در محضر استاد(سخنرانی معظم له در مورد مسائل تربیتی)
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله پیوند، دی 1386، شماره 339.
در محضر استاد
به مناسبت هفته پیوند اولیاء و مربیان، آقای ابوالفضل خادمیان، قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در سازمان مرکزی انجمن اولیاء و مربیان به همراه مدیران این سازمان به محضر تنی چند از حضرات آیات عظام و مراجع تقلید قم شرفیاب شدند و از رهنمودهای ایشان بهرهمند گردیدند. در این شماره، به مناسبت «روز خانواده»، بیانات و رهنمودهای حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از نظر خوانندگان گرامی میگذرد.
رهنمودهای حضرت آیت الله مکارم شیرازی
«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستیعن و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و سیّما بقیة الله ارواحنا فداه. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»
میدانیم که اسلام مهمترین هدف بعثت پیامبران را مسأله «تعلیم و تربیت» ذکر میکند که در چند آیه قرآن به آن اشاره شده است. در آغاز سورهی «جمعه» همه خواندهایم: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ». خداوند از میان جمعیت درس نخوانده و گمراه کسی را مبعوث کرد که آن ها را تعلیم و تربیت کند. بنابراین، مهمترین هدف انبیاء و پیامبر اسلام تعلیم و تربیت بود و برنامه شما در انجمن اولیاء و مربیان هم در واقع درست در راستای اهداف اسلام است که همه، اعم از اولیاء مربیان، علما و مراجع، مسؤولین دولت، مسؤولان آموزش و پرورش و همهی رسانهها باید به آن اهمیت بدهیم.
این نکته را اضافه کنم که هرقدر تهاجم شدیدتر میشود، فساد در دنیا بیشتر میگردد و در نتیجه وظیفهی ما، انجمن اولیاء و مربیان و رسانهها هم سنگینتر میگردد. در دورهای میگفتند به مراکز فساد نروید! اما حالا به یک معنا میتوان گفت که همهی دنیا مرکز فساد شده است؛ زیرا با وجود سایتها و کانالهایی که مرتباً در همهی خانهها برنامه پخش میکنند، خانهها و خانوادهها بالقوه میتوانند به مرکز فساد تبدیل بشوند. در چنین شرایطی، وظیفهی ما بسیار سنگین میشود و مسؤولان سه کانون باید خود را در این زمینه مسؤول بدانند. بچهها، نوجوانان و جوانان در سه مدرسه درس میخوانند: یکی در مدارس رسمی آموزش و پرورش، دیگری در خانواده و سومی در میان خانه و مدرسه، یعنی در محیط اجتماع. در این سه مدرسه، فرزندان ما تربیت میشوند. بنابراین هر کدام از این سه مدرسه کوتاهی کند، بار دیگری سنگینتر میشود.
انجمن اولیاء و مربیان میخواهد دو مدرسه را به هم پیوند دهد (خانه و خانواده و مدرسه). اگر رسانهها نیز که بخش سوم را تشکیل می دهند، به شما (انجمن اولیاء و مربیان) بپیوندند، همه دست به دست هم دادهایم تا مسائل موجود را اصلاح کنیم. تا کسی مشکلات فرهنگی را نبیند، به اهمیت کار شما پی نمی برد. روز گذشته عکسهای محرمانهای از بعضی از مراکز نیروی انتظامی برایم آورده بودند که بچههای گرفتار در دام مواد مخدر را نشان میداد. دیدن این عکسها قلب انسان را به درد میآورد. چه کسی در مقابل این اعتیاد و دیگر مفاسد مسؤول است؟ همه باید در برابر این مسائل احساس مسؤولیت کنیم.
برای من واقعاً سخت است که باور کنم پدر و مادری وجود داشته باشند که از آنها دعوت کنند در جلسهای شرکت نمایند که در آن شیوههای صحیح تربیت را به آنها بیاموزند تا سرنوشت فرزندانشان به گونهای رقم بخورد که مایهی آبروی آنها شوند، نه مایهی ننگ و بدبختی خانواده، و آنان چنین دعوتی را نپذیرند. چطور میشود که انسان نسبت به سرنوشت فرزندش بیتفاوت باشد؟! اما از نظر دینی یک مسؤولیت اخروی نیز داریم؛ ما میگوییم در روز قیامت از دو دسته شکایت میکنند: پدران و مادرانی از دست فرزندانشان شکایت میکنند که اینها حق ما را دا نکردند و فرزندانی که دامان پدران و مادرانشان را میگیرند که اینها در تربیت ما کوتاهی کردند. اگر اینان مراقب ما بودند، ما به این سرنوشت گرفتار نمیشدیم.
امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) جمله ی پرمعنایی دارد و میفرماید: حق در عالم یک طرف نیست. به عنوان مثال، طلبکار حق دارد طلبش را از بدهکار بگیرد، اما بدهکار هم حقی بر طلبکار دارد؛ یعنی اگر بدهکار عسر و حرج دارد، طلبکار باید به او مهلت بدهد. بالاترین حق، حق خدا بر بندگان است، اما بندگان هم حق هدایت بر خدا دارند. خدا انبیاء را برای هدایت بندگانش میفرستد؛ بنابراین تصور نکنید که فقط پدر و مادر بر گردن فرزند حق دارند. فرزندان هم بر گردن پدر و مادر حق دارند.
امیدوارم صدای ما به گوش همهی پدران و مادران برسد که اولاً حق الهی را حساس کنند و ثانیاً منهای حق الهی (به مذهب کار نداریم) اگر هر کس در دنیا و زندگی دنیایی دلش میخواهد فرزندش آبرومند باشد و در پیری و ناتوانی بازوی او شود، نه وسیلهی آبروریزی، بدبختی، دردسر و مشقت او، باید در مقابل او احساس مسؤولیت کند. در دوران قبل از انقلاب، پدری را سراغ داشتم که همهی امکانات دنیا را در اختیار داشت، اما از مشکلی رنج میبرد که زندگی و دنیا را برای او تیره و تار کرده بود. او یک فرزند معتاد داشت که مرتبا گرفتار میشد و به زندان میرفت و پدر پی در پی او را آزاد میکرد. بدین ترتیب آبروی این پدر ریخته بود و آرامش فکر نداشت. بنابراین، روی هر حسابی باشد، حساب دین، عقل و عواطف انسانی یا عاقبتاندیشی، روی همهی این حسابها، پدر و مادر باید نسبت به سرنوشت فرزندانشان احساس مسؤولیت کنند و اگر دعوت انجمن اولیاء و مربیان برای تشکیل جلسات به تأخیر افتاد، خود پیگیری کنند و در این زمینه طلبکار باشند که چرا جلسات اولیا و مربیان به تأخیر افتاده است؟!
امیدوارم که رسانههای جمعی هم به این امر کمک کنند. البته رسانهی ملی و دیگر رسانهها کار میکنند ولی من معتقدم که باید بیش از اینها تلاش کنند. رسانهها باید حجم مفاسد و تهاجم دشمن را ببینند و متوجه آن باشند. امروز، مسألهی فساد به یک مسألهی سیاسی تبدیل شده است. زمانی، مسألهی فساد، مسألهی تجاری بود. یعنی مواد مخدر با هدف کسب درآمد در جامعه توزیع میشد، اما اکنون به یک مسألهی سیاسی بدل شده، می خواهند جوانان را از درون بپوسانند وقتی ما در میان اخبار محرمانه میشنویم که اسرائیل علیرغم کمبود زمین خود، بخشی از آن را به کشت خشخاش اختصاص داده است تا با توزیع مواد مخدر در میان جوانان جنوب لبنان، آنها را معتاد کرده، از پای درآورد؛ این هشداری است برای ما که بدانیم مسألهی اعتیاد، رنگ سیاسی یافته است.
من از کوششهای انجمن اولیاءو مربیان به سهم خود قدردانی میکنم. راهی که شما در آن قدم نهادهاید، همان راهی است که ما میخواهیم همهی مردم به آن راه بروند. این راه به اهداف ما کمک میکند و ما هم سعی مان این است که به اهداف شما کمک کنیم. منتها هرچه در این زمینه اطلاعرسانی بیشتری صورت بگیرد، مؤثرتر است. از جمله کارهایی که لازم است انجام دهید این است که از تأثیر فعالیتهای خود در کاهش مفاسد اجتماعی آماری ارائه دهید تا مشخص شود که کار شما چند درصد در اصلاح بچهها اثر داشته است. اگر این آمار را همراه با دعوتنامه برای خانوادهها ارسال کنید و آن ها از آثار مثبت فعالیتهای شما آگاه شوند، مطمئن باشید که به اصطلاح، به جای آن که با پا بیایند، با سر میآیند و از برنامههای شما استقبال میکنند.
امیدوارم که ان شاء الله موفق باشید.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.