نگاهي به فلسفه «نماز»

فلسفه «نماز» چيست؟

به فرموده قرآن، یکی از فلسفه های «نماز» بازداشتن انسان از زشتيها و منكرات است. توضیح اینکه: روح و اساس و هدف و پايه و فلسفه نماز ياد خدا است. البته ذكرى كه مقدمه فكر و فكرى كه انگيزه عمل باشد. اینگونه نمازی است که انسان را به ياد خدا مى اندازد، به یاد نعمت هایش، قدرتش، رحمتش و ... . لذا موجب می شود که انسان از خواب غفلت هوشیار شود و از بدی ها دوری کند؛ چون روح ايمان در او تقويت مى شود و نهال تقوا در دلش پرورش مى یابد و این دو نيرومندترين سد در برابر گناهانند.

مجازات قصاص، در میزان عقل و عواطف

آیا قصاص بر خلاف عقل و عواطف انسانى است؟

قصاص مهم ترين عامل باز دارنده در مقابل جنايت است نه تکرار جنايت. زيرا از بين بردن افراد خطرناک، گاه بهترين وسيله براى رشد و تکامل اجتماع است. کما اينکه در قطع عضو فاسد بدن و حرص شاخه هاى مضرگياه چنين است. در کارايي و به روز بودن قصاص همين بس که در جوامع فاقد قصاص، آمار جنايت فوق العاده بالاست و اين نشانگر ناکارآمدي زندان و کار اجباري براي جلو گيري از وقوع جرم وجنايت است.

نماز، بازدارنده از زشتى ها و منکرات

چگونه نماز انسان را از بدى ها و زشتى ها باز می دارد؟

خداوند در قران می فرماید: «نماز را بر پا دار زیرا نماز انسان را از زشتى ها و منکرات باز مى دارد». در واقع طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومند ترین عامل بازدارنده که همان«مبدأ و معاد» است مى اندازد. از انسان در مقدمه نماز، خود را از آلودگی ها پاک کرده و حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود، همه این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد. اما هر نماز، به همان اندازه که از روح عبادت برخوردار است، نهى از فحشاء و منکر مى کند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ السجّادُ عليه السّلام :

اِنّى لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ اِلاّ خَنَقَتْنى لِذلِکَ عَبْرَةٌ.

من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه عليها السّلام را به ياد نياوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، چشمانم اشکبار گشت .

بحارالانوار، ج 46، ص 109