نقش شیعیان در گسترش غدیریهها
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدمحمد طباطبائی؛ استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی (Smtyazdi@gmail.com).
مقدمه
در بيان و ثبت وقايع تاريخی، افزون بر تاريخنگاشتها، اشعار شاعران نيز میتواند اطلاعات تاريخی خوبی ارائه دهد. در اين خصوص، شاعران شيعی با سرودن اشعاری در موضوع «غدير» که به «غديريه» نامبردار شده، افزون بر اثبات واقعه غدير، مطالب تاريخی ديگری را هم بيان کردهاند. علّت اهميت غدير آن است که مهمترين دليل بر منصوصبودن امامت حضرت علی(علیه السلام) بهشمار میرود و با آنکه پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در مواضع و زمانهای مختلف بر جانشينی حضرت علی(علیه السلام) تصريح يا اشاره کرده است، اما در ميان آنها غدير اهميتی ويژه دارد؛ ازاينرو بود که از همان آغاز عدهای کوشيدند اصل واقعه را انکار کنند و برخی در دلالت واژه «ولی» که در کلام پيامبر در غدير بهکار رفته، تشکيک و آن را از سروری و ولايت به «دوستی» بدل کردند. اينجا بود که شيعيان به پاسداشت واقعه غدير همت گماشتند و کوشيدند هم اصل آن را تثبيت کنند، هم دلالت آن را اثبات نمايند. یکی از راههای اين تثبيت و اثبات سرودن اشعاری در موضوع غدير بود که «غديريه» نام گرفت. نکته مهم آن است که غديريهها تنها به واقعه سترگ غدير نپرداختهاند و افزون بر آن، هم از فضايل حضرت سخن گفتهاند و هم به حقايق تاريخی ديگر اشاره داشتهاند. حقايقی که بيشتر در کتب تاريخ جای داشت و گاه در منابع تاريخی هم ثبت نشده بود.
تلاش مرحوم علامه امينی در الغدير هم بر همين اشعار متمرکز بود که بهوسيله آنها دلالت واژه مولی را بر سروری با استفاده از کلام خود عرب ثابت کند. البته آن مرحوم به اشعار شيعيان بسنده نکرد و اشعار اهلتسنن را هم بهعنوان شاهد آورد. تفاوت نوشته حاضر با الغدير مرحوم امينی نيز در اين دو موضوع است. در مقاله حاضر ضمن معرفی غديريهها، مضامين کلّی آنها و هم غديريههای سرودهشده توسط شيعيان بررسی شده است.
الف) غدیر در متن تاریخ
واقعه غدیرخم بدون شک یکی از برجستهترین حوادث تاریخ اسلام است، بلکه باید گفت غدیر، نقطه عطف تاریخ اسلام است. در وقوع این رویداد مهم تاریخی تردیدی نیست؛ هرچند عده قلیلی در طول تاریخ پیدا شدند که سعی بر تحریف آن داشتهاند، ولی توفیقی نیافتند. کسانی گفتند علی(علیه السلام) اصلاً در آن سال به حج نرفته بود،(1) یا «حدیثالولایة» را قاطعانه دروغ دانستند.(2) همچنین کوشیدند آن را تضعیف کنند. عاقبت كار به جائى رسيد كه براى تحريف جريان غدير خم، فردى چون دكتر ملحم ابراهيم اسود در تعليقه خود بر ديوان ابىتمام ادعا كرد كه: «واقعه غدير يكى از جنگهاى معروف است».(3)
سیدمرتضی، عالم برجسته شیعه در قرن پنجم این واقعه را چنان بدیهی و انکارناپذیر میداند که میگوید: «چنانچه کسی از ما مطالبه دلیل و شاهدی برای این واقعه کند، مانند آن است که درباره موضوعاتی چون احوال پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و جنگهای معروف آن حضرت و حجةالوداع ایشان مطالبه دلیل کند».(4) به هر روی این روز از دیدگاه شیعه مهمترین و بزرگترین اعیاد اسلامی است؛ یعنی «عیدالله الاکبر» است و به نص قرآن کریم، آیه 67 سوره مائده آن را باید روز اکمال دین و اتمام نعمت الهی بر مسلمانان دانست.
