محرومان 13 مطلب

حضرت یوسف(ع) و پذیرفتن ولایت و منصب طاغوت!

با اینکه خداوند از پذیرش ولایت طاغوت نهی فرموده، چرا حضرت یوسف(ع) تحت ولایت طاغوت زمانش در آمده و یکى از کارگزاران او بود؟! و حتی درباره عزیز مصر از کلمه «ربّ» - «انَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْواىَ» - استفاده نموده است؟!

رسیدگی به اوضاع اقتصادی محرومین و رفع ستم هایی که به آنها شده آن قدر مسئولیت و مأموریت مهمی است که یوسف(ع) به خاطر انجام آن حاضر به همکاری با چنان حکومتی شد تا - چنانکه در روایات ما نیز آمده - شخص صالح در دستگاه حکومت جور پناهگاهی برای محرومان گردد.
همچنین بسیاری از مفسران استفاده از واژه «رب» را برای عزیز مصر بی اشکال می دانند؛ چون این واژه - همان طور که مثال های زیادی در خود سوره یوسف دارد - فقط برای خداوند به کار نمی رود.

جايگاه «محرومان» در حكومت اسلامی؟

«محرومان» در حكومت اسلامی چه جايگاهی دارند؟

امام علی(ع) در تبیین اهميّت فوق‌العاده قشرهاى محروم جامعه در فرهنگ حكومت اسلامى می فرماید: «خدا را، خدا را، در مورد طبقه پايين اجتماع، همان ها كه راه چاره اى ندارند، از مستمندان، نيازمندان، تهيدستان و از كارافتادگان؛ زيرا در اين قشر كسانى هستند كه روى سؤال دارند و نيز افرادى هستند كه بايد بدون سؤال به آنها كمك كنى. آنچه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده عمل كن؛ بخشى از بيت المال و قسمتى از درآمد حاصل از كشاورزى را در هر منطقه اى به آنها تخصيص ده؛ زيرا آنها كه دور هستند به مقدار كسانى كه نزديك اند سهم دارند، و...».

اهمیت زکات در اسلام؟

زکات چه آثاری در جامه اسلامی دارد؟

اسلام، تمام احتياجات مادّى و معنوى، ازجمله حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى را در بردارد. «زکات» در اسلام عبادتي مهم و يکي از منابع درآمد بيت المال است که نوعي ماليات بر درآمد، توليد و ثروت راکد می باشد. بر اساس روايات کسی که از زکات سر باز زند، مرتد محسوب شده و حتي توسّل به نيروى نظامى، در مقابلش جايز است. اداى زکات باعث حفظ اصل مالکیت، و تحکیم پایه هاى آن است، به طورى که با فراموشی این اصل مهم، شکاف و فاصله میان گروه ها آن چنان مى شود که، اموال اغنیاء نیز به خطر خواهد افتاد.

امام حسن(ع) و فریاد رسی از محرومان

سیره امام حسن(علیه السلام) در رفع احتیاجات محتاجان چه بود؟

پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمى‏ کرد، جز آنکه مرهمى بر دل آزرده او نهاده مى ‏شد، و گاه که کمک مستقیم مقدور حضرت نبود، به طور غیر مستقیم در رفع نیازمندی هاى افراد کوشش مى ‏فرمود و با تدابیر خاصى گره از مشکلات گرفتاران مى گشود.

داستان «قارون» و نابودي ثروت عظيمش

قرآن داستان هلاكت «قارون» و نابودي ثروت عظيمش را چگونه به تصویر کشیده است؟

«قارون» از خويشاوندان نزديك حضرت موسى(ع) و از چهره هاى سرشناس و ثروتمند بنى اسرائيل و به ظاهر از نخستين مؤمنان به ايشان بود كه آگاهى فراوانى از تورات داشت؛ اما او مثل بسيارى از ثروتمندان خودخواه و از خدا بى خبر، علاقه فراوانى به نمايش دادن ثروت خويش در برابر ديدگان فقراى بنى اسرائيل داشت و به خاطر «بخل» شديدش راضى نبود كسى از ثروت او بهره اى ببرد. هنگامى كه طغيان او فزونى گرفت، خداوند بيش از آن، به او مهلت نداد و با ايجاد زلزله اى او را به همراه تمام ثروتش در كام زمين فرو برد.

