بیان ویژگی های «روح» در قرآن

در قرآن چه ویژگی هایی برای «روح» بیان شده است؟

در آیات قرآن ویژگی هایی برای روح بیان شده است. مانند: 1- روح آدمى مستقل بوده و بعد از جدا شدن از بدن باقى مى ‌ماند. 2- روح پس از مرگ در عالم برزخ بوده و ممکن است متنعم به نعمت های الهی، و یا معذب به عذاب های دردناک باشد. 3- ساختمان روح با جسم متفاوت است؛ خداوند روح را از عالم «أَمْر» بیان فرموده و آفرينش آن را خلقتی جدید معرفى مى‌ كند. 4- رابطه روح با جسم در حال خواب ضعيف مى ‌شود و در حال مرگ به كلى قطع مى ‌گردد. 5- در نهایت روح و پديده‌ هاى روحى، آيات مهمى از عظمت خدا و وسيله مهمی برای «معرفة الله» است.

امکان شبیه سازی «مغز» انسان

آیا مغزهای الکترونیکی ساخت بشر شباهتی به مغز انسان دارند؟

 گاه برخی ساختمان روح و فكر انسان را با ساختمان مغزهاى الكترونيكى مقايسه مى‌ كنند؛ در حالى كه بسیار تفاوت دارند. زیرا دامنه فعالیت مغزهاى الكترونيكى محدود به حافظه ای است كه توسط انسان تغذيه شده؛ در حالى كه دامنه فعاليت فكر انسان نامحدود است. علاوه بر اینکه مغزهای الکترونیکی فاقد ابتكار و انديشه اند. وانگهى بر فرض مقایسه اين دو؛ آيا عاقلانه است گفته شود، طبيعت بى روح و فاقد عقل، پديد آورنده روح و عقل و ابتكار است؟ كدام عقلی ساختن يك مغز الكترونيكى به وسيله يك انسان بى سواد را می پذیرد.

قوای ظاهری و باطنی «روح»؟!

منظور از قوای ظاهری و باطنی «روح» انسان چیست؟

 قدما روح انسان را دارای پنج قوه ظاهر، و پنج قوه باطن دانسته ‌اند. قواى ظاهر: حس بينايى، شنوايى، بويايى، چشايى، و لامسه است كه دريچه‌ هاى روح انسان به عالم محسوسات و رابط ميان آن گوهر مجرد و جهان مادّه است و هريك آيتى از آيات خداوند بوده و دنيائى از علم و حكمت را در خود جاى داده است. ایشان قوای باطن را شامل حس مشترک، خیال، قوه واهمه، قوه حافظه و قوه متخیله می دانند، که هريك عالمى اسرارآميز دارد. اما فلاسفه امروز قواى باطن را بيش از این دانسته و براى نفس انسان قواى فراوانى قائل ‌اند.

اسرار فوق‌العاده «روح»؟!

آیا آفرینش «روح» با آفرینش سایر موجودات متفاوت است؟

با این که قرآن به هنگام ذکر آیات الهی مربوط به آسمان و زمین، و حیوانات و گیاهان، بسیاری از جزئیات را شرح می دهد، اما هنگامی که به مساله روح می رسد، تنها می گوید: «بگو روح از فرمان پروردگار من است، و علم شما براى فهم اسرار آن ناچيز است»؛ و در جای دیگر روح را به خودش نسبت داده و می فرماید: «و در او از روح خود [روحى شایسته و بزرگ] دمیدم». در واقع همه اين تعبيرات حاكى از آن است كه آفرينش روح با آفرينش ساير موجودات متفاوت است؛ و اين نيست مگر به خاطر پيچيدگى مسأله روح و اسرار فوق‌العاده آن.

فعالیت های روحی و فکری انسان

منظور از فعالیت های روحی و فکری انسان چیست؟

«روح» فعالیت های خودآگاه و ناخودآگاه فراوانی دارد، مانند: اندیشیدن؛ برای حل مجهولات، ابتکار؛ برای حل مشکلات پیش بینی نشده، حافظه؛ برای نگهداری و طبقه بندی انواع معلوماتی که برای انسان حاصل شده، تجزیه و تحلیل مسائل؛ برای ریشه یابی علل حوادث، تخيّل؛ يعنى ايجاد صورت‌هاى ذهنى كه احيانآ در خارج وجود ندارد، و همچنین اراده و تصمیم و عشق ورزیدن، و... . البته اين مسائل از یکدیگر جدا نيستند بلكه در «روح» انسان متمركزاند؛ كه نشان مى ‌دهد «روح» برترين آفریده و از مهمترين نشانه ‌هاى خداوند است.

