«عدل الهی» و تأثیر آن بر عمل و اخلاق

اعتقاد و توجه به «عدل الهی» چه تأثيری بر عمل و اخلاق انسان دارد؟

توجّه به اوصاف الهى سبب مى شود كه انسان چشم دل را به نقطه كمالِ مطلق بدوزد و سعى كند در سير درونى و برونى، خود را به او نزديكتر سازد و اين نزديكى سرانجام سبب تخلّق به اخلاق الهى و انعكاس صفات خداوند در اخلاق و عمل انسان مى شود. بنابراين هر قدر انسان به او نزديك تر شود، اين صفات در او قوى تر مى شود، مخصوصاً در مسأله عدل الهى. اهميّت مسأله عدالت در اسلام به قدرى است كه هيچ چيز حتی دوستى ها و دشمنى ها، قرابت ها و خويشاوندى ها هيچ كدام نمى تواند مانع آن شود.

معنای صفات «قاهِر» و «قَهّار»؟!

چرا به خداوند «قاهِر» و «قَهّار» می گويند؟

واژه «قاهِر» و «قَهّار» از ماده «قهر» به معني غلبه و برترى است. اين دو واژه هنگامى كه در مورد خدا به كار مى رود به معنى غلبه بر تمام جباران و تسلط كامل بر تمام مخلوقات جهان و ناتوانى آنها در برابر اراده او است؛ به گونه اى كه هيچ موجودى نمى تواند مانعى در برابر خواست او ايجاد كند، منتهی «قهّار» چون صيغه مبالغه است اين معنی را با تأكيد بيشتري مي رساند. پيام اين دو وصف الهى مغرور نشدن به قدرت خود است و اين كه خود را مقهور اراده خداوند بشمرد و اين توجه انسان را از تندروى ها در وقت پيروزي باز مي دارد.

منظور از «ربّ» در ميان اوصاف الهی

منظور از «ربّ» در ميان اوصاف الهی چيست؟

مفهوم اصلى «ربّ» به نوشته «مفردات»، تربيت كردن و سوق دادن به سوى كمال است؛ و از آنجا كه اين كار با مفاهيم ديگرى مانند اصلاح و تدبير مالكيت، حكومت، سيادت و تعليم و تغذيه همراه است به هريك از اين مفاهيم نيز اطلاق شده است. در لسان العرب آمده كه «ربّ» علاوه بر اين كه بر ذات پاك خداوند اطلاق مى شود به معناى مالك، آقا، مدبّر، مربىّ، قيّم و منعم نيز آمده است.

معنای صفت «رئوف»؟!

چرا به خداوند «رئوف» می گويند؟

«رئوف» از ماده «رأفت» به معنى رحمت است. در قرآن اين صفت در نُه مورد با وصف «رحيم» همراه است؛ بنابراين «رحيم» و «رئوف» مفهوم يكديگر را تأكيد مى كنند. خداوند درباره هيچ يك از پيامبران، ميان دو صفت از اوصاف خود جمع نكرده، بجز پيامبر اسلام(ص) كه در قرآن آمده: «بِالْمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحيمٌ» و درباره خودش نيز فرموده: «إِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ.» صفت «رئوف» تأثير تربيتى براي مؤمنان دارد؛ زيرا از آنجا كه خداوند و پيامبرش «رئوف» و «رحيم» هستند، پيروان آنها نيز بايد اين چنين باشند.

معنای صفات «غافر»، «غفور» و «غفّار»؟!

چرا به خداوند «غافر»، «غفور» و «غفّار» می گويند؟

«غافر»، «غفور» و «غفّار» از ماده «غَفْر» در اصل به معنى پوشاندن است، مخصوصاً پوشانيدن چيزى از آلودگى ها. اين واژه وقتى در مورد خداوند به كار رود به معنى آمرزش گناه است، منتهی «غافر» معنى اسم فاعلى دارد و «غفور» و «غفار» صيغه مبالغه است. بعضى گفته اند: «غفور» وقتى به عنوان وصفى از اوصاف الهى به كار رود به معنى كسى است كه بندگان را با رحمت خود مى پوشاند.

معنی صفات «نصير»، «نعم النصير» و «خير الناصرين»؟!

