پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی:
دو نکته در تاریخ زندگانی معصومین(ع) حائز اهمیّت است.
اول این که: آنچه در تاریخ زندگانى پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) براى ما مهم و آموزنده است، شناخت خود زندگانى و رفتار آنها نیست، بلکه شناخت نوع زندگى و سبک رفتار اجتماعى آن بزرگواران و چگونگى موضعگیرى اجتماعى و سیاسى و شیوههاى فعالیتهاى فرهنگى آنان است. اگر مىبینیم که از قرون نخستین ظهور اسلام، دانشمندان و مورخان اسلام، تاریخ زندگانى پیامبر اسلام را به عنوان «سیره النبى» نوشتهاند، نکتهاش همین است زیرا آنچه از زندگانى و دعوت و تبلیغ آن حضرت براى ما الگو و آموزنده است اصل حرکت و حیات آن حضرت نیست بلکه نوع حرکت و طرز فعالیت و سبک دعوت و کیفیت تبلیغ و شیوه برخورد آن حضرت با دشمنان اسلام مىباشد.
واژه «سیره» در زبان عربى، در اصل، از ماده «سیر» (= حرکت و راه رفتن) بوده و به معناى سبک و شیوه راه رفتن است. درست مانند: «جلوس» و «جِلسه» که اولى به معناى نشستن و دومى به مفهوم نوع جلوس و سبک نشستن است.
دوم اینکه: نوع زندگى و چگونگى موضعگیریهاى سیاسى - اجتماعى امامان معصوم، زمانى براى ما بهتر روشن مىگردد که از شرائط خاص اجتماعى و سیاسى و فرهنگى زمان آن بزرگواران آگاه باشیم. چه، مىدانیم که ائمه اطهار (ع) خط مشى اجتماعى، مواضع سیاسى و شیوه مبارزاتى خویش را بر اساس سنجش دقیق اوضاع و احوال و شرائط زمانى، ارزیابى امکانات و مقتضیات و محذورات، و متناسب با برخوردها و جبهه گیریهاى گوناگون مخالفان اسلام، تنظیم مىکردند. بنابراین مادام که با شرائط و اوضاع ویژه آن روزگار آشنا نباشیم، سیره ائمه(ع) براى ما مفهوم دقیق و واقعى خود را پیدا نمىکند. حتى چه بسا در مرور بر تاریخ زندگانى امامان، میان مواضع گوناگون آنان، نوعى تضاد و تعارض احساس مىکنیم زیرا مىبینیم برخى از آنان با دشمن صلح، و برخى دیگر تا آخرین نفس جنگ کردند، برخى دانشگاه بزرگى تاسیس کرده و برخى در شعاع محدودى گامهاى فرهنگى برداشتند، برخى پیشنهاد خلافت را رد کردند و برخى پیشنهاد ولیعهدى را پذیرفتند... اما وقتى از شرائط حاکم بر زمان هر یک از امامان آگاه مىشویم، موضعگیریهاى مختلف آنان معنا پیدا مىکند و متوجه مىشویم که در واقع امر، هیچ گونه تضاد و تعارضى میان اصول و مبانى حرکت ایشان نبوده و همه یک هدف را تعقیب مىکردهاند، منتها حرکت هر یک از آنان براى رسیدن به مقصود، به تناسب زمان و اقتضاى شرائط، فرق مىکرده است.
پیشوایان ما، خود بر اصل زمان آگاهى - به عنوان یک وظیفه مهم حیاتى - کرارا تاکید کردهاند. پیامبر اسلام(ص) مىفرماید: «رحم الله من حفظ لسانه و عرف زمانه و استقامت طریقته»(1)؛ (خداوند رحمت کند کسى را که زبان خود را حفظ کند و زمان خود را بشناسد و از روش مستقیم برخوردار باشد).
