تفکر 38 مطلب

حکم تقلید فرزندان از والدین در انتخاب دین؟

آیا تقلید فرزندان از والدین خود در انتخاب دین صحیح است؟

دینداری امری درونی است و از آنجایی که هیچ کس نمی تواند در امور قلبی اشخاص تصرف کند، مجبور کردن اشخاص به انتخاب و معتقد شدن به هر باوری، امکان ناپذیر است. به همین خاطر مراجع تقلید در ابتدای هر رساله توضیح المسائل می گویند هر کسی باید با تحقیق و عقل و فطرت خود انتخاب کند. البته چون انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست. بنابراين ممکن است انسان تا سنينی كه هنوز به استقلال عقلی ورشد فكری نرسيده، در یقین خود به مسائل دينی از راهنمایی ها و آگاهی های دینی که والدين یا مربیانش به او می دهند، متأثر باشد و مراجع عظام نیز این نوع یقین را که از گفته دیگران به دست می آید در مسلمان بودن کافی می دانند.

خدا باوری، زائیده «جهل» و «ترس»!

آیا اعتقاد به خدا، زائیده «جهل» و «ترس» بشر است؟!

خدا باورینمی تواند زائیده جهل باشد چرا که:
1. فلاسفه الهى از قديم الايام براى اثبات خداوند به «عقل» و «علم» تمسّک نموده و به برهان هایی مثل «برهان نظم» تكيه مى كردند؛ بنابراين خداپرستان خدا را در لابه لاى بى نظمى‏ ها، استثنائات و حوادث مبهم و تاريک و جهل جستجو نمى كردند.
2. اعتقاد به وجود خدا به این معنا نیست که یک مبدأ به طور مستقيم پديده‏ ها را به وجود آورده باشد تا كشف هر علّت طبيعى با نفى دخالت خداوند مساوی باشد؛ يک فيلسوف الهى جهان را مجموعه اى از اسباب و علل حساب شده و خدا را «مسبّب الاسباب» مى داند.
3. بسیاری از انديشمندان بزرگ كه بيش از ديگران از علل پديده ها آگاه بوده و هستند، اعتقاد يقينى به وجود خداى حكيم داشته و دارند. پس چنان نيست كه «اعتقاد به خدا» ناشى از جهل باشد.

خدا باوری نمی تواند زائیده ترس باشد چرا که:
1. بر حقّانیّت وجود خدا ادله گوناگونی اقامه شده و گرایش بعضی از انسانها به دین با انگیزه ترس زيانى به اعتبار این ادله وارد نمی کند.
2. بسيارى از جامعه شناسان براى شناخت ريشه هاى مذهب، كار خود را از مطالعه مذاهب اقوام وحشى و نيمه وحشى شروع كرده اند؛ بدیهی است که چنین تحقیقی تا چه میزان انسان را به حقیقت می رساند؟!
3. اگر منشاء دین و اعتقاد به خدا ترس باشد، انسان های «ترسو» از همه دیندار تر و با ایمان تر خواهند بود؛ در حالی که اهل ایمان افرادی شجاع و بدور از خوف و ترس هستند.

مهمترین وظیفه حكومت اسلامی؟

آيا می توان «تعليم و تربيت» و «ترويج فرهنگ اسلامي» را از اهم وظايف حكومت اسلامی دانست؟

با توجه به اينكه انسان موجودي فرهنگي است و هر گونه اصلاح در وضع جامعه بدون نفوذ در فكر و روح او امكان پذير نيست؛ لذا در جوامع امروزى براى رسيدن به اهداف سياسي، اقتصادي و ... سعى مى شود در فرهنگ ملّت ها نفوذ كنند. در برنامه حكومت اسلامى كه از متن قرآن و سنّت استنباط مى شود، روى مسائل فرهنگى، تعليم و تربيت، تبشير و انذار تكيه شده و برنامه هاى گوناگونى در اشكال مختلف براى اين معنى در نظر گرفته اند.

معنای واژه «بَصَر»

منظور از واژه «بَصَر» چیست؟

«بَصَر» هم به معنى عضو بينائى «چشم» و هم به معنى «قوّه بينائى» به كار مى‌ رود. اين واژه، در معنى نيروى عقل و درك نيز استعمال مى شود، و به آن «بصر» و «بصيرت» مى گويند. جمع «بصر»، «ابصار» و جمع «بصيرت»، «بصائر» است ولى هرگز واژه «بصيرت» به چشم گفته نمى شود بلكه به آن «بصر» مى گويند و عجيب اينكه گاهى واژه «بصير» به افراد نابينا، اطلاق مى شود، ولى ظاهرآ اين استعمال نه به خاطر علاقه تضاد است بلكه به خاطر آن است كه افراد نابينا غالبآ از نيروى ادراك قوى‌ ترى بهره‌ مندند و فقدان حسّ بينائى خود را با قوّت تفكر و بصيرت، جبران مى كنند.

