رضایت خدا از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان!

خداوند از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان راضی می باشد، چرا شیعه بعضی از آنها را عادل نمی داند؟ آیا شیعه بیشتر از خدا درباره صحابه علم دارد؟!

اولا: این رضایت کلی است و نسبت به نتیجه ایستادگی و حرکت جمعی مسلمانان در یک واقعه تاریخی ابراز شده نه اینکه فرد به فرد به صورت مشخص مشمول این رضایت شوند.
ثانیا: این رضایت مقطعی بوده و برخی از صحابه به حکم احادیث «ارْتَدُّوا عَلَى‏ أَدْبَارِهِمْ» که در منابع خود اهل سنت و در صحیحین نیز وارد شده، از شمول رضایت خارج شدند.
ثالثا: اعتقاد به عدالت همه صحابه گاهی منجر به تناقض می شود؛ مثل جایی که دو گروه از آنها در دو جبهه حق و باطل در برابر هم می ایستند.
رابعا: اعتقاد به عدالت همه صحابه و قداست آنها در زمان پیامبر(ص) سابقه ای ندارد و خلاف گزارشات قرآن از وضعیت آنها در آن دوره است.

مقام و فضائل امام حسن مجتبی(ع)

تاريخ در مورد مقام و فضائل امام حسن مجتبی(ع) چه گزارشاتی ارائه داده است؟

پيامبر(ص) علاقه وافری نسبت به امام حسن(ع) داشت؛ نحوه ابراز محبت در موقع پایین آمدن از منبر و بوسیدن او و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهت‌دار بودن این اظهار علاقه است. ایشان در وقت اظهار محبتش به امام حسن(ع) حاضران را شاهد مي‌گرفت تا این ابراز علاقه را به غائبین برسانند. امام حسن(ع) در بیعت رضوان حضور داشته و پیامبر(ص) با او بیعت کرده است. حضور او در مباهله به عنوان يكي از اصحاب کساء، نشانه اعتبار او نزد پيامبر(ص) و توفیق ایشان در بر انگیختن مردم کوفه در برابر ناکثین نشانه اعتبار او نزد كوفيان است.

نخستین مسلمان در کلام حسن بن على(ع)

امام حسن(علیه السلام) چه کسى را به عنوان اولین مسلمان معرفى مى کنند؟

امام حسن(ع) در مجلس معاویه و ذیل برشماری فضائل پدرش امام علی(ع)، او را به عنوان اولین کسی که اسلام آورد معرفی می کند.

فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ جمل

فرماندهان سپاه امام علی(علیه السلام) در جنگ جمل چه کسانی بودند؟

ذهبى می نویسد: در روز جنگ جمل، هشتصد نفر از انصار و چهارصد نفر از اصحاب بیعت رضوان، با على(ع) همراه بودند. و فرماندهان سپاه امام علی(ع) بزرگانی از اصحاب پیامبر(ص) مانند: ابو ایّوب انصارى، ابو هیثم بن تیّهان، خزیمة بن ثابت، عبد الله بن بدیل، عبد الله بن عبّاس، عثمان بن حنیف، عدىّ بن حاتم، عمّار بن یاسر، عمرو بن حمق، عمر بن ابى سلمه و هاشم بن عتبه و اویس قرنى، جاریة بن قدامه، حجر بن عدى، زید بن صوحان، سلیمان بن صوحان، صعصعة بن صوحان، مالک اشتر، شریح بن هانى و محمّد بن ابى بکر بودند.

برخورد شدید عثمان با عبدالله بن مسعود

عثمان با عبدالله بن مسعود، صحابى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله) چگونه برخورد کرد؟

ولید به عثمان نوشت: عبدالله بن مسعود بر تو عیب مى گیرد و از تو بدگویى مى کند. عثمان نیز به ولید نوشت او را به مدینه روانه کند. ابن مسعود به مدینه آمد، در حالى که عثمان بر منبر پیامبر خدا(ص) خطبه مى خواند. چون ابن مسعود را دید، به او فحاشی کرد و سپس فرمان داد او را با زور و درشتى از مسجد بیرون کردند و غلام عثمان، او را بر دوش خود بلند کرد و در حالى که پا در هوا بود، او را بر زمین زد، چنان که دنده اش شکست. او نیز وصیّت کرد که عثمان بر او نماز نگزارَد.

ماجراي جاسوسي «حاطب» و «ساره»

ماجراي جاسوسي «حاطب» و «ساره» چيست؟

پيامبر(ص) آماده فتح مكّه مى شد و مقدّمات آن را فراهم مى ساخت و اصرار داشت تا اخبار اين آمادگي به مكّه نرسد؛ اما در اين ميان يكى از مسلمانان به نام «حاطب» زني به نام «ساره» را اجير كرد تا در مقابل مقداري پول، خبر حمله مسلمین به مكه را به مشركان برساند. پيامبر(ص) پس از اطلاع از اين جاسوسي، عده‌اي از ياران خود را به دنبال آن زن فرستاد و با زيركي حضرت علي(ع) توانست به نامه دسترسي پيدا كند. وقتي پيامبر(ص) قضيه را به حاطب گفت، او در جواب عذر آورد و ایشان هم به خاطر مصالحي عذر او را پذيرفت.

صلح حدیبیه

ماجراى صلح حدیبیه چه بود؟

صلح حدیبیه، صلحی بود که در سال ششم هجرت، میان پیامبر(ص) و مسلمانان که تعدادشان بالغ بر هزار و چهارصد تن بود با قریش مکه امضا شد و به جنگ های مدام مسلمانان و مشرکان موقتا پایان داد. به موجب آن قرار شد مسلمانان  به مدینه بازگردند و اجازه خواهند داشت سال آینده مراسم حج خود را  برگزار کنند مشروط به این که تنها سه روز در مکه بمانند و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند و... .

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279