چرا به خداوند «نصير»، «نعم النصير» و «خير الناصرين» می گويند؟

واژه «نصير» و «ناصر»، از ماده «نَصْر» به معنى انجام خير و اعطاى آن است. اين واژه، هنگامى كه به عنوان وصفى از اوصاف الهى به كار مى رود اشاره به كمك هاى بى دريغ او نسبت به تمام بندگان است. آری انسان از لحظه ورود نطفه به رحم از امدادهاى الهى بهره مى گيرد و با مدد او مراحل تكامل را تا زمان تولد به سرعت طي مي كند و پس از آن محبت مادرى، فراهم شدن شير و .... تا رسيدن به حد بلوغ همه در سايه لطف خداوند قرار دارد. اگر نصرت و يارى «خَيْرٌ النّاصِرْين» نباشد، هيچ انسانى از اين خطرات عظيم جان سالم بدر نمى برد.

علت ذكر دو صفت «واسع» و «حكيم» در كنار هم؟!

چرا در آیات قرآن کریم دو صفت «واسع» و «حكيم» در كنار هم ذكر شده ‌اند؟

خداوند در سوره «نساء» اجازه جدائى مرد از زن را به هنگام ناسازگارى داده و آنها را نسبت به زندگانى آينده اميدوار ‌كرده تا مأيوس نشوند. قرآن مى فرمايد. «و اگر از هم جدا شوند، خدا هر كدام از آنها را با فضل خود، بى نياز مى كند؛ و او داراى احسان گسترده و حكيم است». از يك سو به آنها مژده بى نيازى مى دهد كه اين، مناسب با توصيف خدا به «واسع» است و از سوى ديگر تشريع طلاق با مقتضى حكيم بودن او مي سازد؛ چرا كه اگر قانون طلاق را تشريع نمى كرد كار دو همسر به بن بست مى كشيد و آنها را منحرف مى كرد.

معنای «حكيم» بودن خداوند؟

این که می گوییم خداوند «حكيم» است، یعنی چه؟

«حكيم» افعال خود را به بهترين وجه و از نزديك ترين راه انجام می دهد؛ و از هرگونه كار نادرست و ناموزون پرهيز می کند؛ در حقيقت «حكمت» بيشتر ناظر به جنبه هاى عملى و «علم» ناظر به جنبه هاى نظرى است؛ لذا تمام دلايل اثبات «علم» براي خداوند، وصف «حكيم» را براي او ثابت می كند. البته توصيف خدا به «حكيم» با توصيف انسان به آن فرق دارد. اعمال انسان حكيم با قوانين عالم هستى هماهنگ است؛ ولى خداوند حكيم قوانينى را كه ايجاد كرده مصداق نظام احسن است، به بيان ديگر، خدا ايجاد قانون مى كند و ما پيروى از قانون.

نبود مانع براي اراده الهی در مجازات و پاداش بندگان

آيا كسي می تواند مانع اراده الهی در مجازات و پاداش شود؟

در سوره «فتح» سخن از اراده خداوند در مورد پاداش و كيفر و سرنوشت انسان ها است و اين‌كه هيچ قدرتى نمى تواند جلو اراده او را در مورد مجازات و پاداش بندگان بگيرد. قرآن مى‌فرمايد: «بگو: هرگاه خدا زيانى براى شما بخواهد، چه كسى مى تواند در برابر او از شما دفاع كند؛ و يا اگر نفعى را اراده كند [چه كسي می تواند مانع گردد؟!] و خداوند آنچه كه انجام مى دهيد آگاه است».

معنای اوصاف «مَلِک»، «مالِک» و «مَليک»؟!

«مَلِک»، «مالِک» و «مَليک» که در زمره اوصاف الهی ذکر شده اند، به چه معنا و مفهومی هستند؟

«مَلِكْ»، «مالِكْ» و «مَليكْ» هر سه از ماده «مُلْك» است و در اصل دلالت بر قوّت و قدرت دارد و از آنجا كه صاحبان اموال مختلف و همچنين حكمرانان و فرمانروايان داراى قدرت و قوّت اند، اين اوصاف بر آنان اطلاق می شود. البته اين سه واژه هنگامى كه به عنوان وصف خداوند به كار مى رود اشاره به مصداق اتم و اكمل آن دارد. مالكيّت و حاكميّت، مولود خالقيت است و از آنجا كه خالق به معنى حقيقى در عالم هستى تنها خدا است در حقيقت مالك اصلى نيز خدا مى باشد و از اين نظر اطلاق «مالِك» و «مَلِك» بر غير او اطلاق مجازى است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :

حسين منى و انا من حسين احب الله من احب حسينا .

حسين از من و من از حسينم ؛ دوستدار حسين محبوب خداست .

سنن ترمذى 2/307 و کنزالعمال 6/221