مذمّت «جزع و بی تابی» در قرآن

خداوند چگونه در قرآن «جزع و بی تابی» را مذمّت نموده است؟

«جزع» نقطه مقابل «صبر» است و حالت بى قرارى و ناشكيبايى در برابر حوادث و مشكلات است، به گونه اى كه انسان را به زانو درآورده و مأيوس و بى تاب كند و يا از تلاش براى رسيدن به مقصد باز دارد. جزع انسان را از رسيدن به مقامات والا باز مى دارد و از مقام او در جامعه می کاهد. در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده و انسان های تربیت نیافته و فاقد شخصیت را موجودی حریص و كم طاقت معرفى مى كند كه وقتى بدى به او برسد، بى تابى مى كند و هنگامى كه خوبى به او رسد، بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود.

تأثیر اعتقاد به معاد، در جهاد و فداکاری

ثمره اعتقاد به معاد چیست؟

حماسه هاى جاویدانى که مجاهدان اسلام در گذشته و امروز در میدان هاى جهاد مى آفرینند، گذشت، ایثار و فداکارى عظیمى که بسیارى از مردم در زمینه دفاع از کشورهاى اسلامى و حمایت از محرومان و مستضعفان نشان مى دهند، همه بازتاب اعتقاد به زندگى پس از مرگ و زندگى جاویدان سراى دیگر است. سربازی که منطقش این است: «بگو شما دشمنان درباره ما چه مى اندیشید؟ جز رسیدن به یکى از دو خیر و سعادت و افتخار». در واقع مرگ در منظر این سرباز دریچه اى است به جهانى دیگر، گشوده شدن درهاى زندان تن و رسیدن به آزادى مطلق است.

تضمین روزى

منظور از تضمین روزى تا پایان عمر چیست؟

طبق آیه 6 سوره هود، هیچ دابّه اى در روى زمین نیست، مگر این که رزق و روزى آن بر خدا است). با این حال باید به دنبال روزی رفت چراکه مقدر شدن روزی مشروط به تلاش و کوشش است، نه اینکه با سستی بهانه دست دشمنان داد تا مذهب را عاملی برای رکود اقتصادی و استثمار محرومان قرار دهند. ضمن اینکه سیره پیامبران و امامان نیز تلاش برای رزق و روزی بوده است. آیات و روایات مربوط به معین بودن روزی برای کنترل افراد حریص می باشد.

کسب روزی مقّدر، با تلاش و کوشش

آیا تلاش انسان در جهت کسب روزى، با مقدّر بودن آن منافات دارد؟

بعضى از افراد تنبل با اتکاء به آیه 6 سوره هود و برخی روایات، خیال مى کنند نیازی به تلاش برای کسب روزی نیست. چرا که روزى افراد مقدر شده و در هر حال به انسان مى رسد. اینان با این کار بهانه دست دشمنان می دهند تا مذهب را عاملی برای رکود اقتصادی و استثمار محرومان قرار دهند. درحالیکه سیره پیامبران و امامان تلاش برای رزق و روزی بوده است. پس روزىِ هر کس مقدّر شده اما مشروط به تلاش و کوشش، همانطور که هر کس اجلی دارد اما مشروط به پرهیز از خطر.

اوصاف منافقان

قرآن اوصاف منافقین را چه چیزى بیان مى کند؟

اوصاف منافقان در آيه 67 سوره توبه، چنين آمده: مردم را به منکرات تشويق و از نيکى ها باز مى دارند، بخيل اند و به محرومان کمک نمي کنند، براي اغراض شوم اموال فراوانى خرج کرده، اما براى خدا چنين کارى نمى کنند، آنها خدا را فراموش کرده اند، خدا نيز آنها را از توفيقات و مواهب خود فراموش نموده، منافقان فاسقند و بيرون از دائره اطاعت فرمان خدا هستند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام) :

مَنْ حَجَّ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لا يُرِيدُ بِهِ رِيَاءً وَ لا سُمْعَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ

کسى که حجّ انجام دهد و خدا را اراده کند و قصد ريا و شهرت طلبى نداشته باشد قطعاً خداوند او را خواهد بخشيد.

وسائل الشيعة: 11/109