هوازن 3 مطلب

آثار و مفاسد «تکبّر» و «تعصّب»؟!

«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدي در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟

«تكبّر» به معناى خود برتربينى و «تعصّب» به معناى وابستگى غيرمنطقى و دفاع بى قيد و شرط از شخص يا چيزى است که منشاء آن بيشتر جهل، كوتاه فكرى و خود بزرگ بينى است. اين رذيله اخلاقى، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب نژادى و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه مفاسد بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. در حديث نبوي آمده كه «هر كس در قلبش به اندازه يك دانه خردل تعصّب ناروا باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند».

تقسیم سرهای شهدا

پس از شهادت امام حسین(عليه السلام) و یارانش با سرهای آنها چه کردند؟

سرهاى پاك شهدای کربلا كه مجموع آنها با سر امام(ع) به 72 سر نورانى مى رسيد اينگونه بين قبائل تقسيم شد: 1- قبيله كنده به سركردگى قيس بن اشعث، سيزده سر!. 2- قبيله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر!. 3- قبيله تميم، هفده سر!. 4-  قبيله بنى اسد، نه سر!. 5- قبيله مذحج، هفت سر!. 6-  ساير قبايل، سيزده سر!

ماجرای جنگ حنین

ماجراى غزوه حنین چه بود؟

یکی از جنگ های پیامبر اکرم(ص) در سرزمینى به نام «حنین» به وقوع پیوست. قبیله هوازن به گمان اینکه ممکن است مورد حمله مسلمانان قرار گیرند حمله پیش دستانه ای طراحی کردند. در تاریکی حمله غافلگیرانه ای انجام دادند که باعث شد آثار شکست در لشکر اسلام پدیدار شود. در این هنگام خداوند نیز موقتا حمایت خود را از مسلمانان برداشته بود چون به کثرت جمعیتشان مغرور شده بودند. رسول اکرم(ص) به عمویشان عباس دستور دادند جلو فرار لشکر را بگیرد. آنها نیز بازگشتند و به یاری خداوند توانستند بر دشمن پیروز شوند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278