ب) غدیر در روایات
حدیث غدیر از متواترات است.(5) بیشک میتوان گفت ما در احادیث اسلامی حدیثی نداریم که به این درجه از تواتر رسیده باشد؛ زیرا احادیثی که تواتر آنها مشهور است و غالباً در منابع علوم حدیثی بدانها مثال زده میشود، راویانی بهمراتب کمتر از این حدیث دارند. برای نمونه، شمار راویان حدیث مشهور پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) که فرمود: «من کذب علیّ متعمداً فلیتبوّأ مقعده من النار».(6) که بنابه گفته ابنصلاح (م 643ق) حدیثی در تواتر به پایه آن نمیرسد و اهلسنت عموماً آن را متواترترین حدیث شمردهاند، از شصتنفر تجاوز نمیکند، درحالیکه بنابر استقصای علامه امینی در جلد اول الغدیر، حدیث غدیر تنها صد و ده تن راوی در میان صحابه دارد.(7)
محمدبن جریر طبری مورخ نامدار اسلام (م 310ق) واز مشاهیر اهلسنت کتابی بهنام کتاب الولایة درباره حدیث غدیر نگاشته است. زمانی که شنید کسانی حدیث غدیر را انکار میکنند، بیدرنگ قلم بهدست گرفت و کتاب الولایة را نگاشت.(8) شمسالدین ذهبی (م 748ق) که از علمای برجسته اهلسنت است میگوید: وقتی من کتاب طبری را در مورد حدیث غدیر و کثرت طرق آن را دیدم، بهتزده شدم. عبارت ایشان چنین است: «رأيت مجلداً من طرقالحديث لإبنجرير فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق».(9) چنین اعتراف آشکاری از محدثی همچون ذهبی درخور توجه است. افزون بر ذهبی، نامآورانی از اهلسنت همچون ابنکثیر دمشقی (م 774 ق) و شمسالدین ابنالجزری (م 833ق) هم به تواتر آن اعتراف کردهاند.(10) باید گفت با وجود چنین شهرت و اجماعی بر اصل وقوع واقعه غدیر و حدیث رسول خدا درباره آن دیگر انکار و ردّ کسانی چون ابوداود سجستانی (م 275ق)(11) و جاحظ (م 255ق) خدشهای را متوجه آن نمیکند. چه نیکو گفته است علامه ضیاءالدین مقبلی (م 1108ق) که: اگر حدیث غدیر مسلم نباشد، هیچ امر مسلّمی در اسلام وجود نخواهد داشت.(12)
البته چنین نیست که با توجه به اصالت آن شاهد نقل و ضبط آن بهصورت گسترده باشیم. از آنجاکه حدیث غدیر، مهمترین مستند شیعه برای اثبات وجود نص الهی بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام)است و طبیعتاً با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع خلافت و امامت امت پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) بیمهری نسبت به آن بسیار طبیعی است.
ج) سیر تحول غدیرنگاری
پس از مرحله روایت غدیر، در سالهای آغازین قرن دوم هجری، با شروع دوره تدوین حدیث، شاهد تحولی فرهنگی از مرحله روایت حدیث به مرحله کتابت آن هستیم. در اواسط همین قرن است که خلیلبن احمد فراهیدی (م 175ق)(13) به احتمال قوی به اولین نگارش مستقل درباره غدیر دست یازیده است.(14) این مسیر مبارک، اگرچه سرعت مطلوب را نداشته، اما ادامه مییابد و در منابع کتابشناسی اسلامی به آثار مختلفی برمیخوریم که بهصورت مستقل یا ضمنی به غدیر و مباحث پیرامون آن چه از نظر سند و چه از حیث متن و محتوا پرداخته شده است. مرحوم علامه محقق سیدعبدالعزیز طباطبایی (م 1374ش) در اثری ارزشمند با عنوان الغدیر فیالتراثالاسلامی،(15) فهرستی از متون نگاشتهشده درباره غدیر را به دست داده است.(16) در همین راستا نیز ایشان رساله غدیر ذهبی که برای چند قرن مفقود بوده است را یافته و آن را تصحیح و تحقیق نموده است.(17) جمعآوری منقولات برجامانده از کتاب الغدیر ابنجریر طبری، بهکوشش استاد رسول جعفریان و همچنین بازسازی کتابالولایة ابنعقده با تلاش استاد حرزالدین هم در همین راستا صورت گرفته است. تلاش جناب آقای محمد انصاری نیز در کتابشناسی الغدیر در اثری با عنوان غدیر در آیینه کتاب شایسته توجه است.
