قبیح 4 مطلب

عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار؟!

اینکه در روایات وارد شده: «أَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ آبَائِهِمْ فِي النَّار»؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند)، چگونه با عدل الهی تطابق دارد، در حالی که اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند؟ چرا اینان به گناه پدارن شان مجازات می شوند؟!

این روایت از لحاظ سندی اعتباری ندارد و علمای رجال حدیث «وهب بن وهب» را که در سند حدیث قرار دارد، كذّاب می دانند. سایر ادله هم  - اعم از آیات و روایات - که مسئولیت گناه هر کسی را مربوط به خودش می دانند، مضمون این روایت را نفی و رد می کنند. ضمن اینکه طبق برخی روایات، كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند و فقط اگر از فرمان خدا سرپیچی کردند وارد جهنم خواهند شد. از طرفی بنابر دلالت ادلّه متقن دینی، همه کودکان فطرتا پاک هستند و از اوّل كافر متولد نمی شوند تا به خاطر چنین کفری مستوجب عقاب باشند! بر فرض اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، دلالت آن شامل اولادی است که مکلّف شده و راه پدران خود را ادامه و در آزمایشات الهی کفر خود را نشان داده اند، نه کودکان غیر مکلّف؛ چرا که تعذيب غير مكلّف قبيح شمرده می شود و خدا از انجام چنین قبیحی منزّه است. در آخر و با وجود همه این پاسخ ها، به نظر می رسد بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خداست و او هرگز به بندگانش ظلم نمی کند.

منافات روایات «سهوالنبی» با عصمت و علم غیب پیامبر اسلام(ص)!

آیا روایات «سهو النبی» با علم غیب پیامبر منافات ندارند؟! در برخي از این روایات نقل شده است كه پیامبر اسلام(ص) نماز چهار ركعتي را دو ركعت خواند و سلام داد، يا اينكه نماز چهار ركعتي را پنج ركعت خوانده است!

روایات سهوالنبی با «ادله عقلی» مبنی بر عصمت ایشان از هر گونه خطا سازگاری ندارد، چرا که بدون عصمت کامل و همه جانبه: «جلب اعتماد» مردم و اتمام حجت بر آنها ممکن نیست؛ «نقض غرض» پیش می آید و الگوگیری، اطاعت و در نتیجه هدایت مردم محقق نخواهد شد؛ اجتماع ضدين لازم مى آيد؛ اغراى به جهل و تشويق به خطا از طرف خدا پیش می آید که از ذات باری تعالی قبیح است.
این روایات طبق «معیار های علم حدیث» نیز مورد پذیرش قرار نمی گیرد، چرا که: این روایات خبر واحد هستند و در مسائل اعتقادی حجت نیستند؛ در متن این روایات تناقض وجود دارد و نمی توان آنها را پذیرفت؛ در مقابل این روایات عمومات و رواياتي وجود دارد كه وقوع هر گونه سهو و نسياني را از پيامبر نفی می كند.

خطرات بسیار «زبان» نسبت به سائر اعضاء

چرا خطرات «زبان» بیشتر از سائر اعضاست؟

بیشتر بودن خطرات «زبان» دلایل مختلفي دارد؛ از جمله: 1. زبان در هر زمان و مكانى در اختيار انسان است. 2. زبان براى انجام كارش مؤونه و خرجى لازم ندارد. 3. زبان در اختيار همه است. 4. اُبُهّت گناهان زبان در نظر بسيارى شكسته شده و قبح چندانى ندارد. 5. با زبان گناهان متنوّع انجام می شود. 6. در زبان فاصله ميان گناه و ثواب كم است. 7. گناهانِ زبان، جنبه اجتماعى دارد.

عوامل موثر در تعیین حسن و قبح «خشونت» و «مُدارات»

چه عوامل و متغیرهایی در تعیین حسن و قبح «خشونت» و «مدارات» دخالت دارند؟

مفهوم «خشونت» و «مدارات» از امور نسبی بوده و «فی نفسه» نمی توان آنها را خوب یا بد دانست. از این رو متغیرها و عواملی چون معنی، فاعل، متعلق، انگیزه، هدف، میزان، وسیله، ظرف و شرایط، در تعیین حسن و قبح «خشونت» و «مدارات» دخالت داشته، و بدون توجه به این عوامل، «خشونت» و «مدارات» نه تحقق پذیرند و نه تحلیل بردار. لذا اگر کسی بپرسد: «خشونت» و «مدارات» قبیح اند یا حسن؟ باید از او بپرسید: کدامین «خشونت» و کدامین «مدارات»؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال على بن الحسين السجّاد عليه السّلام :

اَيُّما مُؤ مِنٍ دَمِعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ مَعَه حَتّى يَسيلَ عَلى خَدَّيْهِ بَوَّاءَهُ اللّهُ فىِ الْجَنَّةِ غُرَفاً.

هر مؤ منى که چشمانش براى کشته شدن حسين بن على عليه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.

ينابيع الموده ، ص 429