قيصر 3 مطلب

دعوت پيامبر(ص) از سران كشورها

آیا پيامبر(صلی الله علیه وآله) سرزمین های خارج از جزیرة العرب را نیز دعوت به اسلام کردند؟

پيامبر(ص) براى انجام فرمان خداوند متعال رسولانى را همراه نامه براى كسرى (شاه ايران)، قيصر (حاكم روم)، نجاشى (حاكم حبشه) و مقوقس (فرمانرواى مصر) و عدّه ديگرى از سران و زمامدارن فرستاده و آنان را به اسلام دعوت كرد. جز خسرو پرويز پادشاه ايران عده اى پاسخ مساعد دادند و بعضى هم سكوت كردند و اين دليل آن است كه يا تبليغات صحيح اسلامى به آنها رسيده بود و از حقايق اسلام آگاهى يافته بودند و يا قدرت اسلام را احساس كرده و گزارش آن را داشتند و صلاح را در اين مى ديدند كه با نيروى نظامى با آنها روبرو نشوند.

شأن نزول آیه (20) سوره «فرقان»

شأن نزول آیه (20) سوره «فرقان» چه می باشد؟

وقتی پیامبر(ص) پیشنهاد مقام و ثروت مشرکان را نپذیرفت، به بهانه جوئى پرداخته گفتند: تو چگونه فرستاده خدا هستى؟ با این که غذا مى خورى و در بازارها توقف مى کنى؟(نه مانند فرشتگانی و نه همچون پادشاهان)؛ آیه 20 سوره فرقان، نازل شد و این حقیقت را روشن ساخت که روش پیامبراسلام(ص)، روش همه پیامبران پیشین است.

پیامبر(ص) و دعوت قیصر روم به اسلام

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) چگونه قیصر روم را به اسلام دعوت کرد؟

پیامبر اکرم(ص) توسط دحیه کلبی نامه ای برای پادشاه روم فرستادند و او را به اسلام دعوت فرمودند. سفیر فقط توانست نامه را روی میز سلطان قرار دهد و بیرون رود، قیصر بعد از خواندن نامه در جستجوی کسی برآمد که اطلاعی از رسول اکرم(ص) داشته باشد. اتفاقا ابوسفیان در شام که جزء ممالک روم بود حضور داشت. پادشاه پس از سوالاتی که پرسید دریافت آن نامه از طرف پیامبر موعود است پس نامه ای مبنی بر علاقه خود به رسول اکرم(ص) و هدیه ای توسط سفیر حضرت برای ایشان ارسال کرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

إذا اسْتَأجَرَ أحدُکُمْ أجِيراً فَلْيُعلِمْهُ أجْرَهُ

هر گاه فردى از شما مزدور بگيرد، مزدش را براى او مشخص کند

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40