به هر روی توجه محدثان به این حدیث و روایت آن به شکلهای گوناگون و همچنین تألیف تکنگاریهایی در خصوص آن، امری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. عبارت قابلتأملی از ابوالمعالی جوینی (م 478ق) عالم برجسته شافعی قرن پنجم نقل شده است و آن این است: «رأيت مجلداً ببغداد فی يد صحاف، فيه روايات هذا الخبر مكتوباً عليه: المجلدة الثامنة والعشرون من طرق من كنت مولاه فعلیّ مولاه ويتلوه المجلد التاسعة والعشرون»(18) و یا اینکه ابنکثیر محدث و مورخ نامی شام، آنجاکه در تاریخ معروفش به شرح حال ابنجریر طبری میپردازد، میگوید: به کتابی در دو جلد ضخیم از محمدبن جریر طبری برخوردم که در آن روایات غدیر خم را گردآوری کرده است.(19) بیگمان ابنعقده (م 333ق) از حفاّظ بزرگ حدیث که البته عموماً او را شیعه زیدی یاد کردهاند،(20) مفصلترین اثر را در تدوین غدیر نگاشته است.(21) ابوالعلا عطار همدانی (م 569ق) از حفاظ بزرگ حدیث است که در منابع فراوانی مقام و منزلت او در روایت و حفظ حدیث ستایش شده است؛(22) بهگونهای که ادعا میکرد: چنانچه کسی یک حدیث از رسول خدا بیاورد که من آن را نشنیده باشم، دهان او را پر از طلا خواهم کرد. وی میگوید من حدیث غدیر را از دویست و پنجاه طریق روایی روایت میکنم.(23) اینها نمونههایی چند از روایت بزرگان محدثین از این حدیث شریف است.
د) جایگاه شعر و ادبیات منظوم در اسلام و نقش محوری آن در تاریخنگاری
پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) در موقعیتی از زمان و مکان به رسالت برگزیده شدند که شعر و شاعری موقعیتی خاص نزد اعراب داشت. طبیعی است که مطلق شعر هیچگاه مورد تأیید نبوده است و چهبسا شاعرانی که خود و سرودههایشان مورد سرزنش واقع شدهاند و آیاتی در قرآن کریم هم بهچشم میخورد که مؤید این معناست.(24) آنچه مسلم است اینکه پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله وسلم) عنايتى تام به شعر داشتهاند و همواره شاعرانى را كه در يارى اسلام شعر مىسرودهاند تشويق میکردهاند. این جمله معروف در منابع فریقین از حضرتش نقل شده است که فرمود: «إنّ من الشّعر لحكمة و إنّ من البيان لسحراً».(25) بهدرستیكه بعضى از شعرها حكمت است و بعضى گفتارها سحر است و لذا بسيارى از صحابه پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در قصيدهسرایى ضربالمثل شدند. در خصوص شاعری که درباره اهلبیت(علیهم السلام) شعری بسراید، آمده است: «من قال فینا بیت شعر، بنی الله له بیتاً فی الجنة»؛(26) (آنکه درباره ما يک بيت شعر بگويد، خداوند برايش در بهشت خانهای