علّت عدم درک «ذات پروردگار»

چرا «ذات پروردگار» را نمی توان درک کرد؟

ذات باری تعالی منزّه از حدود و ابعاد و جسمانیت است؛ ذات خدا از هر نظر بى نهايت است و ما از هر نظر محدود و متناهى هستيم و به همين دليل احاطه ما به او غير ممكن است؛ وقتی احاطه بر چنین موجودی ممکن نیست درکی به دست نخواهد آمد. ما به حقيقت ذات خدا هرگز پى نخواهيم برد، و انتظار آن را هم نبايد داشته باشيم؛ زيرا چنين انتظارى به اين مى ماند كه اقيانوس بيكرانى را در ظرف كوچكى جاى دهيم، يا جنین در رحم را، آگاه از تمام جهان بيرون بدانیم! آيا چنين چيزى ممكن است؟! بنابراین ادراک کنه ذات خدا نه ممکن است و نه تکلیف.

ضرورت «خداشناسی»؟

چرا باید خدا را بشناسیم؛ مگر شناخت خدا چه اثری بر زندگی انسان دارد؟ چرا بايد در اين باره تحقيق كنيم؛ اهميت شناخت خدا در چيست؟ چه ضرورتي ما را به تفكّر در مبدا هستي بخش عالم وا مي دارد؟

انگیزه ها و ضرروت هایی که ما را ودار می کنند تا خدا را بشناسیم عبارتند از: 1. عشق به آگاهی و آشنایی با جهان هستی؛ 2. حسّ شکرگزاری؛ 3. پیوند سود و زیان ما با این مسأله؛ 4. سرآمد بودن خداشناسی در بین معرفت ها.
آثار و ثمرات شناخت خدا نیز عبارتند از: 1. پیشرفت علوم؛ 2. تلاش و امید؛ 3. احساس مسئولیّت؛ 4. آرامش.

 

نخستین موضوع برای «تفکر» و «اندیشه»

اولین چیزی که انسان باید در مورد آن «تفکر» و «اندیشه» کند چه موضوعی است؟

مبداء و معاد نخستين موضوعی است كه انسان بايد درباره آن فكر كند. اينكه آغاز هستى از كجا شروع شده؟ مبدأ اين عالم چيست؟ و ما اين مسیر طولانی را چگونه پيموده ايم؟ در كاوشها و پژوهش هاى علمى نیز اعتقاد به يك مبدأ علم و قدرت كه طرح اصلى آفرينش را با نظام خاصى ريخته، به ما روشن بينى مي دهد و به دقت و تفكر هر چه بيشتر در همه پديده ها و نظامات هستى بر می انگیزد و اين خود سرچشمه بسيارى از اكتشافات علمى خواهد بود.

«مغز» اطاق کنترل انسان

«مغز» انسان چه جایگاهی در تفکر و اندیشه انسان دارد؟

مغز انسان در واقع اطاق كنترلی برای كارگاه عظيم بدن است؛ همان اطاق اسرارآميز با همان دكمه ها و چراغ هایی که با تحريك يك يا چند سلول بخشى از بدن را به كار انداخته و يا از كار مى اندازد؛ قلب، معده، دستگاه تنفس، چشم و زبان و گوش به فرمان اين اطاق كنترل عجيب هستند. آیا می توان باور کرد که در ساختمان اين اطاق كنترل استثنائى هيچگونه محاسبه و برنامه قبلى در كار نبوده و پديده هاى كاملا تصادفى دست به دست هم داده و چنين اعجوبه اى را بوجود آورده اند؟

معمای «حافظه»

چگونه از تفکر و اندیشه در «حافظه» انسان می توان پی به وجود مبداء عالم هستی برد؟

شيارهاى نامنظم كه توده خاكسترى رنگ مغز را در برگرفته، و پرده بسيار ظريفى كه اين توده خاكسترى رنگ را پوشانيده به احتمال قوى محتوى بزرگترين بايگاني هاى جهان است. طبق آخرين تحقيقات دانشمندان، مركز حافظه در اين پرده ظريف نهفته شده و به طرز اعجاز آميزى تمام معلومات، خاطرات، مشاهدات پيشين و دانستنيهاى ما از هر قسم، روى اين پرده ظريف ترسيم شده است. حال فكر كنيد از ميان ميليونها رویدادی كه در اين بايگانى عجيب گرد آورى شده، بيرون كشيدن يك خاطره آن هم در يك هزارم ثانيه چه كار خارق العاده اى است؟

راه جمع روايات «تدبر» با روايات «زياد خواندن» قرآن

چگونه مى توان بين رواياتى كه مى گويند بسيار قرآن بخوانيد و رواياتى كه مى گويند تدبّر و تفكّر كنيد، جمع كرد؟

اين دو دسته از روايات تضادى با هم ندارد؛ زيرا پيامبر و ائمه(ع) برحسب حال كسى كه قرآن مى خواند به او تأكيد مى كنند بسيار قرآن بخواند ولى وقتى مى بينند به حدّى مى رسد، كه زياد و سريع خواندن به تفكر در آيات ضرر مى زند و هدف اصلى كه فهم و درك است ضايع مى شود، نهى مى كنند و مى گويند: كمتر از يك ماه يا يك هفته برحسب حال سؤال كننده بيش از يك ختم قرآن نكند. توجيهات ديگرى هم در جمع این دو دسته روایات وجود دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

يَا ابنَ شَبيبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِياً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ عليه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما يُذْبَحُ الْکَبْشُ.

بحارالانوار، ج 44، ص 286