عالم پس از مرگ
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، شهریور 1352، سال چهاردهم، شماره 8.
عالم پس از مرگ
- یک مکتب عالی تربیت، یک عامل مؤثر بازدارنده و یک عامل محرک نیرومند
جوان تحصیلکردهای میگفت: «من فکر میکنم از وجدان نیرومندی برخوردارم؛ و با داشتن یک وجدان نیرومند به اصول حق و عدالت پایبندم و به این ترتیب نیازی به مذهب و تعلیمات مذهبی در خود نمی بینم؛ زیرا آنچه را مذهب در پرتو ایمان به خدا و ترس از کیفر و مجازات جهان دیگر به انسان میبخشد من در پرتو وجدان بیدار دارم. آیا با این حال فکر نمیکنید که ضرورت مذهب برای کسانی باشد که در سطوح پائینتری قرار دارند و بدون یک ایمان نیرومند مذهبی اصلاح نمی شوند، و گوشت و پوست یکدیگر را میخورند؟! تازه ایمان مذهبی نیز با تمام قدرتش گاهی نمیتواند آنها را اصلاح کند، بلکه با کلاهبازیهای شرعی از همان قوانین در مسیر غلطکاریهایشان، بهرهبرداری میکنند...»!
می دانیم این طرز تفکر مخصوص به این جوان نیست؛ و در میان فلاسفه و دانشمندان نیز بعضی خود را به اصطلاح مافوق مذهب! می دانند و عقیده دارند مذهب وسيله تربیتی مؤثری برای مردمی است که در سطوح پائین قرار دارند، اما خودشان بكلي از این تعلیمات بی نیازند! ولی گویا اینها توجه ندارند که همیشه جنایات بزرگ را شخصیتهای بزرگ، و دانشمندان بزرگ، و همان افراد سطوح بالا، انجام میدهند. بمبهای اتمی و هیدروژنی را آنها میسازند، طرح جنگهای التكرونیکی را آنها میریزند، نقشههای استعمار سیاسی و اقتصادی کشورها را آنها میکشند؛ خلاصه همین دانشمندان و متفکران هستند که همواره در اختیار قدرتهای جهنمی دنیا بوده و هستند و با فروش معلومات و ابتکارات و استعدادهای سرشار خود پایه های استعمار، استبداد و خودکامگی آنها را محکم میسازند.
این موضوع منحصر به دنیای امروز نیست؛ در گذشته تاریخ نیز همواره در کنار فرعونها، صفی از هامانهای باهوش، و قارونهای دانشمند و ثروتمند که هم پسرعموی موسی(علیه السلام) است، و هم نماینده فرعون در بنی اسرائیل، و هم ثروت کلانی دارد که معتقد است با علم و دانشش آنها را بدست آورده است؛ و در کنار دست معاویهها، عمر و عاصها و ابوهریره ها، نشسته بودند. بنابراین نیاز دانشمندان و باهوشها و با استعدادها، و افراد سطح بالا، به کنترل مذهب از همه بیشتر است که اینها میتوانند دنیا را به آتش بکشند و یا به سوی صلح رهبری نمایند، و مردمی که در سطوح پائین هستند و غالبا سربر فرمان آنهایند و مهره هائی در دست آنها، ضررشان به هنگام انحراف به مراتب کمتر و ضعیفتر است.