بنا میکند). علّامه امينى (م 1390ق) در آغاز جلد دوم الغدیر در فصلی به جایگاه شعر و اهمیت آن میپردازد و از کسانی یاد میکند كه اشعارشان مورد تمجيد پيامبر قرار گرفت و اسامى 20 مرد شاعر و 13 زن شاعره كه در ركاب پيامبر بودند را در این خصوص برمیشمارد. شاعران راستین همواره مورد تأیید امامان معصوم(علیهم السلام) واقع شدهاند. حضراتشان حتى اگر شاعرى اشعار خوب مىگفت، ولى كارهاى بدى هم داشت باز هم او را تشويق مى كردند و مى فرمودند: «لا يكبر على اللّه أن يغفر الذّنوب لمحّبنا و مادحنا»؛(27) (بر خدا دشوار نيست که همه گناهان دوستدار و مادح ما را ببخشد).(28) عالمان مسلمان نیز از همان سدههای نخستین با اقتدا بر امامان خود هم خود شعر سرودهاند و هم برای اشعار هدفدار ارزشی فراوان قائل شدهاند.(29) سیدرضی (م 406ق) و سیدمرتضی (م 436ق) تنها نمونهای از این مورد است که در منابعی از سیدرضی به اشعر قریش یاد شده است.(30)
باید گفت سرودن نخستین شعر در خصوص واقعه غدیر، بلافاصله بعد از خطبه غدیر رخ داده است و حسانبن ثابت، اولین ابیات خود را در ثبت این رویداد مهم تاریخی سرود(31) و پیامبر ختمیمرتبت هم او را مورد تفقد قرار داد و در حق او دعا کرد،(32) اما باید توجه داشت که قضیه فقط در ابراز ارادت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و زنده نگهداشتن یاد غدیر و موضوع جانشینی آن حضرت خلاصه نمیشود. در بسیاری از قصاید به حوادث و وقایع تاریخی مهم صدر اسلام تصریح یا تلویح شده است که بیانگر فضیلتی از فضایل امیرمؤمنان(علیه السلام) است و این شاعران متعهد با همین عمل هنرمندانه خود در واقع حوادث تاریخی را ثبت و ضبط کردهاند و یاد آنها را زنده نگه داشته و بر آن صحه گذاشتهاند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
هـ) غدیر در شعر و ادب
غدیریّه اصطلاحاً به شعری اطلاق میشود که در آن اختصاصاً به واقعه غدیر پرداخته شده باشد که غالباً قالب قصیده در بیان آن مورد استفاده شاعران بوده است. قید اختصاصاً از آن روی بهکار برده شد که میبینیم، اشعار فراوانی در بیان فضایل و مناقب امیرالمؤمنین(علیه السلام) سروده شده است که در ضمن آنها به واقعه غدیر هم اشاره شده است، ولی در اصطلاح به آنها غدیریه گفته نمیشود و البته خارج از مقصود ما در این نوشتار است.
البته، در اين ميان، بسياری از شعرای ايرانی نيز غديريههايی سرودهاند كه بیشتر آنها، ضمن اينكه حاوی اخلاص و پاكی عقيده شعرای ايرانی نسبت به مولای متقيان هستند، از نظر قوت كلام و نغزبودن نيز جزو آثار استثنايی ادب فارسی بهشمار میآیند.
