حضرت عیسی 52 مطلب

حکمت علم غیب پیامبران؟

چه ضرورتی دارد که پیامبران الهی صاحب علم غیب باشند؟ آیا دلیل عقلی وجود دارد که علم غیب را برای ایشان اثبات کند؟

اولا: پیامبران مبعوث شده اند تا نوع بشر را به آنچه خود به آن دسرسی ندارند آگاه کند. حال اگر قرار بود پیامبران آنچه را به بشر عرضه می کنند فقط از سنخ آگاهی هایی محدودی باشد که دیگران نیز با تجربه یا تعقّل می توانستند به دست بیاورند، چه نیازی به مبعوث شدن انبیا وجود داشت؟! می توان گفت اصلی ترین علم غیبی که انبیاء ارائه می دهند همان بسته معارفی است که در قالب وحی ارائه می دهند.
ثانیا: دايره مأموريت پیامبران الهی بسيار گسترده بوده است. چه از نظر زمان و چه از نظر مكان. با توجه به این نکته و با توجه به مواجهه آن مردان بزرگ خدا با طیف های مختلفی از مردم و لزوم پاسخ گویی به آنها و هدایت شان که مستلزم آگاهی از علوم و اطلاعات بسیار گسترده ای بوده، به نظر می آید الهام دانش غیبی از سوی خداوند متعال به آنها امری ضروری بوده است.
ثالثا: در بحث های مربوط به لزوم عصمت انبیاء نیز ثابت شده است که دوری مطلق آن بزرگان از معصیت، معلول اطلاع کامل آنان از حقیقت گناه است. آگاهی پیامبران از مفاسد معاصی و گناهان از جنس دانش های مرسوم عقلی و تجربی بشری نیست و راهی غیر از غیب برای دسترسی به آن وجود ندارد.

سجده امام زمان(عج) هنگام تولد!

آیا سجده امام زمان(عج) بلافاصله پس از ولادت حقیقت دارد؟ آیا این امر معقول است؟!

در منابع حدیثی و در نقل حوادث مربوط به میلاد امام زمان(عج) گفته شده که ایشان هنگام تولد سجده کردند و اذکاری را زمزمه نمودند. جریان یافتن اراده الهی به وقوع چنین اتفاقات معجزه آسایی نه تنها امری نامعقول نیست بلکه درباره شخصیت های مقدس دیگری همچون حضرت عیسی(ع) سابقه داشته است و قرآن کریم تصریح می کند که آن حضرت در گهواره سخن گفته اند. واقع شدن این امور، مسأله ای است که صرفا در قاعده اسباب و شرایط معمولی و نیروی انسانی عادی، ممکن است محال به نظر برسد در حالی که چون مستلزم هیچ محال عقلی ای نیست مانعی ندارد که با نیروی الهی حاصل گردد.

چند اشتباه نحوی در قرآن!

بهانه جویان مستشرق به زعم خویش چه ایراداتی را به عنوان اشتباهات نحوی بر قرآن وارد کرده اند؟!

این اشکالات ناشی از بیگانگی این افراد نسبت به قرآن کریم و اصول و مبانی ادبیات عرب می‌باشد؛ و چه ناپسند است كسانى كه از قواعد زبان عربى آگاهى ندارند، بر كهن‌ترين و محكم‌ترين سند موجود اين زبانِ استوار اشكال كنند! آری قرآن صحيح ترين اسناد در دسترس ادب عربى است كه اصالت و ماندگارى اين زبان، وامدار آن مى باشد. كتابى كه معيار سبك بيانى عرب در همه عصرها و نسلها بوده و هست و اين حقيقتى است كه سرسپردگى آنان به اين كتاب آسمانى نشانگر آن است....

تناقض در منطق آیات قرآن و پدیده تولد عیسی(ع)!

قرآن هنگامی که می خواهد امکان فرزند دارشدن را از ساحت وجود خدا نفی کند، در آیه 101 سوره انعام می گوید: «چگونه ممكن است [خدا] فرزندى داشته باشد، حال آنكه همسرى نداشته است»؟! همچنین از زبان حضرت مریم در آیه 20 سوره مریم می گوید: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته»؟! اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن خدا و حضرت مریم(س) این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟!