* * *
اما اینها - و بطور کلی همه مردم جهان - اگر ایمان داشته باشند، مرگ پایان دفتر زندگی نیست؛ بلکه آغاز دفتر است. و آنچه در این دنیا میگذرد فقط دیباچهای بر آن است. همه چیز رنگ ابدیت به خود میگیرد؛ اعمال و گفتار و نیکیها و بدیها، هیچکدام فانی نمی شوند، و همانها هستند که در زندگی طولانی که در پیش داریم مزاحم و آزارده ما هستند و یا وسیله آرامش و نیکبختی ما. همانطور که اگر «جنین» عقل داشته باشد و در دوران کوتاه زندگی خود در شکم مادر که دوران سازندگی جسم و جان است. در ساختن خود کوتاهی کند، و با افراط کاریها نقایصی در خود ایجاد نماید، یک عمر طولانی (یکصد ساله مثلا) باید عواقب آنرا تحمل کند و رنج ببرد. کسانیکه در این زندگی دنیا نیز در سازندگی خود کوتاهی کنند و با نقایص و عیوب و انواع بیماریهای اخلاقی و روانی گام در جهان دیگر و عالم پس از مرگ بگذارند باید برای همیشه رنج و شکنجه ببينند. این عقیده میتواند زندگی انسان را به کلی دگرگون کند و به عنوان یک درس عالی تربیتی روح و جان انسان را پرورش دهد، و از آن همه جنایاتی که از یک انسان مادی ممکن است سربزند و به عقیده او با فنا و نابودیش همه آنها نیز نابود می شوند، باز دارد.
عقیده به عالم پس از مرگ و بقای اثر اعمال آدمی، هم میتواند یک عامل بازدارنده قوی در برابر گناه و خطا کاری، و هم یک عامل محرک نیرومند برای تشویق به سرمایه گذاری مادی و معنوی در راه خدمت به خلق خدا و نیکیها گردد. اثراتی که ایمان به عالم پس از مرگ میتواند در اصلاح افراد فاسد و منحرف، و تشویق افراد فداکار و مجاهد و لایق بگذارد به مراتب بیش از اثرات دادگاهها و کیفرهای معمولی، و بیش از پاداشها و تشویقهای عادی است؛ زیرا از یک سو از مشخصات دادگاه رستاخیز این است که نه تجدید نظر در آن راه دارد، و نه توصیه و پارتیبازی، و نه میتوان رأی قضات آن را با پشت هم اندازی و ارائه مدارک دروغین تغییر داد، و نه تشریفات آن نیازمند به طول و تفصیل خواهد بود. بلکه همانطور که مشروحا خواهیم گفت کیفرها و پاداشها در آن عالم از جهات زیادی شبیه به آثار و خواص طبیعی است، یعنی همانطور که مثلا «یک داروی شفابخش» یا یک «سم کشنده» در تأثیر خود خطا و اشتباه بردار نیست، و رشوه و توصیه نمیتواند آن را عوض کند، اعمال و کارهای انسان در زندگی پس از مرگ نیز تقریبا چنین وضعی را دارند.
و از سوی دیگر در دادگاه های عادی این جهان مسأله «تشويق» مفهوم ندارد، و مثلا اگر کسی پنجاه سال از مرز قانون تجاوز نکرد و مرتکب یک خلاف کوچک هم نشد پاداشی در برابر عمل به قانون به او نمیدهند؛ یعنی پاداش ندارند که بدهند. بنابراین ضمانت اجرائی این قوانین یکجانبه است؛ یعنی همیشه سراغ قانون شکن و متجاوز میرود، نه قانون شناس و پایبند به قانون، در حالی که ضمانت اجرای قوانین مذهبی دو جانبه است، و کفه پاداش به همان اندازه سنگین است که کفه مجازات و کیفر. بدون شک کسی که مؤمن به چنین جهانی باشد در اصلاح خود، در انجام اعمال گوناگون فوق العاده سختگیر و موشکاف است، و همانطور که یک فرد مطلع از خواص داروهای شفابخش و سموم کشنده نسبت به اولی فوق العاده علاقه مند و از دومی بسیار وحشت دارد، او هم هر لحظه که میخواهد اقدام به کاری کند آثار قطعی آن عمل را در برابر چشمان خود مجسم میبیند، و به این ترتیب همواره تحت یک مراقبت دائمی و دقیق از دورن وجود خویش قرار دارد، و بطور خودکار در برابر جنایات و تبهکاریها و مفاسد کنترل می شود.