واقعه غدير، از ديدگاه مسلمانان دارای چنان اهميت و اعتباری است كه نهتنها سخنوران شيعه، بلكه بسياری از سخنوران اهلتسنن نيز در طول تاريخ، به بزرگداشت آن در سرودههای خود پرداختهاند. نخستین غدیریه چنانکه پیش از این اشاره شد، از حسانبن ثابت و بلافاصله پس از خطبه غدیر سروده شد. از آن روز تاكنون، شعرا قصاید بلندى درباره حديث غدير سرودهاند. اين اشعار بهترتيب سال وفات شاعران، در خلال مطالب مجلدات دوم تا هفتم و همچنين در جلد يازدهم كتاب الغدير علامه امینی نقل شده است. البته در صدر سرایندگان غدیر، ابتدا باید از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) یاد کرد که حضرت که همواره در مقابل مخالفان و نادیدهانگاران واقعه غدیر و این فضیلت بیمانند، ایشان در موارد مختلف و وقایع گوناگون تاریخی، داستان غدیر را گوشزد کردند و به عهد و پیمانی که پیامبر با امتش بستند اشاره کرده است. غدیریه حضرت، نمونهای از این قبیل احتجاجات است که در آن میفرماید:
محمد النبى اخى و صنوى |
| و حمزة سيدالشهداء عمى |
... و بنت محمد سكنى و عرسى |
| منوط لحمها بدمى و لحمى |
... فأوجب لى ولايته عليكم |
| رسولالله يوم غدير خم...(33) |
بدیهی است که حضرت نه در زمره شاعران است و نه انگیزه ایشان از این ابیات سرودن شعر بوده است.(34) آنچه در این گفتار در مقام بیان اهمیت آن هستیم، نقش پررنگ شعر و نظم ادبی در بیان حقایق تاریخی و ثبت و ضبط آنها در تاریخ اسلام است. از جمله مهمترین غدیریهسرایان تاریخ اسلام که از پیروان مذهب شیعه شمرده شدهاند، میتوان از كميتبن زيد اسدی الشهيد (126ق) و سیدحميری (م 179ق) و عبدی كوفی،(35) صاحب قصیده بائیه و دعبل خزاعی (م 245ق)، و حِمّانی كوفی نام برد.
و) غدیریههای عربی
نمیتوان از غدیر و غدیریه سخن گفت، اما نامی از علامه امینی و کتاب الغدیر بهمیان نیاورد.(36) بهطور قطع، بهترین و محققانهترین اثر تألیفی در این زمینه کتاب الغدیر است که علامه با تلاش بسیار و مجاهدتهای طاقتفرسا آن را به انجام رسانده است. بخش بزرگی از این کتاب سترگ، معرفی کاروان شاعران غدیرو ذکر غدیریههای شیوا و استوار آنان است. علامه در مجلدات دوم تا هفتم و همچنین یازدهم، بهمعرفی شاعران غدیر، بالغ بر 105 تن شاعر از عصر رسالت تا قرن دوازدهم هجری، و ذکر غدیریههای آنها میپردازد. کتاب الغدیر، به مناسبت بحث، حاوی دهها نکته و مبحث تاریخی، کلامی، فقهی، ادبی و لغوی نیز هست(37) و به تعبیری موسوعه تاریخ اسلام و ادب شیعی است.
گفتنی است که غدیریههای سروده شده در طول این چهارده قرن فراوانند، ولی آنچه مدنظر ماست غدیریههای سرودهشده توسط شاعران شیعی است؛ بهویژه در سدههای اولیه عالم اسلامی که نقش انکارناپذیری در ثبت و زنده نگهداشتن یاد آن داشتهاند و به حقایقی تاریخی در آنها اشاره شده است؛ اگر چنین هدفی در کار نبود، صد البته بهجا و شایسته بود که از قصیده جُلجُلیّه عمروعاص که خود حکایتی مفصل دارد و مشتمل بر ناگفتههای بسیاری است یاد کنیم،(38) بیان حقایق تاریخی از زبان شخصی چون عمروعاص که دشمنیاش با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر کسی پوشیده نیست، اهمیتی دوچندان مییابد. همچنین باید از شخصیتهای نامداری چون فیلسوف نابینای شهر معرةالنعمان، ابوالعلای معری (م 449ق) یاد کنیم که او نیز صاحب غدیریهای است.(39)
قصاید غدیریه از قرن دوم هجری آغاز میشود که میتوان طلایهدار آن را کمیتبن زید اسدی (م 126ق) شاعر بزرگ عرب و سراینده «هاشمیات» معروف دانست. غدیریه او هم سرآمد غدیریات است.(40)
با شاعرانی چون عبدی کوفی، دعبل خزاعی، حمانی کوفی، ابوفراس حمدانی، سیدمرتضی علمالهدی، شريف رضی، حسينبن حجّاج، ابنالرومی، كشاجم، الصنوبری، المفجّع، صاحببن عبّاد، ناشئ صغير، تنوخی، زاهی، ابوالعلاء سروی، جوهری، ابنعلويّة، ابنحمّاد، ابنطباطبا، ابوالفرج، مهيار، صولی نيلی و فنجكردی ... و دیگر استادان شعر و ادب عربی که شرح حال و غدیریههای آنان در الغدیر آمده است ادامه مییابد.