اولا: سخن خداوند در آیه 20 سوره انعام سخنی جدلی و در پاسخ عقیده باطل مشرکین بوده و منطبق با منطق آنها بوده، نه اینکه سبب فرزند نداشتن خداوند منحصر در همسر نداشتن او باشد! چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نيست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.
ثانیا: کلام حضرت مریم(س) کلامی ناظر به شیوه های طبیعی تولد فرزندان انسان است و منافاتی با اراده الهی ندارد. حضرت مریم(س) در اين حال تنها به اسباب عادى مى انديشيد، در حالی که نظام عالم طبيعت مخلوق خدا و محكوم فرمان او است و هر گاه بخواهد مى تواند اين نظام را دگرگون سازد و به وسيله اسباب و عوامل غير عادى‏ موجوداتى را بيافريند.
ثالثا: هدف از تولد حضرت عیسی(ع) از مادری بدون همسر اين بوده كه خداوند بشرى به وجود آورد كه مظهر قدرت او باشد و از اين طريق حجّت را بر ملّت لجوج بنى اسرائيل كه زير بار دعوت دیگر پيامبران پس از حضرت موسى(ع) نمى رفتند، تمام كند و از آنجا که حکمت خاصی دارد، نمی توان داستان آن را به عنوان نقض دیگر آیات قرآن در چگونگی تولد فرزندان انسان در نظر گرفت.

طول عمر شايسته پيامبر(ص) يا امام(ع)؟!

شيعه می گوید خداوند عمر امام زمان را طولانى كرده چون همه مردم به او (حجت الهی) نياز دارند؛ پس چرا خداوند عمر پيامبر(ص) را طولانى نكرد، مردم به ایشان نیاز نداشتند؟!

اولا: برخی پیامبران نیز عمر طولانی داشته اند؛ چنانکه حضرت عیسی(ع) در آخر الزمان همراه با امام مهدی(عج) قیام خواهد کرد. در صحیح بخاری از معتبر ترین منابع اهل سنت آمده است: «چگونه هستيد هنگامی كه فرزند مريم در بين شما فرود آيد در حالی كه امام شما از خود شما باشد؟». حال ما می پرسیم، چرا با وجود پیامبر اسلام(ص) پیامبران دیگری عمر طولانی داشته اند، در حالی که پیامبر اسلام(ص) بالاترین مقام را در بین انسانها دارد؟!
ثانیا: علت طولانى بودن عمر امام مهدی(عج) اين است كه آن حضرت از طرف خداوند مأمور است حكومت واحد جهانى الهى را تشكيل دهد و تا زمينه ظهور او كه آمادگى جهانيان است فراهم نگردد، ظهور نمى‏ كند. البته پیامبر اکرم(ص) اگر در پرده غیبت به سر می بردند و خداوند نیز اراده می کرد، می توانست عمر طولانی داشته باشد، ولی پیامبری که در غیبت باشد دیگر نمی تواند رسالت خویش را انجام دهد.

راهبری قیام آخرالزمان توسط حضرت مهدی(عج) با وجود حضرت عیسی(ع)!

چرا با وجود حضرت عیسی(ع)، امام مهدی(عج) رهبری قیام آخرالزمان را بر عهده دارد؟!

اولا: اگر این ایراد مورد قبول باشد، باید این سوال قبل از ایراد شبهه گر مطرح باشد که چرا رسول خدا(ص) چون حضرت عیسی(ع) و به جای ایشان محفوظ و زنده نگاه داشته نشده که رهبر قیام آخرالزمان باشد؟! اگر طول عمر حضرت عیسی(ع) به واسطه ایمان دینی مورد قبول و از لحاظ علمی هم ممکن است، این طول عمر به طریق اولی برای رسول خدا(ص) شایسته و ممکن خواهد بود. اما اراده و مصلحت الهی چنین اقتضا کرده که حضرت رسول(ص) از دنیا برود و حضرت عیسی(ع) زنده بماند . بنابر همین اقتضای حکمت الهی امام و رهبر قیام آخرالزمان از اولاد رسول خدا(ص) است که روایات فریقین نیز آن را تایید می کند.
ثانیا: شأنیت والاتر مقام امامت در مقایسه با مقام هایی چون «نبوت» و «رسالت» که به نوعی اقامه تمامی وظایف و به ثمر رساننده ارزش ها و آرمان های آن دو مقام  است، اقتضای این را دارد که امام مهدی(عج) عهده دار چنین مأموریت خطیری یاشند. به خصوص که نور وجود ایشات امتداد نور وجودی پیامبر اکرم(ص) با تمام فضائل شان - اعم از خاتمیت، وسعت مخاطبین رسالت برای همیشه تاریخ، دایره گسترده تر علم و معارف، ابلاغ برترین کتاب آسمانی یعنی قرآن، عصمت مطلقی که با ترک اولی هم مخدوش نشده - بر تمامی انبیای دیگر است. در نتیجه قیام ایشان گویی قیام خود پیامبر(ص) است.

تفاوت معجزه، با سحر ساحران و عمل مرتاضان

در طول تاریخ، عده ای به بهانه سحر، پیامبران راستین را تکذیب می کرده اند؛ عده ای از مدعیان دروغین نیز با انجام اعمالی خارق العاده ادعای نبوت داشته اند. چگونه می توان سحر و جادو یا عمل مرتاضان را از معجزه پیامبران تشخیص داد؟

پیامبران علاوه بر معجزه، قرائن دیگری نیز مانند «محتوای دعوت شان» یا «خصوصیات فردی و اخلاقی والا» دارند که وقتی در کنار عمل خارق العاده قرار می گیرند نبوت پیامبران و معجزه بودن عمل آنها را تأیید می کند.

