پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی:
همچنین بسیارى از احکام الهى است که بدون تشکیل حکومت نمى توان آنها را اجرا کرد و یا ـ لا اقل ـ به طور مطلوب تحقّق نمى یابد.
از این رو، پیامبران پیشین تا آنجا که شرایط اجازه مى داد، درصدد تشکیل حکومت دینى بودند و پیامبر بزرگ اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز در نخستین فرصت، اقدام به تشکیل حکومت اسلامى در مدینه کرد و خود شخصاً رهبرى این حکومت را به عهده گرفت.
آن حضرت براى ادامه خطّ حاکمیّت صالحان ـ به فرمان الهى ـ در روز عید غدیر خم، على(علیه السلام) را به جانشینى خود و امامت مردم پس از خویش منصوب کرد. از این رو، در روایات ما، از ولایت و رهبرى، به عظمت یاد شده است، از جمله در روایت معروف امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «بُنِیَ الاِسْلامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیاءَ: عَلَى الصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوِلایَةِ»؛ (اسلام بر پنج اصل اساسى بنیان نهاده شده است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت).
آنگاه در پاسخ به این سؤال که از این پنج اصل کدام یک برتر است، مى فرماید:
«أَلْوِلایَةُ أَفْضَلُ، لاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ، وَ الْوالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ»؛ (ولایت از همه چیز برتر است؛ چرا که ولایت (و تشکیل حکومت اسلامى) کلید بقیّه است و والى (امام) راهنماى مردم نسبت به آن چهار امر مهم مى باشد).(1)
آرى؛ با تشکیل حکومت دینى و پذیرش حاکمان صالح، به خوبى مى توان به اجراى احکام الهى کمک کرد و اصول، اخلاق و احکام شریعت را تحقّق عینى بخشید.
متأسّفانه پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رهبرى امّت اسلامى در جایگاه اصلى خویش قرار نگرفت و امیرمؤمنان على(علیه السلام) را از خلافت دور نگه داشتند؛ ولى آن حضرت هر زمان که فرصتى دست مى داد، بر حقّ حاکمیّت خویش پاى مى فشرد، و خود را سزاوارتر از همه به خلافت اسلامى مى شمرد.
سرانجام آن حضرت در سال 35 هجرى در یک بیعت عمومى به خلافت ظاهرى رسید و در مسیر اقامه قسط و عدل و احیاى ارزش هاى دینى تلاش کرد، ولى زخم هاى بر جاى مانده از دوران گذشته و حوادث سخت و شکننده دوران خلافت و در نهایت شهادت مولا(علیه السلام)، سبب شد که على(علیه السلام) به تمام اهداف والاى خویش دست نیابد.
توطئه هاى معاویه چه در عصر امیرمؤمنان على(علیه السلام) و چه در عصر خلافت کوتاه امام حسن(علیه السلام) و تلاش هاى جبهه نفاق براى «تضعیف خطّ علوى» و ناآگاهى جمعى از مردم و دنیازدگى گروه دیگر، بار دیگر سنگ آسیاى خلافت را از محورش خارج ساخت و این بار دشمنان قسم خورده حاکمیّت اسلام راستین، بر اریکه قدرت قرار گرفتند!(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.