افزون بر آنچه در الغدیر در خصوص غدیریههای عربی آمده است، علامه تصریح کرده که غدیریههای دیگری از شاعرانی چون ابوطوطی و خطیب منبجی و علیبن احمد مغربی و غیر آنان هم وجود دارد که در منابعی چون مناقب ابنشهرآشوب و تفسیر ابوالفتوح رازی و الصراطالمستقیم بیاضی آمده است که چون نشانی از شرح حال سرایندگان آنها در دست نیست آنها را بیان نکردهایم.(41)
اما باید به سهم ایرانیان پارسیزبانی که غدیریههای عربی سرودهاند و نامشان در ردیف شاعران عرب زبان درج شده است، اشاره کرد؛ برای نمونه باید از ابوالحسن علیبن احمد فنجکردی نیشابوری (م 512ق) نام برد که بیش از یک غدیریه،(42) به زبان عربی سروده است.(43)
کمیت که از او بهعنوان طلایهدار شاعران غدیر نام بردیم، بنابر گفته شیخ مفید، از شخصیتهایی است که در ادب عربی به شعر او استشهاد میشود.(44) از او بهعنوان فقیهالشیعه هم یاد شده است. وی در علم انساب نیز توانا بوده است(45) و در فضل او همینبس که صادق آلمحمد(علیه السلام) در حق او چنین دعا کرد که «اللهم اغفر للکمیت ما قدم و اخّر..».(46) او بنابر گفته جاحظ، نخستین کسی است که باب مناظره و احتجاج در شیعه را گشوده است(47) که البته این ادعا را علامه امینی به نقد کشیده است.(48) قدر متیقن این است که شعر او فراتر از مدح و ستایش و بیان منقبت است. بنابر گفته برخی محققان شعر کمیت مدرکی موثق و سند تاریخی بهشمار میرود.(49) شهید مطهری مینویسد: «کمیت اسدی با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر برای بنیامیه ضرر داشت».(50) بنابه تعبیر آیتالله جوادی آملی «من لقلبٍ متیّمٍ مستهام»؛ (چه کسی به فرياد عاشقی شوريدهحال میرسد؟)، شعر کمیت همان حکمت است که پیامبر فرمود: «إنّ مِن الشعر لحکمةٌ»؛ (برخی اشعار واقعاً حکمتآميزند)؛ و همان است که خداوند فرمود: «وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا»؛ (به آنکه حکمت داده میشود، خيری کثير داده شده است).(51)
تأثیر فراوان اشعار کمیت در تبلیغ علیه بنیامیه و هشیارکردن جامعه از ظلم و ستم آنان شگفتآور است؛ تا جاییکه افزون بر رواجش بین عامه مردم و دهن به دهنشدن آن در جامعه آن روز، حتی خنیاگران درباری هم آن را در حضور خلیفه مقتدر وقت میخوانند. چنین نقل شده است که قصاید وی در مدح اهلبیت و ذم بنیامیه، البته با برنامهریزی حسابشده یکی از دشمنان و حسودان کمیت، توسط کنیزکان زیباروی در محضر خلیفه وقت اموی هشامبن عبدالملک خوانده میشدند(52) گفتنی است مخالفان هم که در ردیف حامیان خلفای جور بودهاند، بیکار ننشستند و افزون بر جعل حدیث، حتی اشعار شاعرانی چون کمیت را دستکاری و تحریف میکردند. جالب است کار ادیب با اخلاص و از جان گذشتهای چون ابنسکیت این بود که اشعار کمیت را تصحیح میکرد و اصلاً بهخاطر همین کار او را به قتل رساندند.