سحر و عمل مرتاضان چند تفاوت با معجزه دارند:
1- کار مرتاضان و ساحران نتیجه مستقیم آموزش و تمرین است.
2- در کارهای ساحر و مرتاض تحدی و هماورد طلبی دیگران به تکرار آن اعمال خارق العاده نیست.
3- کار آنها محدود به قلمرو خاص و اعمال معین و غیر متنوع است.
4- وضع و صفات ساحران و مرتاضان الهی نیست.

برخلاف پیامبران که کارشان بدون تمرین و همراه با تحدی و در همه زمینه ها می باشد و اهداف آنها الهی است.

عصر فَترَت و خالی بودن زمین از پیامبر!

در برخی از روایات بیان شده است که زمین هیچگاه خالی از حجت الهی نمی گردد، در حالی که آیه 19 سوره مائده بیانگر عصر فَترَت(عصری خالی از حجّت الهی) است! در این صورت، اگر زمين هيچگاه خالى از حجت نمي شود، بعد از حضرت عیسی و قبل از حضرت محمد(ص) چه کسی بر روی زمین حجت و پیامبر الهی بوده است؟

دوران فَترَت به معنای انقطاع آثار وحى و اخبار رسالت، با وجود کسانی که راه پیامبران قبلی را ادامه می دادند و حجت خدا بر روی زمین بودند، هیچ گاه محقق نشده و معنا ندارد. پس از عيسي(ع) علاوه بر 3 یا 4 پیامبر که در منابع آمده و پیامبرانی که ممکن است بوده اند و ما اطلاع نداریم، 12 تا 13 نفر حواريون و نيز پس از آنان كشيشاني كه شايستگي ابلاغ پيام مسيح را داشته اند، بوده اند و از اين جهت مردم بدون حجت نبوده اند.

وجود نقیب های دوازده گانه بنی اسرائیل بعداز موسی و نیز انبیای فراوانی که بعداز آنها تا صدها سال بودند، به این امر دلالت می کند که زمین هیچ گاه خالی از حجت نبوده است. ضمن اینکه حضور حجت الهی در زمین، نه لزوما با وجود رسل که با حضور اوصیای انبیا نیز محقق می شود. برای مثال می بینیم که وجود امامان معصوم بعد از پیامبر اسلام، خود دلیل روشنی بر وجود حجج الهی در زمین می باشد که در آیه انذار نیز به آن اشاره شده است.

تحریف تورات و انجیل از منظر قرآن کریم؟

آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟

آیاتی در قرآن وجود دارد که به تحریف قسمت هایی از تورات و انجیل که باب میل اهل کتاب نبوده اشاره دارد؛ از جمله: «يَسمعُون‏ كَلامَ الله ثم يُحرّفُونه» و «يَلوُونَ‏ ألسِنتَهُم‏ بِالكِتابِ‏ لِتحسبُوهُ من الكِتابِ وَ ما هُو من الكِتابِ» و «يُحرّفُونَ الكَلِمَ عَن مَواضعهِ‏». همچنین تفاوت اساسی قرآن با تورات و انجیل در نقل داستان انبیاء به تحریف شدگی این دو کتاب در این باره دلالت دارد. با وجود اینها در قرآن شواهدی است که قسمت هایی از این دو کتاب در زمان نزول قرآن تحریف نشده، مانند تعبیر «مُصدّق لِما مَعهُم‏» در آیاتی از سوره بقره و مائده.

نظر قرآن و انجیل درباره «مرگ» حضرت عيسی(ع)؟

آيا قرآن كريم درباره «مرگ» حضرت عيسی(ع) با انجیل هم نظر است؟

می دانیم که قرآن تصریح دارد براینکه امر حضرت مسيح(ع) بر دشمنانش مشتبه شد و تصور کردند که او را به دار كشيده اند؛ در حالی كه خداوند او را به آسمان بالا برده است. اما اناجیل بر کشته و به دارکشیده شدن ایشان صحّه گذاشته‌اند. اما در اينجا يك پرسش باقى است: آيا مسيح با جان و جسمش به آسمان رفت و زنده و شاداب بر سر سفره پروردگار است تا در آخرالزّمان به زمين بازگردد؛ چنان كه در بسيارى از روايات اسلامى هست؟ يا آن كه فقط روح او به آسمان رفته و پيكرش در زمين است؟ بدين معنى كه خداوند او را ميرانده و قبض روح فرموده است؟ ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام)

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة

کسى که به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال کند که شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست واگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

کامل الزيارات، ص 193