امام صادق (ع) ضمن سخنان بلندى فرمود: «...و العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»(2)؛ (کسى که از زمان خود، آگاه است از طرف شبهات و اشکالات مورد حمله واقع نمى شود).(3)
اول این که: آنچه در تاریخ زندگانى پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) براى ما مهم و آموزنده است، شناخت خود زندگانى و رفتار آنها نیست، بلکه شناخت نوع زندگى و سبک رفتار اجتماعى آن بزرگواران و چگونگى موضعگیرى اجتماعى و سیاسى و شیوههاى فعالیتهاى فرهنگى آنان است. اگر مىبینیم که از قرون نخستین ظهور اسلام، دانشمندان و مورخان اسلام، تاریخ زندگانى پیامبر اسلام را به عنوان «سیره النبى» نوشتهاند، نکتهاش همین است زیرا آنچه از زندگانى و دعوت و تبلیغ آن حضرت براى ما الگو و آموزنده است اصل حرکت و حیات آن حضرت نیست بلکه نوع حرکت و طرز فعالیت و سبک دعوت و کیفیت تبلیغ و شیوه برخورد آن حضرت با دشمنان اسلام مىباشد.
واژه «سیره» در زبان عربى، در اصل، از ماده «سیر» (= حرکت و راه رفتن) بوده و به معناى سبک و شیوه راه رفتن است. درست مانند: «جلوس» و «جِلسه» که اولى به معناى نشستن و دومى به مفهوم نوع جلوس و سبک نشستن است.
دوم اینکه: نوع زندگى و چگونگى موضعگیریهاى سیاسى - اجتماعى امامان معصوم، زمانى براى ما بهتر روشن مىگردد که از شرائط خاص اجتماعى و سیاسى و فرهنگى زمان آن بزرگواران آگاه باشیم. چه، مىدانیم که ائمه اطهار (ع) خط مشى اجتماعى، مواضع سیاسى و شیوه مبارزاتى خویش را بر اساس سنجش دقیق اوضاع و احوال و شرائط زمانى، ارزیابى امکانات و مقتضیات و محذورات، و متناسب با برخوردها و جبهه گیریهاى گوناگون مخالفان اسلام، تنظیم مىکردند. بنابراین مادام که با شرائط و اوضاع ویژه آن روزگار آشنا نباشیم، سیره ائمه(ع) براى ما مفهوم دقیق و واقعى خود را پیدا نمىکند. حتى چه بسا در مرور بر تاریخ زندگانى امامان، میان مواضع گوناگون آنان، نوعى تضاد و تعارض احساس مىکنیم زیرا مىبینیم برخى از آنان با دشمن صلح، و برخى دیگر تا آخرین نفس جنگ کردند، برخى دانشگاه بزرگى تاسیس کرده و برخى در شعاع محدودى گامهاى فرهنگى برداشتند، برخى پیشنهاد خلافت را رد کردند و برخى پیشنهاد ولیعهدى را پذیرفتند... اما وقتى از شرائط حاکم بر زمان هر یک از امامان آگاه مىشویم، موضعگیریهاى مختلف آنان معنا پیدا مىکند و متوجه مىشویم که در واقع امر، هیچ گونه تضاد و تعارضى میان اصول و مبانى حرکت ایشان نبوده و همه یک هدف را تعقیب مىکردهاند، منتها حرکت هر یک از آنان براى رسیدن به مقصود، به تناسب زمان و اقتضاى شرائط، فرق مىکرده است.
پیشوایان ما، خود بر اصل زمان آگاهى - به عنوان یک وظیفه مهم حیاتى - کرارا تاکید کردهاند. پیامبر اسلام(ص) مىفرماید: «رحم الله من حفظ لسانه و عرف زمانه و استقامت طریقته»(1)؛ (خداوند رحمت کند کسى را که زبان خود را حفظ کند و زمان خود را بشناسد و از روش مستقیم برخوردار باشد).
امام صادق (ع) ضمن سخنان بلندى فرمود: «...و العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»(2)؛ (کسى که از زمان خود، آگاه است از طرف شبهات و اشکالات مورد حمله واقع نمى شود).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.