شرائط «خليفه» و «امام» از زبان امام علي(ع)

از ديدگاه امام علي(ع)، «خليفه» و «امام» چه شرائطي بايد داشته باشد؟

از ديدگاه امام علي(ع) «خليفه» و «امام» كسي است كه: «تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست». در حقيقت، امام(ع) به دو ركن اساسى كه يكى جنبه علمى دارد و ديگر جنبه عملى اشاره كرده است؛ از نظر علمى بايد از همه آگاه تر باشد و از نظر عملى در امر مديريت از همه قوى تر. بسيارند كسانى كه عالمند، ولى مدير نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح جامعه امكان پذير نيست.

توجیه ابن ابی الحدید در مورد غصب «خلافت»

ابن ابی الحدید کلام امام علي(ع) را مبنی بر غصب حقّ خلافتش چگونه توجیه می کند؟

ابن ابی الحدید در مورد سخنان حضرت علي(ع) مبني بر غصب خلافتش توسط قریش، چنين توجيه مي كند كه: «منظور اين است كه امام(ع) از آنها برتر و سزاوارتر بود! و اين يك واقعيت است! نه اينكه پيامبر(ص) بر طبق نصّ صريح، ايشان را به اين مقام برگزيده؛ چرا كه اين كار سبب مى شود تا بزرگان مهاجر و انصار را تكفير يا تفسيق كنيم [به آنها نسبت كفر يا فسق دهيم]»؛ ولى سخن صريح امام(ع) كه مى گويد: «آنها حق مرا غصب كردند»، توجيه و تفسير خاصى ندارد، چه مانعى دارد بگوييم گروه كثيرى از مهاجر و انصار بعد از پيامبر(ص) در مورد خلافت به خطا رفتند؛ مگر آنها معصوم بودند؟

دفاع امام علي(ع) از حقّانیت خود براي جانشيني پيامبر(ص)

امام علي(علیه السلام)، حقّانيّت خود را براي خلافت و جانشيني پيامبر(صلی الله عليه وآله) چگونه اثبات کرده است؟

امام علي(ع) درباره اثبات حقّانيّت خود براي خلافت پيامبر(ص) فرمود: «كتاب خدا آنچه را [دشمن] از ما دور ساخته براى ما جمع نموده در آنجا كه فرموده: خويشاوندان در كتاب الهى نسبت به يكديگر سزاوارترند و نيز فرموده: سزاوارترين مردم به ابراهيم كسانى هستند كه از او پيروى كردند، و همچنين اين پيامبر(ص) و مؤمنين و خداوند، سرپرست و ياور مؤمنان است». منظور امام(ع) اين است كه اگر معيار در جانشينى پيامبر(ص)، قرابت با او باشد، ما از همه سزاوارتريم، چرا كه نزديك تريم و اگر معيار، آشنايى با تعليمات و اطاعت از دستورات آن حضرت باشد ما از همه آشناتر و نسبت به آئين او مطيع تريم؛ در حالى كه بنى اميّه و آنان كه بر كرسى خلافت پيغمبر(ص) نشستند فاقد اين دو اولويّت بودند.

اتّهام معاويه مبني بر شركت علی(ع) در قتل عثمان؟!

امام علي(علیه السلام) در برابر اتّهام معاویه مبني بر شركت حضرت در قتل عثمان، چه پاسخي فرمودند؟

امام علي(ع) درباره اتّهام معاويه مبني بر شركت حضرت در قتل عثمان فرمودند: «كدام يك از ما دشمنيش نسبت به او بيشتر بود و راه را براى كشتنش هموار ساخت؟ آيا من كه آماده يارى او بودم؛ ولى [ياريم را نپذيرفت] يا کسی که [عثمان] از او يارى خواست و او تأخير كرد تا زندگانيش به سر آمد؟ به خدا سوگند خداوند آنانكه مردم را [از جنگ] باز مى داشتند و كسانى را كه به برادران خود مى گفتند: به سوى ما بياييد به خوبى مى شناسد، هرگز سزاوار نبود كه من از اين موضوع عذرخواهى كنم كه بر عثمان به سبب بدعت هايش، عيب بگيرم و او را به اين خاطر سرزنش كنم. اگر گناه من ارشاد اوست چه بسيار كسانى كه ملامت شده و بيگناهند و گاه فرد خيرخواه براي اصرار در نصيحت متّهم مى شود».

