مشرك 6 مطلب

«شفاعت» و عدم تضادّ آن با اصل «توحید»

آیا «شفاعت» با اصل «توحید» در تضادّ است؟

شفاعتى كه قرآن از آن دفاع مى كند شفاعتى است كه خط اصلى آن به «اذن خدا» بر مى گردد و تا او اجازه شفاعت ندهد كسى حق شفاعت ندارد؛ اما وهابيان - كه شفاعت «قرآن» را با شفاعت هاى شيطانى اطرافيان سلاطين اشتباه كرده اند - آن را انكار كرده و با اصل توحيد در تضادّ مى دانند در حقيقت آنها به پندارهاى خود در اين مسئله ايراد كرده اند نه به مسئله شفاعت قرآنى. بنابراين شفاعت در حقيقت يك نوع سببيّت براى نجات است، چه در امور تكويني و چه در امور تشريعي.

«تقیه» و دلائل جواز آن

«تقیه» چیست و چه دلائلي از قرآن و روايات و عقل بر جواز آن وجود دارد؟

«تقیه»، کتمان کردن عقیده خود از دشمن برای حفظ جان و برای جلوگیری از ریختن بیهوده خون انسان است. ادله قرآني جواز تقیه عبارتند از: 1. آيه 28 سوره «مؤمن» كه در مورد مؤمن آل فرعون است که وی عقیده خود را نزد فرعونیان کتمان می کرد و توانست با این کار جان حضرت موسی(ع) را نجات دهد. 2. آيه 106 سوره «نحل» که درباره عمار یاسر نازل شده كه برای حفظ جانش از دست مشرکین از پیامبر(ص) و خدا برائت جست. 3. آيات 19 و 20 سوره «كهف» که در مورد تلبیخا يكي از اصحاب كهف بود كه برای حفظ جان خود و دوستانش طوری در شهر رفتار کرد که کسی متوجه دین و عقیده او نشد.

آلودگی به گناه از پیامدهای «شهوت پرستي»

«شهوت پرستي» چگونه انسان را به گناه آلوده مي سازد؟

«شهوت پرستی» به استناد روایات انسان را به سوی انواع گناهان می کشاند و در واقع یکی از سرچشمه هاى اصلى گناه و معصيت و نافرمانى خدا محسوب مى گردد. نمونه آشکار این مساله داستان «برصیصای عابد» است که در قرآن به آن اشاره شده است. آنچه که از این داستان استفاده می شود این است که او بر اثر پیروی از دستورات شیطان نه تنها به زنا آلوده شد بلکه دین خود را نیز از دست داد و با شرک از دنیا رفت و نتیجه سال ها عبادت خود را نیز از دست داد.

عوامل بيداري از «خواب غفلت»

خداوند در سوره «عنکبوت» چه چیزی را عامل بیداری مشرکان از خواب غفلت معرفی می کند؟

خداوند در سوره «عنکبوت» غفلت مشرکان عصر پیامبر(ص) را به نحو زیبایی به تصویر کشیده و در این خصوص می فرماید: «هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند و با طوفان هاى شديد دريا روبرو مى گردند خدا را با اخلاص مى خوانند؛ اما هنگامى كه خدا آنها را نجات مى دهد و به خشكى مى رساند، باز مشرك مى شوند». آرى! طوفان حوادث خطرناك، پرده هاى «غفلت» را كنار مى زند و چشم عقل را بينا مى سازد. گروهى بيدار مي شوند؛ ولى گروه بيشترى، تنها در همان لحظات بيدارند؛ اما بعد از پايان حادثه دوباره به همان راه سابق باز مى گردند.

دیدگاه قرآن درباره «احباط» و «تكفير»

دیدگاه قرآن درباره «احباط» و «تكفير» چیست؟

مسئله «احباط» و «تكفير»، و به تعبير ديگر بر باد رفتن اعمال نيك يا جبران اعمال سوء با توبه و اطاعت در «قرآن» مطرح شده است. از منظر قرآن برخی اعمال انسان، می تواند اعمال نیک را از بین ببرد، آنجا كه می فرماید: «اگر مشرك شوند، آنچه از اعمال نيك انجام داده اند، نابود مى گردد» و برخي از اعمال انسان هست كه مي تواند گناهان او را بپوشاند، آنجا كه مي فرمايد: «كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند گناهان آنها را مى پوشانيم [و مى بخشيم]». البته اين به آن معنا نيست كه در قيامت اگر سيّئات بيشتر بود، حسنات ناديده گرفته شود، که اين نوع احباط و تكفير با آيات قرآن سازگار نیست.

توصیه امام علي(ع) درباره «اهل ذمّه»

امام علي(علیه السلام) درباره رفتار با «اهل ذمّه» چه دستوراتی به فرماندار خود می دهند؟

در پی شکایت مجوسیان از رفتار بد «عمر بن ابوسلمه»، فرماندار امام علي(ع)، حضرت در نامه ای به او تأكيد می فرماید: «گروهى از زعما و كدخدايان اهلِ شهرِ تو از خشونت و قساوت و تحقير و بدرفتارى تو شكايت كردند و من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن [بيش از حدّ] يافتم؛ زيرا مشركند و نه سزاوار دورى و بدرفتارى، چرا كه با آنان پيمان بسته ايم [و اهل ذمّه هستند]، بنابراين لباسى از نرمش همراه با كمى شدّت و خشونت براى آنان بر خود بپوشان و با رفتارى ميان شدّت و نرمش با آنها معامله كن و نزديك ساختن و تقريب را با دور نمودن آنها با هم بياميز».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ.

تا زمانى که کعبه استوار و پابرجاست، دين نيز پايدار خواهد بود.

کافى: 4/271/4