لعن ابوسفیان توسط پیامبر(ص)

آیا ابو سفیان توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) مورد لعن قرار گرفته است؟

ابن براء از پدرش «براء بن عازب» نقل می کند که: ابوسفیان همراه معاویه به سوى پیامبر(ص) مى آمدند، آن حضرت فرمود: «بار خدایا پیرو و جلودار را لعنت کن، خدایا اقیعس را به تو واگذار مى کنم»، به پدرم گفتم اقیعس کیست؟ پاسخ داد معاویه. این روایت با کمی اختلاف از عبدالله بن عمر نیز نقل شده. همچنین عبدالله عمر مى گوید: رسول خدا(ص) در روز جنگ احد چنین نفرین نمود: «اللّهمّ العن أبا سفیان».

 اهل سنت و حدیث «اخوّت»

علماى اهل سنت حدیث «اخوّت» را با چه تعبیرهایى نقل کرده اند؟

ترمذى به سند خود از عبدالله بن عمر نقل مى کند: پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود: «تو برادر من در دنيا و آخرتى». خبر عقد اخوّت اوّل پيامبر(ص) با على را متقى هندى و ابن عساکر و بغوى و طبرانى و ابن عدى و ديگران نقل کرده اند. خبر عقد اخوّت دوّم را متقى هندى از طبرانى و ديگران نقل کرده اند و هيچ کس از علماى اهل سنت اين احاديث را به طور کل يا خصوص عقد اخوت بين پيامبر و على را انکار نکرده است.

راویان حدیث ثقلین از صحابه و تابعین

از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تابعین چه کسانى حدیث ثقلین را نقل کرده اند؟

43 نفر از صحابه و برخى از تابعین حدیث ثقلین را نقل کرده اند. از جمله: على(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع)، سلمان، أبوذر، مقداد، عمار، ابن عباس، أبوسعید خدرى، جابر بن عبدالله، ابن تیّهان، زید بن أرقم، أبوهریرة، أنس بن مالک، عمرو بن عاص، عمر بن خطّاب، عبدالله بن عمر و... . از تابعین علاوه بر شمارى از اهل بيت(ع)، هفده تن از طبقه بعد از اصحاب پيامبر(ص) حديث ثقلين را به طبقه پس از خود منتقل كرده اند، از جمله: عامر بن واثله، عطیّة بن سعد عوفى، حارث همدانى، أصبغ بن نباته، عبدالله بن أبى رافع و... .

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نَهى ]رَسُول الله(صلى الله عليه وآله)[ أن يُسْتَعمَلَ أجيرٌ حتّى يُعلمَ ما اُجرتُهُ

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نهى فرمود از اين که کارگرى، پيش از تعيين مزدش به کار گرفته شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40