احتجاج های امام علی(ع) بر خلافت بلافصل خود بعد از رسول خدا(ص)؟

آیا امیرالمؤمنین(ع) بر خلافت بلافصل خود بعد از رسول خدا(ص) احتجاج کرده است؟

حضرت علی(ع) در موارد متعددی راجع به موضوع امامت شان صراحتا بیاناتی را فرموده اند. بخشی از صریح ترین این بیانات، احتجاجات آن حضرت به آیه 55 سوره مائده است. ایشان بارها با استدلال به این آیه از شایستگی خود در امامت معنوی و زعامت سیاسی جامعه سخن گفتند؛ مواردی مانند: در گفت وگویی با خلیفه اول، در شورای شش نفره بعد از مرگ خلیفه دوم و در مجلسی که در زمان خلیفه سوم با حضور چهره های شاخص منعقد شده بود، که حتی در مورد اخیر صراحتا به واقعه غدیر نیز اشاره کرده اند.

از آن گذشته ایشان در یکی از مهم ترین خطبه های خود که به خطبه «شقشقیه» نیز شناخته می شود صریحا حقانیت خود در خلافت و غصب این حق توسط دیگران صحبت می کنند و می فرمایند که فلان شخص جامۀ خلافت را بر تن کرد در حالى که مى دانست جایگاه من در حکومت اسلامى چون محور سنگ هاى آسیاب است او مى دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد.

ظلم و ستم «قريش» در حقّ امام علي(ع)

قريش چه ظلم و ستمي در حقّ امام علي(ع) روا داشتند و حضرت در مقابل چه اقدامي انجام داد؟

قريش نسبت به حقّ خلافت امام(ع) ظلم كردند و حضرت نيز از آنان به خداوند شكايت برد: «بار خدايا! من در برابر قريش و كسانى كه آنان را يارى مى دهند از تو استعانت مى جويم [و شكايت نزد تو مى آورم] آنها پيوند خويشاوندى مرا قطع كرده، منزلت عظيم مرا كوچك شمردند و براى مبارزه با من در غصب چيزى كه حقّ من بود، همدست شدند، سپس گفتند: بعضى از حقوق را بايد گرفت و پاره اى را بايد رها كرد [و اين از حقوقى است كه بايد رها كني]، خدا قریش را به کیفر اعمالشان برساند آنها پیوند خویشاوندى را با من بریدند و خلافتِ فرزند مادرم [پیامبر(ص)] را از من سلب کردند».

احتجاج نکردن علی(ع) به حديث غدير در سقيفه!

اگر واقعه غدير حقيقت دارد، چرا امام علی(ع) در سقيفه به آن احتجاج نکرد؟!

حديث غدير از صحابه و تابعين در منابع معتبر اهل سنت نقل شده و اگر در سقیفه به آن احتجاج نشده به خاطر این است که احتجاج در سقيفه ممکن نبود. چون علی(ع) و يارانش در تدارک غسل و دفن پيامبر بودند و عدّه اي نيز در سپاه اسامه بودند. کسانی هم که در سقيفه گرد آمده بودند برای کسب امتياز قوم و قبيله خود شتافته بودند؛ لذا برای حق احتجاج نکردند. امّا درباره حقانیت حضرت علی(ع) احتجاجهای بسیاری از امام علی و اهل بيت(ع) در طول تاريخ نقل شده است.

ابلاغ نشدن حدیث غدیر در مکّه و عرفات، نشانی از عدم دلالت آن برای ولایت علی(ع)!