استقلال و اصالت «روح»

استقلال و اصالت «روح» چگونه اثبات می گردد؟

 مادى ‌ها «روح» را از خواص فيزيكی و شيميائى سلّول‌هاى مغزى دانسته كه با نابودی جسم به كلى از ميان مى ‌رود؛ در حالى كه «روح» و فكر آدمى پديده‌ هايى دارد كه با تفسيرهاى مادى هرگز قابل توجيه نيست. مثلا هر كس در خود واقعيّتى به نام «من» مى‌ يابد كه از آغاز تا پايان عمر يك واحد بيشتر نيست؛ اما اجزای مادی بدن وی پیوسته در حال تعویض اند. از سویی ما در ذهن خود حقايقى را تصور مى ‌كنيم كه هزاران مرتبه از مغز ما بزرگ‌ تر است، و محال است در بخش غیر مادى ذهن ما منعکس شود. و... . بر اساس اين دلائل روح ما گوهرى مستقل و مجرّد از ماده است.

معناي لغوي «روح» و موارد استعمال آن در قرآن و روايات

«روح» در لغت به چه معناست و موارد استعمال آن در قرآن و روايات چيست؟

«روح» از نظر لغت به معنى نَفَس و دويدن است و موارد استعمال آن در قرآن بسيار متنوع است: گاهى به معنى روح مقدسى است كه انبيا را در انجام رسالتشان تقويت مى كرده، گاه به نيروى معنوى الهى كه مؤمنان را تقويت مى كند؛ گاه به معنى فرشته مخصوص وحى آمده و گاه به معنى قرآن يا وحى آسمانى آمده و زمانى هم به معنى روح انسانى آمده است. راه جمع روايات روح با تفسير آيه در اين است كه روح آدمى مراتب و درجاتى دارد و روح پيامبران و امامان در مرتبه فوق العاده والائى قرار دارد كه حتی از روح همه فرشتگان نيز برتر است.

فرضیّه «درک عاطفی» و «درک عقلی» در عامل پيدايش مذهب

فرضیّه «درک عاطفی» و «درک عقلی» چه عاملی را سبب گرایش مردم به مذهب معرفی می کند؟

انسان داراي دو نوع «درك عقلى» و «درك عاطفى» است و روحش داراي چهار حس راستي، نيكي، زيبايي و مذهبي است كه از ميان آنها، اصالت با حس مذهبي است. به شهادت تاريخ، مفهوم پرستش، هميشه با زندگي انسان ها آميخته شده است و قدر مشترك حس هاي چهارگانه، عشق به نظام آفرينش است. هم چنين در عمق روان ناآگاه انسان، احساساتي همراه با او از مادر متولد مي شود كه مؤيد اين مطلب است. نتيجه اينكه گرايش به مذهب در پرتو درك عقلانىِ انسان در گذشته و امروز، منطقي ترين و طبيعي ترين راهى است كه براى تفسير اين موضوع مي ‏توان يافت.

نگاهي به ابعاد «روح» انسان

دانشمندان چند بُعد برای «روح» انسان قائل هستند؟

روانشناسان معتقدند همان طور که انسان از نظر جسم چهار بُعدى است، روح و روان او نیز حدّاقل چهار بُعد دارد. اول: «حسّ حقیقت جویی» که سرچشمه تمام علوم و دانش های انسان در مورد جهان هستی می باشد. دوم: «حسّ زیبايي» که باعث جذب و پیدایش زیبایی هایی مثل شعر، نقاشی، معماری و ... می شود. سوم: «حسّ نیکی» که موجب انجام کارهای خوب و اخلاقی مثل عدالت، شهامت، فداکاری و ... می شود. چهارم: «حسّ مذهبی» كه موجب ایمان به مبدأ جهان و نیایش با او می گردد.

حقیقت «روح» در قرآن

قرآن در تبیین حقیقت «روح» چه می فرماید؟

در سوره «شمس» به روح آدمی و خالق روح سوگند یاد می شود و سوگند دلالت بر اهمیت موضوع دارد. همچنین قرآن در ترسیم جایگاه «روح»، بر الهام فجور و تقوا(درک حسن و قبح) تکیه کرده، زیرا در سرنوشت انسان بسیار موثر است. همچنین پیامبر(ص) در پاسخ به مشرکانی که از حقیقت «روح» سوال کردند، می فرماید: «به آنها بگو روح از فرمان پروردگار من است». در واقع اين پاسخ سربسته، اشاره‌ اى پر معنى به اسرارآميز بودن «روح» است. سپس در بیان علت این پاسخ کوتاه مى فرماید: «جز اندكى از علم و دانش به شما داده نشده است».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

بَکى عَلىُّ بْنُ الحُسَينِ عليه السّلام عِشْرينَ سَنَةً وَ ما وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعامٌ اِلاّ بَکى .

امام زين العابدين عليه السّلام بيست ساله (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى گذاشتند مگر اينکه گريه مى کرد.

بحارالانوار، ج 46، ص 108