سید حمیری هم که ابنعبد ربه اندلسی (م 328ق) او را رأسالشیعه نامیده،(53) بهحق سید شاعران اهلبیت است و در دیوان او کمتر قصیده یا قطعهای یافت میشود که در آن به غدیر خم اشاره نکرده باشد. بیش از بیست غدیریه را علامه امینی در کتاب الغدیر آورده است که سید در آنها با صراحت تمام از غدیر میگوید و روز اکمال دین و اتمام نعمت و کمال اسلام را بزرگ میدارد.(54) او افزون بر برجستگیاش در حوزه شعر و ادب عربی، دستی در علم تاریخ هم داشته است و بنابر گفته صفدی (م 764ق) وی کتابی در تاریخ یمن تألیف کرده است.(55) اما آنچه مدنظر ماست حقایقی از تاریخ اسلام و تشیع است که در اشعار وی منعکس شده است، مواردی چون حکایت یومالدار و نزول آیه شریفه «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» در شأن نزول آن،(56) نامیدن علی(علیه السلام) بهعنوان اولین مسلمان و نخستین کسی که به پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) ایمان آورده است(57) و همچنین اشاره به واقعه ردالشمس در این شمارند.(58)
پس از آن در میان شاعران عرب، عبدی کوفی چنان جایگاهی دارد که امام صادق(علیه السلام) به شیعیان سفارش میفرماید: «شعر عبدی را به فرزندانتان بیاموزید».(59) وی هم در جایجای شعرش به فضایل و مناقب اهلبیت(علیهم السلام) اشاره دارد و افزون بر آن، به وقایعی تاریخی که نشان از فضیلت امیرالمؤمنین(علیه السلام) دارد هم اشاره میکند.(60) همچنین ابنالرومی (م 283ق) شاعر شیعی قرن سوم در غدیریهاش، به واقعه ردالشمس هم اشاره میکند.(61) مفجّع بصری (م 327ق) که صاحب تألیفاتی است،(62) در غدیریهاش به «حدیث اشباه»(63) اشاره کرده و همچنین «قصیده الفیّه» ابنعلویه که مشتمل بر ثبت مناقب فراوانی از حضرت مولا است یاد میکند.(64) اگر بخواهیم ردّ ثبت وقایع تاریخی(65) را در یکیک شاعران دنبال کنیم، سخن به درازا میکشد و خارج از حوصله این نوشتار است.
ز) غدیریههای فارسی
سهم شاعران پارسیگو هم در سرودن غدیریهها اندک نیست. در اینباره تاکنون کتابها و مقالاتی نگاشته شده است که میتوان از جمله کتابهای: غدیر در شعرفارسی نوشته مصطفی گرمارودی، در ساحل غدیر نوشته احمد احمدی بیرجندی، غدیریههای فارسی نوشته محمد صحتی سردرودی و خلوتی با غدیر نوشته محمدمهدی بهداروند نام برد. توجه داشته باشیم که شعر پارسی قدمتی به درازای شعر عربی نداشته است و پدر شعر فارسی را رودکی سمرقندی (م 329ق) میدانند که در قرن چهارم هجری از دنیا رفته است، اما نکته درخور توجه این است که نام و تأثیر امیرالمؤمنین(علیه السلام)در شعر و ادب فارسی با درخشش نخستین طلیعههای سخنوری در ابتدای قرن چهارم هجری همزاد است. شاید بتوان گفت قدیمترین نمونه از شهید بلخی (م 325ق) است که در ضمن قصیدهای گفته است:
چون چلیپای روم از آن شد باغ |
| کابر بربست باغ را عسلی |
ابر چون چشم هند بنت عتبه است |
| برق همانند ذوالفقار علی(66) |
یا شعر معروف کسائی مروزی است که میگوید:
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر |
| بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار |
این دین هدی را به مثل دایرهای دان |
| پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار(67) |
اما در خصوص غدیریهها پس از تأمل در میراث ادب فارسی چنین بهدست میآید که در مجموع غدیریهسرایان کهن ایرانی فراوان نیستند و هرچه از قرون اولیه اسلامی فاصله میگیریم، مخصوصاً از عصر صفوی به بعد، تعداد اینگونه قصاید با دورههای پیش از آن قابلمقایسه نیست. آنچه در مورد ثبت تاریخ و مشکلات آن برای شیعیان که بیان شد، بیشک درباره شاعران شیعی هم صدق میکرده است؛ برای نمونه اگر کسی چون فردوسی، حکیم فرزانه طوس به افشای مذهب حقش مبتلا میشد، مطرود میگردید و پس از او نیز وقتی شاعری چون امیر معزّی با همه اعتبارش در دربار ملکشاه و سلطان سنجر هرگاه کلمه «وصی» را در بیتی بهکار میبرد، بلافاصله در بیت بعد عذر این تقصیر را میخواست تا مبادا به سخط سلطان و علمای عامه گرفتار شود، چراکه واژهای را در شعرش بهکار برده است که شیعیان برای علی(علیه السلام) بهکار میبرند؛(68) بنابراین نمیباید توقع داشت شاعران زیادی در این حوزه شعر بسرایند که حاصل آن ثبت مناقب و فضایل اهلبیت(علیهم السلام) باشد و افزون بر آن، اشاراتی به وقایع تاریخی مرتبط با آن داشته باشند. در اینجا، به نمونههایی از پیشگامان غدیرهسرایی اشاره میکنیم.
