بیانات آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به هتاکی نسبت به «روحانیت»
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مبلغان، مرداد 1381، شماره 31.
بیانات آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به هتاکی نسبت به «روحانیت»
اشاره: حضرت آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید در درس نهج البلاغه خود به هتاکیها و اهانت نسبت به روحانیت، به صورت روشنفکرانه و اخلاقی پاسخ داد.
متن سخنان معظم له به شرح زیر است:
لازم میدانم امروز چند نکته را برای شما عزیزان روشن سازم، تا اذهان را روشن سازید:
1ـ از آنجا که روحانیت شیعه و حوزههای علمیه و دولتمردانی که از حوزهها برخاستهاند همیشه مانع مهمی بر سر راه جهانخواران بوده و هستند و تجربه تاریخ نشان داده با معاملات سیاسی نمیتوان آنها را فریب داد و وادار به تسلیم کرد، همیشه، مخصوصا در این زمان هجوم بی منطق و وحشیانه ای بر ضد روحانیت و حوزههای علمیه آغاز شده که هماهنگی کامل با اخباری که از غرب میرسد دارد؛ و هدف اصلی آن است که با مغلطه و سفسطه، روحانیت را از مردم جدا کنند تا به آسانی به اهدف شوم خود برسند و بر این کشور اسلامی مسلط شوند.
2ـ گاه میگویند: در کجای قرآن و احادیث چیزی به نام روحانیت آمده است؟ جواب این سؤال روشن است. از آن زمان که قرآن کریم فرمود: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(1)؛ (آنچه را نمیدانید از اهل ذکر [علمای دین] بپرسید) روحانیت شکل گرفت. آن روز که فرمود: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ...»(2)؛ باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، گروهی در میدان کارزار در برابر دشمن بایستند و گروه دیگری در مدینه احکام دین را یاد بگیرند و به جنگجویان، بعد از بازگشت از میدان نبرد، تعلیم دهند، علمای دین به عنوان فقیهان معرفی شدند. آن روز که قرآن میفرمود: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»(3)؛ (خداوند مؤمنان و صاحبان علم را درجاتی داده است). از آنها به عنوان عالمان ياد نمود. یا آن روز که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در خطبه شقشقيه فرمود: «وَ مَا اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلىٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم»؛ (خداوند از عالمان پیمان گرفته که در برابر شکم پروری ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند) آنها «علماء» نامیده شدند.
همچنین دهها آیه یا روایت دیگر که از عالمان دینی به عناوین مختلف یاد شده است. حتی قبل از اسلام نیز علمای دینی در تمام مذاهب جهان رهبری پیروان آن دین را بر عهده داشته اند. بنابراین علمای دین (روحانیون) همچون طبیبان و مهندسان و سایر علمای علوم دیگر در طول تاریخ در جوامع بشری بوده و هستند و جز بیخبران آن را انکار نمیکنند. جالب این که هیچ رادع و مانعی در کار نیست که هر کس مایل باشد و استعداد کافی در خود ببیند وارد حوزهها شود و حداقل بعد از ده سال تحصیل به صورت یک عالم دینی درآید.
3ـ گاه میگویند: چرا در روحانیت سلسله مراتب است، این را از کلیسا گرفته اید!؟ راستی عجیب است! کدام مرکز علمی در دنیا سراغ دارید که در میان دانش پژوهانش سلسله مراتب نیست؟ آیا کسی که دو سال در حوزهها درس خوانده با کسی که سی سال به بحث و تحقیق مشغول است یکسان میباشد؟ حقیقت این است که توسل به این شیوههای بی ارزش حکایت از آن میکند که مسأله از جای دیگری دنبال میشود؟
4ـ گاه میگویند: چرا مردم باید در احکام دینی تقلید کنند؟ تقلید کار میمون است؟ گفتن این سخن آن هم در دنیای تخصصها که هزاران رشته تخصصی وجود دارد و هیچ کس نمیتواند در بیش از دو یا سه رشته صاحب نظر باشد و در بقیه رشتهها باید پیرو و «مقلد» آگاهان و متخصصان آن رشته باشد، راستی حیرت انگیز و شرم آور است. همه به هنگام بیماری به پزشک مراجعه میکنند و دستورات او را بی کم و کاست به کار میبندند، بنابراین همه میمون هستند؟! در اطاق عمل علاوه بر طبيب جراح، گاه چند متخصص حضور دارند، متخصص بیهوشی، متخصص قلب، متخصص دیابت و هر کدام نظر دیگری را محترم شمرده و پیروی میکند، پس همه آنها ... هستند؟ همه مجلسیان «مسایل مهم» را قبلا به دست کارشناسان میسپارند و از آنها نظرخواهی میکنند، آیا همه آنها ... هستند؟! اگر شیء مشکوکی پیدا شود همه میگویند دست به آن نزنید تا کارشناس برای خنثی کردن بمب و مواد منفجره بیاید، پس همه.... تکرار میکنم توسل به این شیوههای غیر منطقی و مبتذل دلیل روشنی است بر این که این نهال شوم از جای دیگری آب میخورد.
5ـ و سرانجام میگویند: چرا علمای دین و مراجع با بازاریان و مردم ارتباط دارند و هزینههای حوزههای علمیه از وجوه شرعیه مردم است؟ آیا این موجه عوام زدگی نخواهد شد؟ راستی مضحک است که همه جا میگویند «ملاک رأی مردم است» و «مردم سالاری دینی افتخار است» ولی در مورد حوزهها و مراجع که میشود، مردم عوام الناس میشوند و توجه به نظرات آنها عوام زدگی؟ حقیقت این است که یکی از بزرگترین افتخارات حوزههای علمیه استقلال آنها از حكومتها و تکیه بر مردم است. استقلال حوزههای علمیه از اصول تغییرناپذیر حوزهها است و در اساسنامه حوزهها که در سالهای اخیر به ثبت رساندیم به آن تصریح شده. ممکن است نهادهای دولتی یا اوقاف گاهی کمک به بنای مدارس دینی کنند، اما اداره حوزهها فقط با کمکهای مردم و به وسیله مراجع دینی بوده و خواهد بود. حال اگر ناآگاهان هتاک آن را عیب میشمرند، ما این عیب را میپذیریم.
نمیدانم چرا گروههای سیاسی این افراد هتاک را از خود دور نمیکنند؟ چرا دستگاه قضایی، در برابر این همه اهانت به دین و روحانیت و مردم سکوت اختیار کرده است؟! ...
پایان مقاله
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.