است با مسائل خارق عادتى توأم باشد که جز به نیروى پروردگار ممکن نیست، همان گونه که موسى(ع) آتش را از میان درخت سبز مشاهده کرد و از آن فهمید که مسأله، یک مسأله الهى و اعجازآمیز است.

حجاب كفر و اعراض‏، مانعی در کسب معرفت

حجاب کفر و اعراض‏، چگونه مانع کسب معرفت می شود؟

بهانه جويى ها، لجاجت ها و اصرار در كفر، حجابى بر گوش جان انسان مى افكند و بينايى دل را از او مى گيرد و حس تشخیص را از انسان سلب می کند و مانع درک و دید انسان می شود. به عبارتی دیگر، خداوند در اين گناهان اين اثر را آفريده كه صفاى قلب را از ميان مى برد و قدرت تشخيص را از انسان سلب مى كند. در قرآن مجید نیز به این معنا اشاره شده، از جمله: در آیه 101 سوره اعراف، 155 سوره نساء و ... .

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

مَن آثَرَ على نفسِهِ بالَغَ في المُروّةِ

هر که ايثار کند، در مردانگى و رادمنشى چيزى فرو نگذاشته است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 26