حکومت بنی امیّه از منظر «طه حسین»

«طه حسین» نویسنده بزرگ اهل سنّت، دوران حکومت بنی امیّه را چگونه به تصوير كشيده است؟

«طه حسین» در توصيف دوران حکومت بنی امیّه می نویسد: «معاويه خلافت را تبديل به سلطنت كرد و آن را در فرزندان خود موروثى نمود؛ آنچه قرآن تحريم كرده، مباح شمرد و بر ضدّ كتاب و سنّت قيام نمود. خلفاي بني اميّه، احترام خاندان پيامبر(ص) را هتک نموده و امام حسين(ع) و فرزندان و برادرانش را به قتل رساندند و دختران پيامبر(ص) را به اسارت گرفتند، احترام مكّه و مدینه را هتك كرده! سه روز جان و مال و نواميس مردم مدينه را غارت کردند و حلال شمردند؛ اموال مسلمين بازيچه دست آنها بود و هر طور مى خواستند آن را صرف مى كردند و ...».

ایمان به خدای نادیده!

چگونه به خدای نادیده ایمان بیاورم؛ در حالی چنین خدایی قابل شناخت نیست؟! از طرفی فردی مثل علی بن ابی طالب می گوید: «من‌ آنچنان‌ نیستم كه‌ عبادت‌ كنم‌ كسي‌ را كه‌ نديده‌ ام»! اگر خداوند دیده نمی شود، پس منظور از این سخن چیست؟!

اولا: دایره هستی منحصر به «محسوسات» نیست و در جهان هستی امور بسیار زیادی وجود دارند که از قلمرو دید و حس ما بیرون اند ولی کسی منکر وجود آنها نیست.
ثانیا: منظور امام علی(ع) نمی تواند «رؤیت جسمانی» خدا باشد؛ زیرا خود تصریح می کند که: «او را چشم ها با مشاهده ديدگان‌ نمي بينند وليكن‌ دل ها به‌ حقائق‌ ايمان‌ مي‌ بينند».
طبق «منطق معنوی» خداباوران، انسان با بندگی و تقوا می تواند به مرحله ای برسد که هیچ شکی نسبت به حقایق نداشته باشد، به گونه ای که گویا حقایق را با چشم می بیند.
ثالثا: ابزار شناخت خداوند، «براهین عقلی و فلسفی» و نظر به آیات و نشانه های او در جهان و اندیشه در نظم موجود در آفرینش است؛ هر كس مى‏ تواند با نظر به «آثار خداوند» در جهان به طور اجمال از وجود ذات و صفات پروردگار آگاه شود.

علی بن ابی طالب(ع)، حریص به حکومت!!!

آیا علی بن ابی طالب(ع) حریص به حکومت بود؟

عمر که طبق گفته ابن خلدون بخاطر ولع به حکومت با انصار منازعه کرد، گفته: حرص علی(ع) بر خلافت، تنها مانع من از برگزیدن او به خلافت شد. درحالیکه علی(ع) هیچ حرص و ولعی به قدرت نداشت. خود علی(ع) فرمود: «آنان ترسیدند اگر من بر آنان ولایت یابم، در خلافت نصیبى براى آنان نباشد... لذا مرا از آن بیرون راندند... آنگاه یکى از آنان گفت: فرزند ابو طالب بر کار خلافت حریص است. گفتم: شما حریص ‏ترید. من در این کار حق خود را که خدا و رسولش قرار داده مى‏ خواهم و شما بین من و حقم فاصله انداخته ‏اید‏».

شهادت سوم در اذان و اختلاف نظر علمای شیعه درباره آن؟!

آیا درست است که بعضی از علمای شیعه معتقد هستند شهادت به ولایت علی بن ابی طالب جزئی از اذان نیست؟ با این وجود می گویند: می توان آن را در ضمن اذان گفت، البته با صدایی آرامتر یا به نحوی که جدا بودن آن از اذان مشخص باشد؛ اگر برای این شهادت حجت شرعی وجود ندارد چه اصراری برای گفتن آن در اذان دارید؟!

فقهای شیعه این شهادت را «جزئی» از اذان نمی دانند؛ اما ذکر آن را در اذان «مستحبّ» می دانند. زیرا روایاتی وجود دارد که می گوید، هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابیطالب(ع) نیز بدهید. اطلاق این روایات شامل اذان نیز می شود. شهادت ثالثه به هیچ وجه بدعت نیست؛ چون فقهای شیعه آن را بخشی از اذان نمی دانند تا ادای آن، وارد کردن چیزی در دین به حساب آید. اگر بخواهیم شهادت ثالثه را بدعت بدانیم، خلیفه دوم به خاطر ایجاد تغییراتی در اذان، سزاوارتر است که به بدعت گذاری متهم شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق عليه السلام :

«اني ما شربت ماء باردا الا و ذکرت الحسين‏»

من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر اين‏که به ياد حسين عليه السلام افتادم.

امالى صدوق، ص 122