علامه شهيد بلخی روح «جهاد» را زنده کرد
سخنرانی حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ نشریه شاهد یاران، اسفند 1389، شماره 64.
روح «جهاد» را زنده کرد
آيت الله العظمی ناصر مکارم شيرازی در مراسم استقبال از علامه شهيد بلخی در حوزه علميه قم در سال 1346 :
بسم الله الرحمن الرحیم
من خیلی میل داشتم قبل از اینکه عالم مجاهد جناب آقای بلخی شروع به صحبت کنند، وجود ذی قیمت ایشان را به همه آقایان معرفی کنم؛ اما چون ایشان وقتی تشریف آوردند، مجلس آماده بود و ایشان هم بلافاصله شروع به سخن کردند و این مجال به من دست نداد. ولی از یک نظر بهتر شد! برای اینکه آنچه آقایان از خلال سخنان ایشان درباره آن روح جهاد و ایمان و استقامت و دلسوزی برای اسلام و حسن نیت و ثبات و روشن بینی ایشان استفاده کردند، خیلی بیش از آن بود که من میتوانستم با زبان و بیان خود عرض کنم.
البته یکی از آمال و آرزوهای ما در حوزه علمیه قم همیشه این بوده که بزرگانی که از نقاط مختلف جهان به اینجا میآیند، صحبت کنند و از افکار آنها استفاده شود. من دو سه جلسه خدمت عالم مجاهد جناب آقای بلخی رسیدم، واقعاً یک فصل تازه در افکار من گشوده شد. همان طوری که ایشان شرح دادند و در جلسات دیگرشان به طور مفصل سخن گفتند، ایشان حق بزرگی بر شیعیان افغانستان دارند. همان طوری که میدانید حدود یک سوم جمعیت افغانستان شیعه است و دو سوم آن اهل تسنن هستند. سالیان درازی بود که شیعیان محبوس و مقهور بودند. بقول خود عالم مجاهد جناب آقای بلخی در شرف اضمحلال و حل شدن در جامعه اهل تسنن افغانستان بودند. اما این مرد مجاهد با کمک عده ای از مردم برخواستند و قیام کردند.
اول با انواع مشکلات مواجه شدند و همان طوری که گفتند ایشان 15 سال در زندان به سر بردند که وقتی وصف این زندان را میگفتند به راستی انسان وحشت میکرد. در آن زندان هیچ وسیلهای برای مطالعه و امثال آن در اختیار ایشان نبوده است. میگفتند تنها وسیلهای که در اختیار من بود قرآن مجید بود. اما ایشان از همین قرآن کریم، عجیب استفاده میکنند! در آن 15 سال بیش از 1700 بار قرآن را خواندند، و روی آیات قرآن فکر کردند. درهای تازهای از علم و دانش قرآن، بر روی ایشان گشوده میشود.
حدود 75 هزار بیت شعر، در دو دوره و دورانهای دیگر در زندان گفته است. روح ادبی فوق العاده قوی که در ایشان است. من نمونههایی از اشعار ایشان را خواندم و لذت بردم. اشعار جان دار، پر روح، الهام بخش و زنده کننده بودند. این روحیه مجاهد بودن ایشان مافوق تمام روحیههای ایشان است و دشمنان اسلام و تشیع نتوانستند در روح ایشان در آن محیط نفوذ کنند. بعداً که عالم مجاهد جناب آقای بلخی پس از 15 سال و تحمل شکنجههای طاقت فرسا با سربلندی و سرافرازی از زندان آزاد شدند، وقتی بود که شیعیان پیروز شده بودند.
در قانون اساسی افغانستان، آزادی تشیع به رسمیت شناخته شده است. همان طوری که ایشان فرمودند در مجلس سنا و مجلس شورای ملی افغانستان، عدهای نماینده شیعه وجود دارد. در هیئت وزرا، قضات، و اساتید دانشگاهها افرادی از شیعیان هستند. جملهای که ایشان گفتند مرا تکان داد. این جمله این است که حکومت وقت افغانستان دستور داده بود که اجازه ندهند یک بچه شیعه در هیچکدام از دانشگاهها درس بخواند. از مدارس بیرون میکردند. از میان محصلینی که به خارج اعزام میکردند، یک دانشجوی شیعی وجود نداشت. تحصیلات عالیه برای آنها ممنوع بود. در ارتش جا نداشتند. جمعیتی که تمام پستهای حساس جامعه را از دست بدهند، جمعیتی منکوب و محروم خواهد شد. لذا جناب آقای بلخی کوشیدند مدارس زیادی در افغانستان اعم از مدارس دینی و مدارس فرهنگی درست کنند تا شیعیان افغانستان در آنجا بتوانند درس بخوانند. فرزند برومند ایشان از اساتید دانشگاه کابل است. خانه ایشان در کابل پایتخت افغانستان، مرکز رفت و آمد شیعیانی است که به مشکلی بر میخورند و ناراحتی در آنجا پیدا میکنند به ایشان مراجعه میکنند.
غرض اینکه ایشان یک چراغ فوق العاده فروزان و روشنی بخش برای محیط افغانستان هستند. ما بسیار خوشوقتیم که ایشان را از نزدیک دیدیم. به راستی یکی از وظایف ما مسلمانان این است که در این عصر و زمان بتوانیم سایر برادران مسلمان در نقاط دیگر جهان را ببینیم. بدانیم که در افغانستان چهار میلیون شیعه آماده و مجهز و برادر صمیمی برای ما وجود دارد، که از نشریات ما استقبال میکنند، قلبشان با قلبهای ما مربوط است. پس به وجود علمای آنها پی ببریم. واقعاً آن فکر روشن، اطلاعات وسیعی که عالم مجاهد جناب آقای بلخی دارند، در آن دو سه جلسهای که من ایشان را دیدم، روشن بینی، اطلاع از وضع روز، اطلاع از سیاست دنیا، پختگی در مبارزه و مبارزه آمیخته با برنامه، واقعاً از تمام جهات قابل توجه است.
من امیدوارم انشاءالله ارتباط ایشان با حوزه علمیه قم گسترش یابد و هم از افکار ایشان بتوانیم استفاده کنیم و هم با ارتباط با یکدیگر بتوانیم گامهای تازه برداریم. چقدر خوب میشد که ما میرفتیم به افغانستان، چقدر خوب میشد که آنها به اینجا میآمدند، چقدر خوب میشد بزرگان ما از دیگر ممالک اسلامی همچون پاکستان و ممالک شمال آفریقا دیدن میکردند. اینها یک فصل تازهای میشود در فکر ما و در زندگانی ما. من به سهم خودم از طرف همه آقایان اساتید و محصلین حوزه علمیه قم از ایشان تشکر میکنم که تشریف آوردند، و سخنرانی کردند و همه را مستفیض و بهرهمند نمودند. امیدواریم امثال ایشان در نقاط مختلف دنیا و کشورهای اسلامی روزافزون باشد، و از خداوند مسئلت دارم پیوند و همبستگی دلهای همه مردم مسلمان با افرادی که میخواهند پیشرو قافله جهاد اسلامی باشند روز به روز بیشتر کنند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.