بقاء 4 مطلب

جسمِ فانى انسان و حيات جاودانه؟!

در معاد جسمانی چگونه جسم فانىِ انسان، قابلیّت حيات جاودانه را پیدا می کند؟

آخرت، سراى جاويدان است و آيات خلود، دليل روشنى بر اين جاودانگى مى باشد؛ در حالى كه جسم مادى هر چه باشد كهنه و فرسوده مى شود و سرانجام مى پوسد و از بين مى رود. اگر معاد، جسمانى باشد اين تضاد به وجود مى آيد كه «فناء» در عالم «بقاء» راه يابد. جواب اين سؤال چندان پيچيده نيست؛ زيرا در اينكه طبيعت جسم فنا و فرسودگى و پوسيدگى است سخنى نيست؛ ولى اين در صورتى است كه از بيرون وجودش مرتباً امدادى به آن نرسد، اما اگر امدادهاى الهى از برون شامل حال جسم گردد مى تواند آن را براى هميشه تازه و نو كند.

انسان فانی و عشق به «بقاء»

اگر برای فناء آفریده شده ایم عشق به بقاء در ذات انسان چه مفهومی دارد؟

انسان از مرگ به معناى «نيستى» گريزان است و خواهان طول عمر و حتی حيات جاويدان و علاقه به حيات فرزند خود كه دنباله حيات ماست، نشانه اى از اين عشق غريزى است. اگر براى فنا آفريده شده ايم، وجود اين غريزه در ما بى معناست، چگونه خداوند حكيم چنين موضوع زائدي را در ما بيافريند؟ اصولا وجود يك غريزه در انسان، دليل بر داشتن راه پاسخگويى به آن در بيرون وجود ماست؛ و عشق به بقاء كه به طور فطرى در انسان هاست، نشانه روشنى بر زندگى جاويدان است.

بقاء موجودات و نیاز به خدا

آیا جهان در بقای خود نیازمند به خداست؟ بعضی از خوانندگان عزیز می گویند امروز ایرادی در میان مادیها مطرح است که ما پاسخ کامل آن را نمی دانیم لطفا در این باره توضیح کافی دهید و آن این که: ممکن است ما قبول کنیم که نظام آفرینش این جهان در پیدایش خود نیازمند به مبدئی که دارای علم و قدرت است بوده، ولی بقا و ادامه وجود این نظام نیازی به آن مبدأ ندارد، زیرا هنگامی که سازنده این جهان آن را با نظام خاص علت و معلول بطور حساب شده ای آفرید این وضع به خودی خود ادامه می یابد، هرچند سازنده اصلی آن وجود نداشته باشد؛ همانطور که ممکن است یک ساعت، سالها کار کند و سازنده اصلی آن وجود نداشته باشد، یا یک موشک فضا پیما سالها در فضا به پیشروی خود ادامه دهد و اخباری به ما مخابره کند در حالی که سازندگان آن از میان رفته باشند.

طبق آخرین تحقیقات فلاسفه، زمان بُعد چهارم اشیاست و وجود هر چیز در هر زمان، غیر از وجودش در زمان دیگر است؛ لذا همان طور که یک موجود اجزایى دارد و هر جزء آن بدون علّت موجود نمى شود، از نظر زمان نیز امتداد و عمرى دارد که هر لحظه آن نیازمند به علّت است. همانطور که روشنایی لامپ لحظه به لحظه وابسته به برقراری برق می باشد. هستی موجودات نیز همیشه نیازمند به یک مبدأ ازلى در حدوث و بقا می باشد.

معنای «نور» بودن خداوند

منظور از اینکه خداوند «نور» است، چیست؟

نور که دارای ویژگی هایی مثل زیبایی، سرعت بالا، ظاهرکننده اجسام، پرورش دهنده گیاهان بلکه رمز بقاى همه موجودات زنده، نمایشگر رنگها، سرچشمه انرژی، نابودکننده میکروبها و... می باشد، بهترین تشبیه و تمثیل برای خدا است و اگر نور به معنی چیزى که ذاتش آشکار و ظاهر کننده غیر است، باشد جنبه تشبیه هم نخواهد داشت. و هر موجودی که با نور الهی ارتباط پیدا کند به همان نسبت کسب روشنایی می کند؛ لذا قرآن، آیین اسلام، پیامبران، ایمان، علم و ....همگی نور نامیده شده اند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

النَّظَرُ إِلَى الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ عِبَادَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الاِْمَامِ عِبَادَةٌ.

نگاه به کعبه عبادت است، نگاه به پدر و مادر عبادت است، و نگاه به ]چهره[ امام عبادت است.

کافى: 4/240/50