چرا رسول خدا ولایت علی(ع) را در مکه یا عرفات طرح نکردند؟! اگر حدیث غدیر بر ولایت علی دلالت داشت حتما آن را در مکانی طرح می کرد که همه مسلمین شاهد باشند نه اینکه فقط برای اهل مدینه در غدیر خم ابلاغ کند!

اولا: ابلاغ خلافت در غدیر خم دستوری الهی و مطابق با وحی بود: رسول خدا(ص) «هیچ حرکتی انجام نداد و هیچ نگفت مگر آنکه دستورش از جانب خداوند فرا رسید». ایشان موظف بود آیه ابلاغ را در همان مکانی که محل نزول این آیه شریف بود، ابلاغ کند و مسلمین را در جریان محتوای این آیه شریفه قرار دهد.

ثانیا: حتی اگر بپذیریم که بیشتر مخاطبان پیامبر اهل مدینه بودند، باز ایرادی بر ابلاغ پیام درغدیر وارد نمی شود؛ چرا که ابلاغ خلافت علی(ع) برای اهل مدینه حسّاسیّت بیشتری داشت؛ زیرا مدینه آبستن فتنه بود و چنانکه سیر وقایع تاریخی نشان داده، مخالفتها و جدالهای قدرت طلبانه از مدینه شروع شد!

ثالثا: طبق شواهد موجود در منابع اهل سنّت، رسول خدا(ص) می خواست، خلفای بعد از خویش را در «مکه» نیز معرفی کند؛ امّا حوادثی رخ داد که مانع این امر مهم در آن مکان شد. کتابهای اهل سنت چنین می گویند که رسول خدا(ص) تصمیم داشت تا در مکه «خلفای دوازده گانه» را معرفی کند، امّا حوادثی رخ داد که نه تنها نگذاشت، حضرت این مسأله را بیان کند؛ بلکه باعث دل نگرانی حضرت نیز شد.

پاسخ امام علی(ع) به مدعیان جانشینی پیامبر(ص)

امام علی(علیه السلام) در حکمت 190 نهج البلاغه، در پاسخ به مدعیان جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه می فرمایند؟

ایشان می فرماید: «آيا خلافت با همنشينى پيامبر حاصل مى شود، ولى با همنشينى و خويشاوندى حاصل نمى گردد»، همچنین حضرت در شعری خطاب به ابوبکر می فرماید: «اگر تو به سبب شورا مالك امور شدى چرا در اين شورا بنی هاشم غايب بودند؟ و اگر از طريق قرابت با پيامبر(ص) در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى از تو به پيامبر(ص) سزاواتر و نزديك تر است». در واقع امام(ع) می خواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند.

پاسخ امام علي(ع) به ادعاي معاویه مبنی بر عدم بيعت «شاميان»

امام علي(علیه السلام) درباره بهانه جويي معاویه مبنی بر بیعت نکردن مردم شام با ایشان، چه پاسخي داده است؟

امام علي(ع) در برابر نامه بی ادبانه معاویه مبنی بر این که اهل شام بیعت حضرت را نپذیرفتند و بنابراين اين بيعت رسميت ندارد، چنين پاسخ دادند: «بيعت خلافت يك بار بيشتر نيست نه تجديد نظر در آن راه دارد نه اختيار فسخ، بنابراين آن كس كه از بيعت خارج شود [بر آراى مهاجران و انصار] طعنه زده و به مخالفت برخاسته [و آن را بى اعتبار شمرده] و آن كس كه درباره آن ترديد به خود راه دهد منافق است». در واقع تأكيد امام(ع) بر اين نكته است كه چگونه معاويه رأى مهاجرين و انصار را درباره خلفاى پيشين مى پذيرد؛ اما نسبت به بيعت من كه بسيار گسترده تر و وسيع تر از آنان بوده ترديد به خود راه مى دهد و عدم تسليم اهل شام را مطرح مى كند؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عن ابي عمارة المنشد قال:

«ما ذکر الحسين بن علي عند ابي عبدالله عليه السلام في يوم قط فرئي ابو عبدالله عليه السلام متبسما في ذلک اليوم الي الليل‏»

بحارالانوار، ج 44، ص 280