بنابر منابع مکتوب کهن شعر فارسی، به احتمال قوی، قدیمیترین بیتی که در آن از غدیر و امیر غدیر سخن به میان آمد است، از آنِ ابومنصور دقیقی طوسی (م 341ق) است:
کبوس وار بگرید همی به چشم آلوس |
| بسان فرّخ شهبا، امیر روز غدیر(69) |
منوچهری دامغانی (متوفای 432ق) از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) با عنوان: «مرد غدیرخم» یاد کرده است:
آهنی در کف، چون مرد غدیر خم |
| به کتِف بازفکنده سرِ هر دو کُم(70) |
حکیم ناصرخسرو قبادیانی (متوفای 481ق) از قصیدهسرایان مشهور قرن پنجم هجری است که البته شیعه اسماعیلی بوده است، در موارد متعددی از دیوان خود، دفاع جانانهای از علی(علیه السلام) میکند و بر خلافت و حقانیت حضرت پافشاری کرده است؛ از جمله میگوید:
بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر
دست علی گرفت و بدو داد جای خویش گر دست او گرفت زدست او مگیر(71)
و همچنین:
مصطفی را مطیع و فرمان بر |
| همه بشنیده رمز این یکسر |
بهر او گفته مصطفی بالله |
| کای خداوند «وال من والاه»(72) |
پس از این، شاعرانی چون ابوالمفاخر رازی، حکیم سنایی غزنوی و فریدالدین عطار نیشابوری و مولوی رومی از جمله مشاهیری هستند که یا به صراحت و یا تلویحا به مقام وصایت حضرت در اشعار خود پرداختهاند که با آوردن نمونههایی از سرودههای آنان، سخن به درازا میکشد.
نتیجهگیری
سرودن اشعاری در خصوص واقعه غدیرخم که به غدیریات شهرت دارد، نقش بسزایی در تثبیت و ماندگاری پارهای از رخدادهای صدر تاریخ اسلام که با فضایل و مناقب اهلبیت(علیهم السلام) مرتبط است را بههمراه داشته است. غدیریهسرایان متعددی بودند که با سرودن اشعاری گرانسنگ در این راستا نقش مهمی ایفا کردهاند. در میان این شاعران، سرایندگان شیعه، تعداد پرشماری را تشکیل میدهند که به زبانهای عربی و فارسی قصاید فاخری سرودهاند و در این میان سهم شاعران ایرانی هم که چه به زبان عربی و چه به زبان فارسی به سرودن غدیریه دست یازیدهاند، کم نیست. اهمیت این غدیریهها ازآنرو دوچندان میشود که سرایندگان آنها، ضمن اشاره به واقعه غدیر خم بهعنوان حقیقتی تاریخی بس مهم و انکارناپذیر و همچنین فهم معنای جانشینی امیرالمؤمنین(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از آن، به حقایق تاریخی دیگری هم در اشعارشان پرداختهاند و از این نظر تلاش بسیاری در ثبت پارهای وقایع تاریخی و انتقال آن به نسلهای آینده داشتهاند.(73)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.