خاركن 1 مطلب

حكايت هايي از سعدي درباره «قناعت»

در فرهنگ و ادبیات فارسی مفهوم «قناعت» چگونه تبیین شده است؟

در مورد «قناعت» سعدی حکایت کرده که: «از حاتم طائی پرسیدند بلندهمت تر از خود دیده ای؛ گفت میهمانی بزرگی ترتیب دادم و به صحرا رفتم. از خاركنى پرسیدم چرا به مهمانى حاتم نرفتی؟ گفت: هر كه نان از عمل خویش خورد *منّت از حاتم طائى نبرد». در حکایت دیگر آمده: «شبی با بازرگانی با بار تجاری بزرگی همراه شدم که تا صبح حرص دنیا خورد و حرف های پریشان زد؛ بعد مرا گفت که سخنی بگویم؛ گفتم: آن شنيدستى كه در اقصاى غور* بار سالارى بيفتاد از ستور* گفت چشم تنگ دنيا دوست را * يا قناعت پر كند يا خاك گور».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام) :

وَدَّ مَنْ فِي الْقُبُورِ لَوْ أَنَّ لَهُ حَجَّةً وَاحِدَةً بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا

مردگان در گورهايشان آرزو مى کنند: کاش دنيا و آنچه در دنيا هست را داده و به جاى آن پاداش يک حج به آنها داده مى شد.

وسائل الشيعة: 11/110