ایمان صریح به این واقعیت انسان را به جایی میرساند که میگوید: «به خدا سوگند اگر شبها تا صبح بستر من نوک خارهای جانگداز باشد، و روزها زنجیر در دست و پای من نهند و در کوچه و بازار بکشانند، از آن خوشتر دارم که در دادگاه بزرگ پروردگار خویش حاضر شوم در حالی که ستمی بر بندهای از بندگان خدا کرده باشم و حق کسی را غصب نموده باشم».(1) چنین کسی آهن تفتیده و سوزان نزدیک دست برادرش، برادری که خواهان تبعیض در بیت المال خلق است، میبرد و هنگامی که از مشاهده این صحنه فریادش برمیخیزد به او اندرز میدهد و میگوید: «تو از شعله آتش کوچکی که بسان بازیچهای در دست انسانی است، فریاد میکشی و فرار میکنی، اما برادرت را به سوی آتشی میکشانی که شعله قهر و غضب پروردگار آن را برافروخته است؟!».(2) و هنگامیکه پارهای از اطرافیان نزدیک بین، او را برای تقویت پایه های حکومتش به تبعیض های ناروا در جامعه مسلمین دعوت میکنند به آنها فریاد میزند: «وای بر شما به من میگوئید پیروزی خود را در ستم کردن به آنها که در پناه حکومت من زندگی میکنند جستجو کنم؟ بخدا سوگند تا ستارهای در آسمان میدرخشد چنین نخواهم کرد».(3)
به راستی اگر همه زمامداران جهان، و همه مردم عادی گوشهای از این ایمان صریح و قاطع در اعماق وجودشان روشن باشد دنیای ما چه قیافهای خواهد داشت؟ آیا اثری از این خودخواهیها، خودکامگیها، خودپرستیها و ظلم و تجاوزها در آن خواهد بود؟
به همین دلیل همه ادیان و مذاهب آسمانی برای تربیت افراد و اصلاح اجتماعات، کوشش وسیعی برای پرورش ایمان به عالم پس از مرگ در دل مردم، به عمل آورده اند. مخصوصا در قرآن قسمت مهمی از مسائل تربیتی از همین راه تعقیب میشود. و به همین جهت تعجب آور نیست اگر بشنویم در قرآن در حدود ۱۴۰۰ مرتبه به این مسأله و خصوصیات آن اشاره شده است که از میان آنها به چند تعبیر جالب اشاره میکنیم:
1. قران میگوید نه تنها ایمان و یقین قطعی به آن روز بزرگ برای تربیت انسان کافی است؛ بلکه «ظن و گمان» به آن هم اثر عمیق دارد: «أَ لا يَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ»؛ (آیا این کم فروشان که حق خود را به طور کامل میگیرند و حق مردم را به آنها نمی دهند گمان نمی کنند در روز بزرگی برانگیخته خواهند شد؟ روزی که همه مردم در پیشگاه پروردگار حاضر می شوند).(مطففین، آیه 4 تا 6)
2. در موارد مختلفی تأکید میکند که تنها «امید» و «رجاء» به آن جهان برای جلوگیری از طغیان انسان و ترک الجاجت در برابر حق و انجام عمل صالح کافی است. (توجه داشته باشید در مفهوم امید و رجاء قطع و یقین نیفتاده است): «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً»؛ (کسی که امید ملاقات پروردگار دارد باید عمل صالح انجام دهد).(کهف، 110) «وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا...»؛ (آنها که امید ملاقات ما را نداشتند [از طریق غرور و لجاجت] گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نمی شوند و خدا را با چشم خود نمی بینیم؟)(فرقان، 21)
3. در قرآن مخصوصا تصریح شده که اعمال و رفتار و گفتار انسان رنگ ابدی به خود میگیرد، و در آن جهان همگی در کنار انسان حاضر میشوند و با او خواهند بود؛ «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...»؛ (آن روز که انسان هر کار نیک و بدی کرده در برابر خود حاضر میبیند).(آل عمران، 30) و در جای دیگر تأکید میکند: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»؛ (همه اعمال خویش را در حضور خود می یابند).(کهف، 49) و به این ترتیب موجی نیرومند از احساس مسؤلیت در برابر همه رویدادهای زندگی در اعماق روح انسان، انسانی که مؤمن به زندگانی پس از مرگ است به وجود می آورد.
پیشنهاد برای مطالعه: رستاخیز در درون شماست!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.