نفي ظلم 3 مطلب

چرایی کاربرد عبارت «ظلّام» نسبت به خداوند

با اینکه می دانیم خداوند کوچکترین ظلمی به مخلوقین نمی کند؛ ولی چرا در قرآن برای نفی ظلم از خداوند عبارت «ظلاّم»؛ (بسيار ظلم كننده) استفاده شده است؟

در تبیین علت نفى صفت «ظلاّم»؛ (بسيار ظلم كننده) از خداوندی که كوچكترين ظلمى هم بر كسى روا نمى دارد، تفاسیر متعددی ارائه شده؛ لکن از همه اين تفاسير بهتر آن دلیلی است که در بعضى از روايات هم به آن اشاره شده و آن اين كه: این آيه ناظر به ابطال عقيده جبر است؛ یعنی اگر خداوند، بندگان را مجبور بر گناه مى كرد، سپس آنها را مؤاخذه و مجازات مى نمود قطعاً «ظلاّم» بود و چون خداوند «ظلاّم» نيست هرگز بندگان را مجبور بر زشتى ها و سپس مؤاخذه و مجازات بر آن ها نمى كند.

نفی هر گونه «ظلم» خداوند به جهانيان

چگونه می توان منتفی بودن هرگونه «ظلم» و «ستم» از سوی خداوند به جهانيان را اثبات نمود؟

بر اساس آیات قرآن، ظلم خداوند نسبت به تمام جهانیان نفی شده است. در واقع نه تنها ظلم بلکه اراده ظلم هم نمی كند. لذا قرآن می فرماید: «خداوند [هيچ گاه] ستمى بر [احدى از] جهانيان روا نمى دارد». از این رو اگر «عالمين» را به معناى جمع عاقل بگيريم تمام موجودات عاقلِ جهان را اعم از انسان ها و جنّ ها و فرشتگان شامل مى شود. همچنین تعبير به «ظلماً» به صورت مفرد نكره آن هم بعد از نفى، براى عموميت است، که كمترين ظلم را نیز شامل مى شود.

نفي «ظلم» خداوند به بندگان

چرا هرگونه «ظلم» به بندگان از طرف خداوند منتفی است؟

قرآن در آيات متعدد، تاكيد كرده است كه خداوند هيچگاه نسبت به بندگانش ظلم نمي كند. از این رو در سوره كهف مى فرمايد: «پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند». تكيه بر عنوان «ربّ» در سوره كهف ممكن است اشاره به اين باشد كه كار او تربيت، پرورش و تكامل است، درحالیکه ظلم و ستم باعث نقصان و عقب ماندگى بوده و بر خلاف اصول ربوبيّت است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول اللهِ(صلى الله عليه وآله)

أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ قَبلَ أَنْ يَجِفَّ عَرَقُهُ، وأعْلِمْهُ اَجرَهُ وَ هُوَ في عملِهِ

مزد کارگر را بدهيد پيش از آن که عرقش خشک شود و در همان حال کار، مزدش را برايش مشخص کنيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40