تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «عرش»، «کرسی» و «استواء»

«آیات متشابه» قرآن راجع به «عرش»، «کرسی» و «استواء» چگونه قابل تبیین است؟

«عرش» به معنی تخت و سریر بوده اما معمولا در معنی کنایی به کار می رود و در قرآن نیز با عبارت «استواى بر عرش» و «تدبير امر» قرین شده است، از این رو «عرش»، كنايه از تدبير می باشد. همچنین واژه «كرسى» نیز كنايه از سلطه كامل خداوند بر جهان هستى است. از سویی واژه «استواء»؛ اگر با «على» استعمال شود، به معناى استيلا و فراگيرى است همانند: «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ». در واقع در نتيجه آياتى كه در آن ها واژه هاى عرش، كرسى و استواء به كار رفته، همان معناى كنايى متعارف آن منظور بوده و نبايد در معانى حقيقى استعمال شود.

امام علي(ع) و پیشگوئی آینده مردم «عراق»

پیشگوئي امام علي(ع) درباره آينده مردم «عراق» چه بوده است؟

امام علي(ع) در خطبه 101 درباره آينده مردم عراق پس از خود مي فرمايد: «گويا مى بينم شخصى بسيار گمراه و گمراه كننده بر مردم شام مسلط شده، و همچون حيوانات بر آنها بانگ مى زند و پرچم هاى خويش را در اطراف كوفه نصب مى نمايد! و ...». منظور امام(ع) از آن شخص بسيار گمراه يا «معاويه» است كه بعد از صلح با امام حسن(ع) مردم عراق را تحت شديدترين فشارها قرار داد، يا «عبدالملك بن مروان» است كه جنايتكار معروف تاريخ اسلام، يعنى «حجّاج» را بر كوفه و عراق مسلّط كرد تا ظلم و ستم را به شديدترين وجهي بر سر مردم عراق روا دارد! ولى هر چه هست اشاره به حاكمان بيدادگر بنى اميّه بوده است.

محمد بن مسلم زُهری،عالم درباری

محمد بن مسلم زُهری کیست؟

زهری که در دوران جوانى در مدينه بوده، با حضرت سجاد (ع) ارتباط داشت و از مكتب آن حضرت بهره مى ‏برد؛ ولى بعدها به دربار بنى اميه جذب شد. زهرى در زمان حكومت عبدالملك بن مروان، به منظور برخوردارى از ثروت و رفاه دربار بنى اميه، عازم دمشق شد و از دانش خود همچون نردبانى جهت دستيابى به مناصب ظاهرى استفاده نمود. عبدالملك براى او از بيت المال مقررى تعيين كرد، بدهي هايش را پرداخت و خدمتگزارى در اختيارش قرار داد.

نهی امام علی(ع) از «استبداد»

امام علی(علیه السلام) در نهی از «استبداد» حاکمان پس از رسیدن به قدرت چه می فرمایند؟

امام علی(ع) در حکمت 160 نهج البلاغه می فرماید: «آنهايى كه به حكومت مى رسند غالبا مستبد مى شوند»، همچنین قرآن می فرماید: «پادشاهان با ورود به منطقه آباد آن را به فساد مى كشند». در طول تاريخ افراد بسیاری پيش از حكومت، انسان های متدينی بودند، اما با رسیدن به مقام، به خودكامگى پرداختند، مانند «عبدالملك بن مروان» که قبل از خلافت از عابدان و زاهدانى بود كه همواره در گوشه مسجد مشغول به عبادت بود تا آنجا كه او را «كبوتر مسجد» ناميدند، اما با رسیدن به خلافت، قرآن را بر هم نهاد و با خودکامگی حکومت کرد.

حکومت بنی امیّه از منظر «طه حسین»

«طه حسین» نویسنده بزرگ اهل سنّت، دوران حکومت بنی امیّه را چگونه به تصوير كشيده است؟

«طه حسین» در توصيف دوران حکومت بنی امیّه می نویسد: «معاويه خلافت را تبديل به سلطنت كرد و آن را در فرزندان خود موروثى نمود؛ آنچه قرآن تحريم كرده، مباح شمرد و بر ضدّ كتاب و سنّت قيام نمود. خلفاي بني اميّه، احترام خاندان پيامبر(ص) را هتک نموده و امام حسين(ع) و فرزندان و برادرانش را به قتل رساندند و دختران پيامبر(ص) را به اسارت گرفتند، احترام مكّه و مدینه را هتك كرده! سه روز جان و مال و نواميس مردم مدينه را غارت کردند و حلال شمردند؛ اموال مسلمين بازيچه دست آنها بود و هر طور مى خواستند آن را صرف مى كردند و ...».

سرانجام سرپیچی از «حقّ»

سرانجام كساني كه از پذيرش «حقّ» سرپیچی كنند چیست؟

به تجربه تاریخ ثابت شده افرادی که از پذیرش حق، سرباز زدند، سرانجام با خوارى و ذلّت، باطل را پذيرا شدند و نمونه روشن آن، مردم عراق در عصر امام علي(ع) بودند كه رهبري پيشواي عادلي همچون امام علي(ع) را نپذيرفتند و هر روز با بهانه اى از اطاعت او سرباز زدند لذا بعد از مدتی حاکمان بی رحمی مانند حجّاج بر آنها مسلط شدند که به گفته مورخان تعداد کسانی كه به وسیله شكنجه هاى دژخيمان او كشته شدند، 120 هزار نفر بود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338